نویسنده: «ابوعائشه»

دیدگاه اهل سنت و جماعت در این باره

اهل سنت معتقد هستند نامی را که مرتکب گناه کبیره مستحق می‌شود، فاسق است؛ زیرا او مؤمن است و فسق او، او را از ایمان بیرون نمی‌کند… و دیگر این‌که او با ارتکاب گناه کبیره از ایمان خارج نمی‌شود، گرچه با ارتکاب گناه کبیره فاسق گفته می‌شود. امام اشعری رحمه‌الله می‌فرماید: «اگر کسی از شما پرسید که برای ما در مورد فاسقِ اهل قبله خبر دهید که آیا او مؤمن است یا خیر؟ بگویید: بله، او با ایمانش مؤمن است و با فسق و گناه کبیره‌اش فاسق است.»
اهل سنت بر این قول اجماع دارند و برای اثبات این دیدگاه از دلایل نقلی و عقلی استدلال می‌کنند و این عینا همان چیزی است که امام اشعری رحمه‌الله در وقت بیان موضع و دیدگاه اهل سنت راجع به این مسئله تأکید نموده و دلایل آنان را ذکر می‌کند: «[اهل سنت و جماعت] اجماع دارند بر این که مؤمن به الله متعال و سایر مواردی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به سوی ایمان به آن فراخوانده است، هیچ‌گناهی او را از ایمان به الله آن بیرون نمی‌کند و اعمال او را جز کفر چیز دیگری نابود نمی‌کند. گناهکاران اهل قبله به سائر شرایع مأمور بوده و با گناهان‌شان از ایمان بیرون نمی‌شوند.»
ابن تیمیه رحمه‌الله رأی و نظر اهل سنّت و جماعت را چنین بیان می‌کند: «مذهب اهل سنت و جماعت این است که فاسقان این امت، مخلد فی النار نیستند همان‌طوری که معتزله و خوارج بدان قایل هستند و آنان از لحاظ دین، ایمان و طاعت نیز کامل نیستند؛ بلکه آنان دارای نیکی‌ها و بدی‌ها هستند و با یکی مستحق ثواب و با دیگری مستحق جزا و عقاب قرار می‌گیرند.»
شارح طحاویه می‌نویسد: «تمام اهل سنّت و جماعت اتفاق دارند که مرتکب گناه کبیره نه چنان کافر می‌شود که او را کاملاً از اسلام خارج نماید همان‌طوری که خوارج بدان معتقد هستند؛ زیرا اگر چنان کافر می‌شد که از ملت اسلام بیرون می‌شد، مرتد می‌شد و کسی‌که مرتد شود در هر حالت کشته می‌شود و عفو و بخشش ولیّ قصاص در حقش قبول نمی‌شود… بطلان و فساد این سخن در دین اسلام ضروری است و همچنان اتفاق دارند که او از ایمان و اسلام خارج نمی‌شود و وارد کفر نمی‌گردد و مستحق خلود و بقای همیشگی در جهنم با کافران نیست؛ همان‌طوری که معتزله به آن قایل هستند، سخنان آنان نیز باطل است؛ زیرا خداوند متعال مرتکب گناه کبیره را جزو مؤمنان قرار داده است، خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: «یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص في القتلی» تا جایی‌که می‌فرماید: «فمن عفي له من أخیه شیء فاتباع بالمعروف»؛ (ای مؤمنان، قصاص در[باره‌ی] کشته شدگان بر شما مقرر شده است… اگر برای کسی از [خون] برادرش چیزی گذشت شد، [حکم او] به نیکی پیروی کردن و پرداختن [خون‌بها] به او با خوش‌خویی است.) الله متعال در این آیه، قاتل را از گروه مؤمنان بیرون نکرد، بلکه او را برادر ولی قصاص قرار داد و مراد از این «أخوت» بدون شک اخوت دینی است. در جای دیگر الله متعال می‌فرماید: «وإن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما» تا جایی‌که می‌فرماید: «إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم» (اگر دو گروه از مؤمنان پیکار کنند، بین آن دو گروه آشتی برقرار کنید…جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس بین دو برادر خود سازش دهید).
نصوص کتاب، سنّت و اجماع دلالت دارند که زانی، دزد و تهمت‌زننده کشته نمی‌شود، بلکه بر او حد اقامه می‌گردد، پس معلوم می‌شود که او مرتد نیست. در حدیث صحیح آمده‌است: «هر کسی‌که شکایت برادرش به خاطر [بردن] آبرو و یا چیز دیگری بر او است، پس امروز از برادرش حلالیت بخواهد، قبل از این‌که روزی فرا برسد که آن‌جا نه دیناری باشد و نه هم درهمی، پس اگر آن فرد عمل صالح و نیکی داشته باشد به اندازه‌ی شکایت شاکی از اعمالش گرفته می‌شود و اگر آن فرد حسنات و نیکی نداشت از بدی‌ها و سیئات شاکی بر دوش او نهاده می‌شود.» با این حدیث ثابت شد که فرد ظالم دارای حسنات و نیکی‌ است که حق مظلوم از آن تکمیل می‌گردد.
علامه نووی رحمه‌الله در این باره می‌نویسد: «مذهب اهل سنّت و دیدگاه اهل حق اعم از سلف و خلف این است که: کسی‌که موحد بمیرد به‌صورت قطعی و یقینی در هر حال وارد بهشت می‌شود.»
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version