دلیل اول: اقتدا و پیروی از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم که ایشان درحالی دنیا را ترک کردند که نُه همسر داشتند و این را میدانیم که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بدون شک بهترین الگو برای هر مسلمان میباشند؛ مگر در اموری که ویژۀ ایشان بودند و برای امت و پیروان اجازه داده نشده بود؛ بنابراین، بر هر مسلمان مرد و زن لازم است که به خاطر اطاعت و فرمانبرداری از الله متعال و رسولش به چندهمسری اعتقاد داشته باشد، چونکه انکار چندهمسری – العیاذ بالله – موجب کفر میشود.
دلیل دوم: مشهور و مشهود است که یک مرد از سن بلوغ تا حدود ۸۰ سالگی میتواند تولید مثل داشته باشد؛ اما یک زن از سن ۴۰ یا ۴۵ سالگی به بعد نمیتواند فرزند به دنیا بیاورد؛ بنابراین، وقتی که یک مرد میتواند به تولید مثل ادامه دهد؛ به تجدید فراش نیاز خواهد داشت و دلش میخواهد صاحب فرزند شود، که این خواسته فقط با «چندهمسری» ممکن است؛ چون نمیتواند زنی را که نصف عمرش را با او گذرانده و صاحب چند فرزند از اوست، طلاق بدهد.
دلیل سوم: الله متعال به بعضی از مردان قوۀ جنسی زیادی داده است و اشتیاق شدیدی بر جماع دارند و از طرفی هم احساس میکنند که یک همسر نمیتواند نیازهای جنسیشان را کاملا برطرف کند، به خصوص وقتی که عادت ماهانۀ این زن روزهای زیادی را در بر بگیرید؛ در چنین صورتی این مرد ناخواسته به دو چیز کشانده میشود، یا اینکه جایی مباح را برای برطرف کردن شهوتش پیدا بکند که همانا برگزیدن همسر دوم است و یا اینکه مرتکب عمل زشت زنا شود که در این صورت دین، مال و سلامتیاش را به خطر میاندازد.
دلیل چهارم: بعضی وقتها اتفاق میافتد که مرد چند سال است که ازدواج کرده است؛ ولی چون همسرش عقیم است، هیچ فرزندی ندارند؛ درحالیکه شوهر شوق شدیدی به فرزند دارد، پس نمیتواند همینگونه دست بالای دست گذاشته و بنشیند، بلکه حتما دنبال چارهای خواهد بود؛ لذا این مرد بر سر دو راهی قرار میگیرد و فقط میتواند دو انتخاب داشته باشد، یا این زن عقیم را طلاق بدهد و به خاطر فرزند داشتن با زنی دیگر ازدواج بکند و یا این زن را طلاق ندهد و با زنی دیگر ازدواج بکند و این زن عقیم را هم در نکاحش داشته باشد و اگر این زن را طلاق بدهد این زن سرشکسته خواهد شد و در بین خانواده به عنوان یک زن مطلقه به حساب میآید و شاید هیچ کسی دوباره با او ازدواج نکند، چون هم مطلقه و هم عقیم است و به این ترتیب باید زندگی را برای این چنین زنی تمام شده بدانیم.
شکی نیست که ۹۹ درصد چنین زنانی که به چنین مشکلی دچار بوده، با کمال میل راضی هستند که شوهرشان برای بار دوم ازدواج کند؛ ولی آنها را طلاق ندهد.
دلیل پنجم: بعضی وقتها زن به مریضی مزمن مبتلا میشود و نمیتواند به شوهر خودش رسیدگی کرده و تمام خواستههای شوهرش را برطرف کند، تا اینکه شوهر مجبور میشود که همسری دیگری برای خودش برگزیند و اگر چندهمسری جایز نمیبود، شوهر باید این همسر مریضش را طلاق میداد و این زنی که به مریضی لاعلاج و مزمن مبتلا شده، بیکس میماند؛ اما به خاطر همین چندهمسری، زن در پناه شوهر میماند و شوهر نیازهای او را برطرف میکند.
دلیل ششم: بعضی وقتها چنین میشود که شوهر دوست دارد فرزندان زیاد و بیشتری داشته باشد، درحالیکه یک همسر دارد و از این همسر فرزندان کمی دارد؛ پس این مرد برای رسیدن به این هدف والا دست به دامان قانون چندهمسری میشود و زن دیگری هم به ازدواج در میآورد تا فرزندان بیشتری داشته باشد و شرعا هم این کار جواز دارد؛ چنانکه پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: «تزوجوا الودود الولود، فإني مكاثر بكم الأنبياء»؛ (زنان دوستداشتنی و فرزندآور را به نکاح خود در بیاورید؛ چون من توسط شما از لحاظ تعداد نفر، از دیگر پیامبران پیشی میگیرم.)
و در حدیثی دیگر میفرمایند: «تناكحوا تكاثروا، فإني أباهي بكم الامم يوم القيامة»؛ (ازدواج کنید و جمعیتتان را بالا ببرید، پس همانا من روز قیامت توسط شما بر دیگر امتها فخر میکنم.)