نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی
اسلام بهترین آئین زندگی و تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت است، تعالیم اسلام تنها به مراسم عبادی منحصر نیست بلکه تمام شئونات فردی و اجتماعی بشر را در بر می­گیرد، حقوق و وظائف هر فرد و هر قشر در آئین اسلام به تفصیل بیان شده است.
زنان در هر جامعه بیش از نیمی از جمعیت آن جامعه را تشکیل می­دهند، در طول تاریخ جوامع بشری نسبت به نقش زن، وظایف و حقوق آنها دیدگاه‌های متفاوتی وجود داشته اند.
قبل از اسلام تمدنهای شرقی زنان را لکه ننگی بر دامن بشریت می پنداشتند، رومیها معتقد بودند که زنان ارزشی بالاتر از کالای خانه ندارند، یونانی ها زنان را حزب شیطان قلمداد می کردند، در تورات محرّف زن موجودی است مقرون به لعنت، در تعالیم کلیسا زنان همچون خس و خاشاک یا علف‌های هرزه در باغ بشریت محسوب می شوند، برعکس این همه، از دیدگاههای اروپائیان زن همچون خدا قابل پرستش بود. در جوامع عربی زن از بدو تولد محکوم به قتل وتولد بود.
خداوند مهربان با بعثت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) ونزول قرآن کریم نعمت های بیشماری را برای زنان، ارزانی فرمود: هدف خلقت زنان را بیان نمود، که زن؛ مانند مرد، آزاد  وبا کرامت، در اصل پیدایش روی یک هدف است، عبودیت وکمال بندگی؛ یعنی فلسفه آفرینش زن به­عنوان یک انسان، عبودیت و رسیدن به کمال بندگی است؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: [وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ]؛«[1]» که واژه انس در این آیه زن و مرد را در بر می گیرد.
و اینکه خدای متعال انسان را در دو جنسیت زن و مرد آفریده، از قانون نظم و حکمت الهی مستثنی نیست.
 بنابر این تفاوتهای جنسیتی نیز همچون دیگر تفاوتهای میان موجودات عالم، خود حکایت از دو نقش و دو جایگاه متفاوت دارد؛ گویی که خدا دو موجود آفریده، با دو قابلیت متفاوت که هریک برای خود سهمی مجزا، وظیفه‌ی جدگانه دارد؛ اگرچه فلسفه خلقت هر دو در دایره انسانیت یکی است، که آن عبادت برای تکامل و کسب معرفت الهی است؛ لذا می­توان گفت: زن و مرد هریک دنیایی متفاوت و فلسفه­ای مجزا از دیگری برای خویش دارند.
 این در حالی است که اگر مطابقت های جسم و روح و فطرت زن و مرد را به صورت مجزا مورد بررسی قراردهیم، آنچه به تناسب لطافت، عطوفت و انفعال نهفته در زن خواهیم یافت، سکون همگام با آرامش و طمأنیه روح و روان و موجب ایفای نقش آرامش بخشی  برای مرد است. قرآن می‌فرماید:[وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.] «[2]»
 بنابر این بسیاری صفات زن و مرد باهم متفاوت است و این خود نشان عدم تساوی بوده و این در حالی است که اگر این صفات بین دو جنسیت زن و مرد جابجا شود، در سیستم آفرینش آنها اختلال ایجاد شده، مانع از کسب کمالات و یا مکمل بودن برای جنسیت، یک دیگر خواهد شد.
بنابر این  فلسفه وحکمت از آفرینش زن در برابر مرد از این قرار است:
ــ بقای نسل بشر: دستگاه آفرینش برای حفظ بقای خود نیازمند حفظ بشر و تولید نسل است؛ یعنی همکاری و تعاون مرد و زن. این هدف هم خلقت مرد در برابر زن را مدنظر قرار می دهد و هم خلقت زن در برابر مرد را. به عبارت دیگر دو جنسی بودن آفرینش انسان به منظور حفظ نسل بوده است. [وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً].«[3]»
بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و پرورش یکدیگر هستند، به گونه ای که هر یک بدون دیگری ناقص است[هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ]. «[4]»
ــ  علاقه زوجیت به این شکل که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد، این همان چیزی
است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده است [وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً] . «[5]»
[هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا]. «[6]»
ــ  تفاوت صفات: در مرد صفت اقتدار غالب است [الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ].«[7]» در زن صفت انفعال ونسیان غالب است [أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى][8]» بنابر این تفاوت، وظیفه هر کدام در امور دنیایی جدا است.
منابع:
1ـ تفسير المظهري/ج2/ص310/مجلد 10/سورة النساء/تحت الآية: 34/تحقيق: أحمد عزّو عناية/دار إحياء التراث العربي، بيروت/ الطبعة الأولی ، 1425 هـ ق.
2ـ تفسير أبي السعود المسمّی إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم/ج2/ص 159/سورة النساء/تحت الآیة:34/حققه:محمد بن العفیفي، خیري بن سعید/مجلد:6/الناشر:دار المصطفی ـ القاهرة.
3ـ موسوعة أحکام المرأة المسلمة/ج1/ص64ـ67/ الفصل الرابع: المرأة في العصر الحاضر/مجلد 2، سوريه: دارالمکتبي، 1427 ق.
[1] ـ الذاريات: 56.
[2] ـ الروم: 21.
[3] ـ النحل: 72.
[4] ـ البقرة: 187.
[5] ـ الروم 21.
[6] ـ الأعراف:189.
[7] ـ النساء: 34.
[8] ـ البقرة: 282.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version