نویسنده: ام‌عایشه

دلیل قادیانیت بر وفات حضرت عیسی علیه‌السلام

این فرقه با استناد از «ولما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم»[1] مدعی‌اند که خداوند در قرآن خبر به فوت حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام را داده ­است و در آن بازگشتی نخواهد داشت.
این ادعا بدون دلیل است؛ زیرا اولاً: در معنای «توفی» نظرات مختلفی میان مفسران وجود دارد، به باور گروهی از مفسران، از جمله سدی، قتاده، حسن رحمهم‌الله «توفی» به معنای مرگ نیست؛ بلکه به منظور صعود به آسمان است و اساساً این پندار و دریافت که «توفی» در این آیۀ شریفه به معنای فوت باشد، ضعیف است.
ثانیا: از مسلمات اعتقادی مسلمانان این است که خداوند متعال حضرت عیسی علیه‌السلام را به آسمان برد تا در وقت معلوم، به همراه منجی آخر الزمان به زمین بازگشت نماید.
ثالثا: خداوند متعال قادر است تا حضرت عیسی را، حتی اگر حقیقتاً از دنیا رفته باشد، بازگرداند؛ چونکه الله تعالی می‌فرماید: «إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون»؛ «جز این نیست که فرمانش چون (آفریدن) چیزی را بخواهد (این است) که به او بگوید موجود شو؛ پس بی­درنگ موجود می­‌شود».[2]
رابعا: بر فرض اینکه «توفی» اینجا به معنای مرگ باشد، باز هم اثبات نزول غلام احمد از آسمان به جای حضرت عیسی علیه‌السلام را نمی­‌کند. یک نکتۀ کلی وجود دارد و آن اینکه هر تأویلی نیاز به قرینه دارد؛ در ادعاهای میرزا غلام احمد قادیانی، هیچ قرینه­ای برای تأویلات بدون مناسبت وجود ندارد.[3]
قادیانیت بر فوت شدن حضرت عیسی علیه‌السلام چند تا دلیل می­‌آورند که یکی از آن‌ها آیه‌ای است که در سورۀ آل عمران وجود دارد، می­‌آورند که در آن سوره خداوند متعال می­‌فرماید: «وما محمد إلا رسول قدخلت من قبله الرسل»[4] که محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم فقط رسول است و همۀ رسولان قبل از او فوت شده‌اند.
اولا: در این آیه عموماً ترجمۀ «خلت» گذشتند می‌­شود؛ ولی قادیانیه بر این معتقدند «قدخلت» یعنی فوت شده‌اند و بر این مطلب از لغت «تاج العروس» می­‌گویند که در آن آمده است: «خلا فلان: إذا مات».[5]
ثانیا: می­‌گویند خداوند متعال در ادامۀ آیه می‌­فرماید: «أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم» پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اگر بمیرد یا کشته شود، آیا شما به جاهلیت برخواهید گشت؟
این کلام خودش «خلت» را تفسیر می‌­کند که گذشتن هم اگر معنا گرفتیم، «خلت» به دو صورت است یا با مردن یا کشته‌­شدن.
ثالثا: مخالفین فرقۀ قادیانیت می­‌گویند بر برداشته شدن و عدم فوت حضرت عیسی علیه‌السلام از صدر اسلام تا حالا، همۀ امت اجماع داشته و دارند.
قادیانیه در جواب­شان می‌گویند: که اجماع صحابه بر این بود که مسیح هم مات أو قتل، مثل دیگر انبیا است؛ چونکه بعد از رحلت پیامبر صلی‌اللهعلیه‌و‌سلم وقتی حضرت عمر رضی‌الله‌عنه گفت: که هیچ کس نگوید که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فوت کردند، در آن وضعیت، حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه جلو آمد و همین آیه را جلوی همۀ صحابه خواند[6] و هیچ کس نگفته که مسیح بن مریم علیه‌السلام زنده است؛ پس می‌­تواند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم هم فوت نشده باشد و زنده باشد، حداقل حضرت عمر رضی‌الله‌عنه می‌­توانست در تایید حرف خود حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه را این طوری جواب بدهد.[7]

بررسی دلیل بر وفات عیسی علیه‌الصلاةوالسلام

تحقیق در معنای «خلا»
معنای اصلی که در این ماده است به معنای فارغ شدن از اشتغال و وظیفه است و به اتمام رساندن آن است و این خصوصیت در همۀ استعمالات این ماده ملاحظه می‌­شود؛ مثلاً: قال تعالی: «و إن من أمة إلا خلا فیها نذیر»[8] «هیچ امتی نیست؛ مگر آنکه در آن هشدار دهنده­‌ای بوده است».
«رسول قد خلت من قبله الرسل»[9] «به تحقیق پیش از او پیامبرانی بوده است».
«قد خلت من قبلها أمم»[10] «به تحقیق پیش او امت‌های دیگری بوده است».
«وقد خلت القرون من قبلی»[11] «درحالی‌که نسل­‌های پیش از من گذشته‌اند».
«قد خلت سنة الأولین»[12] «به یقین که سنت­‌های پیشینیان نیز گذشته است».
«قد خلت من قبلکم سنن»[13] «به راستی که پیش از شما وقایعی گذشته است».
«قال ادخلوا فی امم قدخلت من قبلکم من الجن والإنس فی النار»[14] «داخل شوید در آتش همراه امت­هایی از جن و انس که پیش از شما گذشته­‌اند».
«تلک أمة قد خلت لها ما کسبت ولکم ما کسبتم»[15] «این امتی است که در گذشته است و اعمال­شان از آن خودشان است و اعمال شما نیز از آن خودتان است».
در تمام این آیات از کلمۀ خلا یا خلت فراغ آن‌ها از شغل و وظیفۀ آن‌ها مراد بوده است.[16]
مفسر مشهور و نامدار علامه آلوسی رحمه‌الله در مورد زنده بودن حضرت عیسی علیه‌الصلاةوالسلام و نزولش در آخر الزمان می‌­فرماید: «مشهور این است که حضرت عیسی علیه‌السلام به هنگام قیام امام مهدی علیه‌السلام به هنگامۀ سپیدۀ صبح در دروازۀ دمشق از آسمان فرود می‌آید، امام مهدی از او دعوت می­‌کند برای مردم نماز جماعت بخواند؛ اما او حضرت مهدی را پیش می­‌اندازد و خود به آن گرامی اقتداء می­‌کند و می­‌فرماید: نماز تنها به امامت شما برپا می­‌گردد».[17]
علامه سیوطی رحمه‌الله در این باره می‌فرماید: «این از شگفت‌­ترین شگفتی­‌ها است، چرا نزول حضرت عیسی علیه‌السلام و نماز خواندن به امامت امام مهدی در انبوه روایات صحیح از روایات رسیده از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم ثابت و تردیدناپذیر است».[18]

چند نکتۀ مهم

  1. از دلایل بالا به اثبات می‌رسد که این فرقه، یکی از فرقه‌های انحرافی و به دور از هر نوع حقیقت و واقعیت است؛ زیرا همان‌طوری که ثابت شد اصل و بیناد این گروه از سوی کفار بوده و محرک اصلی آن نیز کشورهای کفری بزرگی هم‌چون بریتانیا (انگلیس) است؛ پس لازم است متوجه افکار و دیدگاه‎‎‌های آنان باشیم تا به جامعۀ ما رخنه نکند و نوجوانان و جوانان ما را به انحراف نکشاند.
  2. این سؤال شاید برای بعضی ایجاد شده باشد که آیا این فرقه حالا هم وجود دارد و یا خیر؟ چون وقتی منابع را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که این گروه مدت‌ها قبل بوده است. در پاسخ باید گفت: بله، این گروه فعلا هم وجود دارد، بالأخص در کشورهای خارجی و غربی، با بررسی نام این گروه در رسانه‌های اجتماعی درمی‌یابیم که امروزه آنان از راه‌های مختلف استفاده می‌کنند و فعالیت‌های متنوع و گوناگونی دارند، تا جایی که در بعضی از کشورها شبکه‌های ماهواره‌ای دارند و از آن برای دعوت به سوی عقاید و باورهای خود استفاده می‌نمایند.
  3. هدف کفار از ایجاد این گروه، همان‌طوری که در لابلای مقاله بیان گردید، ایجاد اختلاف، دو دستگی، تفرق و تشتت میان مسلمانان بود و کفار برای اینکه بتوانند به وسیلۀ خودِ مسلمانان، به این دین بسیار بزرگ و عظیم ضربه بزنند و چهرۀ آن را لکه‌دار کنند، فردی را اجیر نمودند و او را وادار ساختند تا دست به کاری بزند که مسلمانان به شدت از آن متنفر هستند.
 منابع:
[1]. سورۀ مائده، آیه: 17.
[2]. سورۀ یس، آیه: 82.
[3]. فرمانیان، مهدی، تحلیلی بر ادعاهای منجی‌گرایانۀ غلام احمد قادیانی و نقش آن در پیدایش قادیانیه، 1393، ص: 19.
[4]. سورۀ آل عمران، آیه: 144.
[5]. زبیدی حسینی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، چاپ اول: 1414ق، ج: 19، ص: 388.
[6]. بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول: 1423ق، رقم الحدیث: 3666- 3668. ص: 901.
[7]. وصال عیسی، ص: 3.
[8]. سورۀ فاطر، آیه: 24.
[9]. سورۀ آل عمران، آیه: 144.
[10]. سورۀ رعد، آیه: 30.
[11]. سورۀ احقاف، آیه: 17.
[12]. سورۀ حجر، آیه: 13.
[13]. سورۀ آل عمران، آیه: 137.
[14]. سورۀ أعراف، آیه: 38.
[15]. سورۀ بقره، آیه: 134.
[16]. مبشر حسین، سید محمد، میرزا غلام احمد قادیانی و عقائد او و قادیانه، 1394، ص: 22- 23.
[17]. حاشیۀ روح المعانی، جلد: 25، ص: 95، در تفسیر آیۀ 59 از سورۀ زخرف.
[18]. الحاوی علی الفتاوی، جلد: 2، ص: 167.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version