وقتی که جنبش «فمینیزم» برای اولین بار در اروپا کارش را آغاز کرد، اولین هدفش این بود که معاش و ساعت کاری زن٬ وقتِ کار در فابریکهها با معاش و ساعت کاری مردان یکسان باشد؛ یعنی همان دستمزدی که وقت کار به مردان داده میشود، به آنها هم داده شود و بعد از فعالیتهای طولانی به این خواستهٔ خودشان رسیدند. سپس یک قدم پیشتر رفته و تقاضا کردند که زنها باید در تمام موارد با مردها یکسان باشند؛ یعنی همانطور که مردها اجازه دارند هر کاری که دلشان بخواهد٬ انجام بدهند اینها هم اجازه داشته باشند و بعد از مدتی به این خواسته هم رسیدند و اجازه داشتند که هر کسی را که خواستند برای خود به عنوان شریک زندگی انتخاب بکنند. بعد از این مرحله، پا را فراتر گذاشته تقاضا کردند که به آنها اجازه داده شود تا خودشان را به هرکسی که دلشان خواست واگذار بکنند.
در مصر و کشورهای اسلامی صحبت خاصی نبود و زنان مشکل خاصیهم نداشته و زندگی وِفق مرادشان بود و روزهای خود را طبق روال عادی سپری میکرد که غربیها به اصطلاح دلشان به حال زنان مسلمان سوخت و تیرهای زهرآگین خویش را به طرف آنان نشانه گرفتند.
کشورهای اسلامستیز با صادر کردن «فمینیزم» به کشورهای اسلامی٬ به هدف نهاییشان که همانا به بیراهه کشاندن قشر زنان بود٬ رسیدند و همین انحراف عقیدتی سبب شد که زن مسلمان از تمام میادین عقب بیفتد و وقتی که زن مسلمان لباس اسلام را از تن به در کرد و مثل کودک نادان، خود را در دامان پر زرقوبرق غرب انداخت و به ساز آنها رقصید٬ مورد اهانت و تحقیر قرار گرفت و تمام کرامتهای انسانی خویش را از دست داد. فمینیزم فقط قضیه و جریان زن یا مرد نیست؛ بلکه یک حادثهٔ بزرگ است و جریان امت اسلامی است که شامل مردان٬ زنان٬ کودکان٬ حاکمان٬ علمای اسلام و تمام افراد آن است. باید تمام امت را به فکر واداشته و بکوشند تا برای آن چارهجویی بکنند.
۱ دیدگاه
خوب است