نویسنده: ابوریان عزیزی

میراث زن در اسلام

بعد از این‌که حالات میراث زن قبل از اسلام و  ظلم‌هایی البته ظلمی که خواهشات نفسانی در آن نقش مهمی را ایفا می‌کرد که در حق زن در لابلای شریعت‌ها و نظام‌های فاسد روا می‌داشتند را بحث کردیم، اینک در مورد «نقش اسلام درباره‌ی میراث زن» بحثی خواهیم داشت؛ بنابراین، اسلام با نور و عدل خودش آمد تا ظلم و اجحافی که در حق او صورت می‌گرفت را برطرف کند. آمد تا ثابت کند که همانا زن مانند مرد است. آمد تا ثابت کند که کسی حق ندارد آن را کم بکند و بر زن هم بعضی موارد واجب هستند که لازم است زن در آن‌‌ها کوتاهی و سستی نکند و یکی از این حقوق‌ها، میراث است که اسلام آن‌را برای زن به‌عنوان حق مسلم، قایل شده است؛ همان‌طور که الله متعال می‌فرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ (مر زنان راست بر شوهران مثل آن حقی که شوهران راست بر زنان.)
همان‌طور که مردان بر زنان حق دارند، زنان هم بر مردان حق دارند؛ از قبیل حسن معاشرت و ضرر نرساندن و… . پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند: «إِنَّمَا النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ»؛ (زنان همانند مردان هستند.)
از آموزه‌های قرآن و اسلام فهمیده می‌شود که معیار برتری انسان نزد پروردگار عالم، نظر به تقوای اوست، چه مرد باشد یا زن. مذکر و مؤنث بودن دو وصف هستند که در آخرت هیچ اعتباری ندارند و معیار برتری فقط نظر به ایمان و تقوا است.
قال تعالى: «آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ الله إِنَّ الله كَانَ عَلِيماً حَكِيماً»؛ (شما نمی‌دانید که پدران شما در نفع رسانیدن به شما نزدیک‌تر هستند یا فرزندان شما. سهم تعیین‌ شده [است] از جانب خدا، حقا که خداوند دانا [و] با حکمت است.)
الله متعال قضیه‌ی تقسیم میراث را به عهده‌ی خود گرفته است و با حکمت خویش سهمیه‌هایی را مشخص کرده است و میراث هر کسی را با در نظر گرفتن مصلحت‌ها و منفعت‌ها سهم‌بندی نموده است و اگر این‌ امر مهم را به انسان‌ها واگذار می‌کرد، نمی‌دانستند کدام مفید‌تر است و کدام نیست، به این ترتیب اموال ضایع می‌گردیدند و به همین خاطر الله متعال در ادامه‌ی قول خود «كَانَ عَلِيماً حَكِيماً» را ذکر می‌کند، یعنی الله متعال به مصلحت‌های بندگانش آگاه است و به آن‌چه که بر بندگان فرض می‌کند، حکمت دارد.
و همچنان  الله متعال در جایی دیگر می‌فرمایند: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى »؛  (اجابت کردشان پروردگارشان و گفت من ضایع نکنم کار هیچ‌ کارکننده‌ای از شما مؤمنان، از مرد یا زن.) علامه صابونی در تفسیر این آیه گفته است: «الله متعال با این گفته‌ی خویش، دعای‌شان را اجابت کرده و فرمود: هر کسی که عمل خیر انجام بدهد حالا فرق نمی‌کند زن باشد یا مرد، الله متعال مزدشان را ضایع نمی‌گرداند.»
در جهان اسلام، حرکتی به‌نام حرکت «آزادی زن» دم در آورد و به گمان خودش می‌خواهد به اصطلاح، ظلم‌هایی که بر زن می‌شود را برطرف کند؛ بنابراین، یکی از زنان فمینیست در نشستی که با موضوع حقوق زن برگزار شده بود، با استناد به آیه‌ی «للذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأنثيين» انگیزه‌اش را اعلان کرد که اسلام در مسأله‌ی میراث در حق زن جفا کرده است.
متأسفانه بعضی از دولت‌های اسلامی هم به ندای فمینست‌ها لبیک گفته و حکم کردند که زن در مسأله‌ی میراث باید با مرد مساوی باشد و  این‌گونه از حکم الله متعال خارج شدند.
دشمنان اسلام این شبهات را در قضیه‌ی میراث مطرح می‌کنند تا احساسات زنان مسلمان را برانگیزند؛ درحالی‌که این یک ادعای باطل است و نظام ارث و میراث در اسلام یک نظام نمونه و عالی می‌باشد.
اسلام حق زن را به او داده است، بر خلاف عرب‌های زمان جاهلیت و بسیاری از ملت‌های قدیم و بعضی از گروه‌های یهودی و نصرانی و بسیاری از ملت‌های معاصر که زنان را از حقوق آن محروم می‌کردند که یکی از این مزایایی که زن از آن محروم گشته است، میراث بود.
اسلام حق زن را بر اساس عدل و انصاف، حفاظت کرده است. اسلام به وظایف زن و ضروریات مرد نگاه کرده و میان آن دو وفق داده است و بنابر همین مقایسه، سهمیه‌ی هر کدام را مشخص نموده است؛ چنان‌که بعد از خواندن سطر‌های پایین متوجه می‌شویم که عدالت همین است که حصه‌ی میراث پسر باید دو برابر حصه‌ی میراث دختر باشد.
زن در اسلام مسئول نفقه‌ی خودش نیست، اگر دختر باشد نفقه‌اش به عهده‌ی پدر است و اگر همسر باشد نفقه‌اش به عهده‌ی شوهر است و اگر خواهر باشد برادر ضروریات او را پوره می‌کند. در هیچ جایی، اسلام او را ملزم نکرده است که اموالش را خرج کند، هر چند که این زن سرمایه‌دار باشد و شوهرش فقیر باشد؛ بلکه بر همین شوهر فقیر لازم است تا از کسی دیگر قرض کرده و بر او خرج کند. زن می‌تواند در صورت خرج نکردن شوهر از او شکایت کند و اگر زنی کس‌وکاری نداشت و فقیر بود در این‌صورت نفقه‌اش بر بیت المال واجب است و زن باید آن را از بیت المال تقاضا کند. زن به خاطر سختی‌هایی که از قبیل شیر دادنِ بچه و نگهداری از فرزندان و کارهای خانه و رسیدگی به شوهر متحمّل می‌شود، شریعت اسلامی او را از پول درآوردن معاف کرده است و امر کرده که نیازی نیست تا زن برای طلب معیشت خود و یا معیشت کسی دیگر کار بکند؛ چون اسلام نمی‌خواهد هم‌زمان دو زحمت را به گردن زن بیندازد و مسئولیت کسب‌وکار را فقط بر دوش مردان گذاشته است.
و مسأله‌ی میراث تنها همین یک قاعده‌ی «للذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأنثيين» نیست؛ بلکه در اینجا حالات دیگری هستند که سهمیه‌ی زن در آن از سهمیه‌ی مرد بیشتر است؛ چنان‌چه میت وارث فروع نداشته باشد و این زن تنها باشد در این‌صورت، زن نصف ترکه‌ی میت را می‌برد  یا اگر میت وارث فرعی غیر از این دو دختر و خواهر نداشته باشد، در این‌صورت این زن و خواهرش دو سوم ترکه‌ی میت را مستحق می‌شوند.
اگر کسی از دیدِ شریعت اسلامی به نظام ارث و وصیت چشم‌اندازی داشته باشد، خیلی زود متوجه می‌شود که اسلام وقتی میراث و وصیت را در خانواده‌های اسلامی، مشروع کرد با این کار احساسات پاک را تغذیه کرد و اراده‌ها را میان افراد خانواده از قبیل شوهران، پدران و پسران پرورش داد و قلب‌های‌شان را به هم‌دیگر پیوند داد.
شریعت اسلامی ارث و میراث را رسمیت داد تا به احساسات و عواطف پدری، پسری، برادری و دیگر قرابت‌ها توجه کرده باشد.
همان‌طور که گفته شد، این مرد است که باید نفقه‌ی زنش را پرداخت کند و او است که مهریه می‌دهد و خانه تهیه می‌کند و به خاطر همین زن، پول پس‌انداز می‌کند. اگر به دقت نگاه کنیم درمی‌یابیم که زن از طریق ازدواج در اصل، سهمیه‌ی میراث مرد را هم می‌برد و این درحالی است که همین زن، سهمیه‌ی میراثی که برده است هیچ کسی حق دخالت در آن را ندارد و این زن در هیچ جایی ملزم نیست که از آن پول و سرمایه‌ی خود چیزی را خرج کند مگر این‌که دل خودش بخواهد، هر چند که این زن غنی و دارا و شوهرش نادار باشد. همچنین اسلام در مسأله‌ی میراث به برادر بزرگ امتیاز بی‌جا نمی‌دهد؛ همان‌طور که در بعضی از ادیان مرسوم بود و برای برادر بزرگ یک امتیاز جداگانه قایل بودند.
همچنان در اسلام مورث اجازه ندارد برای کسی‌که میراث می‌برد از مال خود چیزی وصیت کند، یعنی نمی‌شود یک نفر، هم میراث ببرد و هم در حق او وصیت صورت بگیرد؛ بلکه وصیت در حق کسانی از نزدیکان، جاری و پذیرفته می‌شود که میراث نمی‌برند و این قانون به این خاطر است که مراعات اقوام شود و دوستی و مودتی که با هم دارند بین این خانواده و طایفه حفظ شود.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version