در مباحث گذشته توانستیم با استناد و استدلال از آیات قرآنی ثابت کنیم که مرد شرایط سرپرستی و رهبری خانواده را دارد، البته ناگفته نماند این ریاستی که اسلام به مرد داده است، دیکتاتوری در آن جایی ندارد و به معنای برده شدن زنان نیست؛ بلکه مبتنی بر مشورت و همدیگرپذیری بین دو شریک است.
چنانکه اسلام به مردان گوشزد کرده و به آنان توصیه کرده که معنی حقیقی سرپرستی را محقق کنند و میفرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ ترجمه: «و رفتار کنید با آنان به شایستگی».
و پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در این رابطه میفرمایند: «اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَيْرًا، فَإِنَّمَا هُنَّ عَوَانٌ عِنْدَكُمْ..الخ»؛ «وصیت مرا قبول کنید (شما را توصیه میکنم) دربارهی زنان به خوبی، چون آنها نزد شما اسیر هستند».
و در جایی دیگر میفرمایند: «خِيَارُكُمْ خِيَارُكُمْ لِنِسَائِهِمْ»؛ «بهترین شما کسانی هستند که با همسران خود بهترین باشند.»
نافرمانی زن و مراحل اصلاح آن
همان آیهای که رهبری خانواده را به مرد داده بود، در ادامه، مسألهی نافرمانی زن را مورد بحث قرار میدهد و در صورت نافرمانی و نشوز زن، برای مرد راهحلهایی گذاشته است که مرد برای اصلاح شریک زندگی خویش آنها را به کار گیرد؛ چنانکه الله متعال میفرماید:
«وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً»؛ ترجمه: «و زنانی که میترسید از سرکشی (منتهی به روابط نامشروع) آنان، پس [نخست] پند دهید آنان را و اگر [تاثیر نکرد] ترکشان کنید در خوابگاهها و [در نهایت] تنبیهشان کنید، آنگاه اگر فرمانبردند از شما، پس مجویید بر [زیان] آنان راهی [دیگر را] همانا الله هست بلندمرتبهی بزرگ».
لازم است که هر قانون و یا نظامی که در دنیا وجود دارد دارای سلطه و قدرت باشد تا کسانی را که نافرمانی کردهاند، ادب کند وگرنه آن رهبری و سرپرستی بیهوده خواهد بود.
نظام خانواده، نظامی است که به صورت مساویانه بر مصالح جامعه و زن و شوهر استوار است و لازم است که تا حد ممکن شرایط هر کدام در نظر گرفته شود، و تا وقتی که اتحاد و اتفاق در خانواده حاکم باشد، بدون دخالت قانون تمام مصالح محقق میشوند، لیکن وقتیکه توافق نباشد، ضررهای این اختلاف فقط دامنگیر خانواده نمیشود؛ بلکه به فرزندان این خانواده هم سرایت میکند و اطفالی که شاهد چنین صحنههایی هستند (صحنۀ درگیری پدر و مادر)، نسل جدید جامعه را تشکیل میدهند و لازم است که از چنین صحنههایی دور نگه داشته شوند.
وقتی که زن مسبّب چنین صحنهای باشد، چه کسی میتواند این ضررها را اصلاح کند؟ آیا محکمه (دادگاه) میتواند؟ یقیناً که نمیتواند.
اگر محکمه در مسایل خصوصی و خانوادگی دخالت کند، شگاف بین زن و شوهر عمیقتر خواهد شد، درحالیکه قبل از این، به این اندازه گسترده نبود و بعد از میان آمدن پای محکمه در این قضیه، امکان دارد کُلًا زندگیشان به هم بخورد و خانواده از هم بپاشد؛ چون کرامت یکی از اینها حتما زیر سوال میرود و ناچار میشود بر موقف و دیدگاه خودش پافشاری بکند؛ پس محکمه فقط اجازه دارد در مسائلی دخالت کند که کسی دیگر نتواند بین آنها صلح آورد و همچنین عاقلانه هم نیست که هر بار برای جنجالهای لحظهای و آنی به محکمه مراجعه کرد؛ چون معمولاً بعضی از زن و شوهرها هر چند دقیقه و در روز چند بار دعوا میکنند و بعد از چند ساعت دوباره با هم آشتی کرده و با هم کنار میآیند که ورود به این مسایل رنج و زحمتی است که محکمه بهجای خود؛ حتی انسانهای هوشیار به این نزاعها ورود نمیکنند و این، مسألهای است که اگر بخواهیم محکمه را در این موضوع دخالت بدهیم؛ پس لازم میشود که برای هر خانه یک محکمهی شبانهروزی تشکیل بدهیم.
پس لازم است که یک سلطهی محلی وجود داشته باشد که این اختلافات را حل کند که این سلطه، همان سلطهی مرد هست که مسئول خانواده و مسئول ملحقات آن است.
مرد هم وظیفهاش را ابتدا با نصیحتهای خیرخواهانه شروع کند و چنان راهنمایی کند که گویا فرد راهگم کردهای را راهنمایی و نصیحت میکند و سعی و دقت کند تا شخصیت او را زیر سؤال نبرد و اگر این روش نتیجه داد، خوب است؛ ولی اگر این روش نتیجه نداد، راه دیگری را در پیش بگیرد؛ البته راه حل دوم مقداری شدیدتر است؛ راه حل دوم این است که جای خواب خود را از او جدا سازد تا که او از این جدایی، نارضایتی شوهر را احساس کرده از کار و رویۀ خویش پشیمان شود، در الفاظ قرآن لفظ «فِي الْمَضَاجِعِ» آمده است، فقهای کرام از این کلمه، چنین استنباط فرمودهاند که جدایی تنها در رختخواب باشد نه در مکان؛ زیرا اگر شوهر، زن را مکاناً از خود جدا سازد، ضمن افزایش مشکلات، اندیشهی فساد نیز مزید بر علت خواهد شد و پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نیز این کار را نکوهش کردند، چنانکه در حدیثی آمده است:
از حکیم بن معاویه روایت است، ایشان از پدرش روایت میکند که پدرش میگوید: به رسول الله صلیاللهعلیهوسلم گفتم که زنان بر ما چه حقی دارند؟ آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «از آنچه میخورید به آنان خوراک بدهید، وقتی که لباس میپوشید به آنان لباس بپوشانید و بر صورت آنان نزنید، اگر میخواهید او را جدا نگهداری کنید، در رختخواب او را جدا کرده و از خانه جدا نکنید».
اینکه شوهر جای خواب خودش را از همسرش جدا کند، شوک محکمی به زن وارد میشود، چون زن به جمال و زیبایی خودش مغرور است و جدا کردن جای خواب به این معنا است که شوهر تسلیم جمال و زیباییهای زن نمیشود، و این تنبیه سبب میشود تا سرکشی زن را فروکش کرده و او را به راه راست بیاورد و اگر این روش هم زن را به راه درست نیاورد؛ پس مرد با یک زن بینهایت سرکش، سروکار دارد ممکن نیست که به جز یک روش خشنتر اصلاح بشود، که روش نهایی همان تنبیه فیزیکی است و مرد هم نباید از این ابزار سوءاستفاده بکند بلکه فقط قصد اصلاح داشته باشد و به همین خاطر است که شریعت تصریح کرده است که نباید این تنبیه، سخت و جانگداز باشد.
در این مرحله، مقداری زدن هم مجاز است که از آن زدن و تنبیه، بر بدن زن اثری نماند و استخوانی از او نشکند و او را زخمی نسازد، زدن بر صورت مطلقا ممنوع است و در همین موضوع حدیث آمده است: «لَنْ يَضْرِبَ خِيَارُكُمْ»؛ یعنی «انسانهای خوب همسران خویش را نمیزنند».
دو روش اول، که تنبیهات شرافتمندانهای هستند، از انبیا و صلحای الله تعالی نسبت به زنان، شفاهاً و عملاً ثابت هستند؛ اما سزای سوم یعنی زدن؛ گرچه در صورت لزوم تا حدی مجاز است؛ اما باز هم در حدیث، تشویق شده است که خویشتنداری شود و از این گزینه استفاده نشود، به همین خاطر پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «لنیضرب خياركم»؛ یعنی: (مردان خوب زنان را نمیزنند)، و هیچ جایی از انبیا منقول نیست که زنان را زده باشند.
ابنسعد و بیهقی از حضرت عایشه دختر صدیقاکبر رضیاللهعنهما نقل کردهاند که در ابتدا مردان مطلقاً از زدن زنان منع شدند؛ اما بعضی از زنان نافرمان شدند؛ پس این اجازه به آنان داده شد.
به هر حال، در آیهی فوق به مردان برای اصلاح زنان این «سه» اختیار داده شده است و در آخر آیه الله متعال گوشزد میکنند که «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً» که اگر آنها با این تدابیر سهگانه سخن شما را پذیرفتند شما هم بیشتر در پی بهانهجویی نباشید و در اتهام زدن قرار نگیرید.
در پایانِ این آیه الله متعال فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً»؛ امام شوکانی در تفسیر این آیه آورده است که این آیه اشاره دارد که اگر زنان مطیع و فرمانبردار بودند، باید مردها خودشان را در مقابل آنها ضعیف بگیرند، هر چند که نسبت به آنها دست بالایی داشته و بر آنها قدرت داشتند و همچنین قدرت الله متعال را به یاد بیاورند که الله متعال هم قدرتمند است و هم بر آنها برتری دارد و هر لحظه میتواند انتقام آنها را بگیرد.