نویسنده: بنیامین آزاد
نشرات و رمان‌های افراطی هم نقش مهمی در ترویج آرمان‌ها و ارزش‌های سکولار دارند که ذهن انسان مدرن را با موضوعاتی مثل نشئه، جنون، عداوت، خیانت، انتقام، پلشتی، حسد، خودستایی، زنا، لواطت، ستایش خشونت، جنگ طلبی و … انباشته می‌کند.
حتی به ذهن خلاق‌ترین فیلم برداران و گرافیست‌های داعش هم نمی‌رسد که این تصاویر متعفن هنری را برای طرفدارانش تولید کند.
این فیلم‌ها سپس از طریق شبکه‌های تلوزیونی به طور گسترده در همان چنل‌ها و شبکه‌هایی پخش می‌شوند که از پخش لحظات اجرای حدود شرعی بر قاتلان، اختطاف‌گران و راهزنان، به بهانه‌ی اینکه دلخراشند جوگیری می‌کنند.
اما سوال اصلی اینجاست که این رفتار تناقض آمیز چه دلیلی دارد؟ چرا سکولارها خشونت برای ارضای عواطف سادیسمی را بسیار خوش دارند، اما مثلاً اجرای حدود شرعی اسلامی بر راهزنان، آنان را نگران می‌کند؟
  در نگاه اول شاید به نظر برسد که این رأفتِ گزینشی در حق راهزنان و جادوگران به خاطر تبلیغات علیه اسلام باشد، و این تا حدودی درست است؛ زیرا این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که دنیای مدرن برای سرکوب عدالت اسلامی هزینه‌های سرسام آوری می‌کند. پس بدون شک انگیزه‌های اسلام ستیزانه در بروز این تناقض و رفتار دوگانه دخالت دارد، اما به نظر می‌رسد اصل قضیه قطعاً چیز دیگری باشد؛ باید بدانیم که در حقیقت، سکولارها هرگز از خشونت به ذات خود نفرت ندارند، بلکه آنها تنها از بعضی تبعاتِ به «فعل درآمدنٍ» آن خشونت‌ها نگرانند. برای مثال اگر از طرفداران سینما بپرسی که «چرا از نمایش آزار دیگران لذت می‌بری؟»، او نمی‌گوید «از خشونت لذت نمی‌برم»، بلکه می‌گوید «این خشونت‌ها غیر واقعی و نمایشی است، نه حقیقی! و بنابراین هیچ ممانعتی در تماشای آن ها وجود ندارد.»؛ به عبارت دقیق‌تر، سکولارها معتقدند که خشونت و سنگدلی تا زمانی که امری خصوصی و مربوط به درونِ قلب فرد است، نوعی هنرِ ارزنده و قابل تقدیر محسوب می‌شود، بنابراین لذت بردن از درد دیگران بد نیست، به شرطی که آن غرایض در واقعیت اتفاق نیفتند. چرا؟ چون خشونتی که به فعل در می‌آید منافع دموکراتیک را به خطر می‌اندازد؛ اگر بنا باشد هرکس برای ارضای غرایض شیطانی‌اش خشونت را علیه دیگران به کار ببندد، نظم و ثبات از بین می‌رود و اگر ثبات نباشد، رشد اقتصادی، بهداشت عمومی و امنیت هم از بین خواهد رفت، و بنابراین ضررهای این نوع خشونت از لذت‌های آن بیشتر است. حدود عدالت اسلامی هم به نوعی نفی نظام سکولار است. در حالی که برعکس؛ ارضای لذت‌های بیمارگونه قلبی، از طریق تولید محتوای کثیفِ فیلم‌های ژانر وحشت و خشن باعث شکوفاییِ صنعت سینما و در نتیجه کمک به چرخه اقتصاد می‌شود.
حتی دنیای گردشگری هم از خونت‌های برخواسته از فرهنگ سکولار در امان نمانده؛ برای مثال، موزه‌ای در پاریس، جمجمه‌های سر ۱۸ هزار مسلمان را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داده؛ مسلمانانی که سرهایشان به هنگام اشغال الجزایر و سایر کشورها توسط سکولارها بریده شده است. این استخان ها اگرچه یادگار خشونت سکولارها علیه مسلمانان است، اما چون خطری برای موجودیت سکولارها به وجود نمی آورتد و صرفاً موجب غرور و رضایت آنهاست، خشونتی ارزشمند شمرده شده که می توان آنرا با افتخار، در معرض نمایش عموم قرارداد تا به جذب گردشگران رونق ببخشد و تولید سرمایه کند.
بدیهی است که سکولاریزم هرگز نمی‌تواند با چنین پیشفرض‌های فرهنگی خشونت را مهار کند، زیرا فرهنگ سکولار، خود بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده خشونت‌ها در جهان است. بنابراین مبارزه با خشونت تنها و تنها با مطالعه و بررسی تمام مولّدهای فرهنگی امکان پذیر خواهد بود، زیرا اولین گام برای از بین بردن خشونت، شناخت ریشه‌های آن است.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version