قبلا بیان داشتیم که اهل سنّت و جماعت معتقد هستند: امامت واجب است و باید برای مسلمانان امامی باشد تا شعایر دین را برپا دارد و حق مظلوم را از ظالم بگیرد، مرزها را حفظ کند و حدود و ثغور کشور را از دسترس دشمنان و بدخواهان مصئون نگهدارد؛ آنان برای اثبات این مدعایشان از آیات قرآن، سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و اجماع امت دلیل میآورند که در ذیل به برخی از این دلایل میپردازیم:
آیات قرآنکریم
خداوند متعال میفرماید: «یاأیها الذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولي الأمر منکم»؛ «ای مؤمنان! از خداوند اطاعت کنید و از رسول [او] و صاحبان امرتان [هم] اطاعت کنید.» امام طبری حدیثی را به روایت حضرت ابوهریره رضیاللهعنه ذکر کرده است: «مراد از اولیالأمر امراء هستند» طبری در ادامه میفرماید: «لایقترین قول و مستحقترین آن از لحاظ صحت و درستی در این مورد، سخن کسی است که بگوید: مراد از آن امراء و والیان امور هستند در جایی که اطاعت خداوند متعال و مصلحت مسلمانان در آن باشد». ابن کثیر رحمهالله میفرماید: «ظاهر این است -والله أعلم- این آیه در مورد تمام مسئولین امر از قبیل امرا و علما، عام است.» و قول راجح نیز همین است.
شیوۀ استدلال از این آیه: خداوند متعال اطاعت اولی الأمر مسلمانان که همانند ائمه باشند را بر مسلمانان واجب قرار داده است و امر به اطاعت خودش دلیل است بر وجوب نصب اولی الأمر؛ زیرا الله متعال به اطاعت چیزی و یا کسیکه وجود نداشته باشد، دستور نمیدهد و اطاعت کسیکه وجودش مندوب و مستحب باشد، فرض نیست و امر به اطاعت، مقتضی امر به ایجاد است؛ پس معلوم شد که ایجاد امام برای مسلمانان بر آنان واجب است.
از جملۀ دلایل، این قول الله متعال خطاب به جناب رسول الله صلیاللهعلیهوسلم است: «فاحکم بینهم بما أنزل الله ولا تتبع أهواءهم عما جاءک من الحق»؛ ترجمه: «پس در میان آنان به آنچه خداوند نازل کرده است حکم کن و از خواستههای [نفسانی] آنان [به جای] آنچه از حق به تو رسیده است، پیروی مکن.» و قول الله تعالی: «وأن احكم بينهم بما أنزل الله ولا تتبع أهواءهم واحذرهم أن يفتنوك عن بعض ما أنزل الله إليك»؛ ترجمه: «و [فرمان دادیم] که در میان آنان به آنچه خداوند نازل کرده است حکم کن و از خواستههای [نفسانی] آنان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش که مبادا تو را از برخی از آنچه خداوند به تو نازل کرده است [به باطل] گرایش دهند».
این دستور خداوند متعال به رسولش صلیاللهعلیهوسلم است که بین مسلمانان به آنچه خداوند متعال – به عنوان شریعت – نازل کرده است، حکم نماید و خطاب به رسول الله صلیاللهعلیهوسلم خطاب به امتش است تا زمانی که دلیلی برای تخصیص آن نباشد و اینجا دلیلی برای تخصیص نیست؛ پس این خطاب به تمام مسلمانان است که تا روز قیامت به آنچه خداوند متعال نازل کرده، حکم و فیصله نمایند و منظور از اقامۀ حکم و سلطان نیز همان اقامۀ امامت است؛ زیرا اقامۀ حکم و سلطان از وظائف امامت است و نمیتوان به حکم و سلطان خوبی دست یافت؛ مگر از طریق امامت، پس تمام آیاتی که دستور میدهند تا به آنچه خداوند نازل کرده حکم شود، دلیل بر وجوب نصب امامی است که این مسئولیت را به دوش بگیرد. والله أعلم.
از جملۀ دلایل، این سخن الله تبارک و تعالی است: «ولقد أرسلنا رسلنا بالبينت وأنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط وأنزلنا الحديد فيه بأس شديد ومنافع للناس وليعلم الله من ينصره ورسله بالغيب إن الله قوي عزيز»؛ ترجمه: «به راستی که رسولانمان را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به داد رفتار کنند و آهن را پدید آوردیم که در آن [مایۀ] جنگ و ستیز و [نیز] بهرههایی برای مردم است و تا خداوند کسی را که [دین] او و رسولش را در نهان یاری میکند، معلوم بدارد، بیگمان خداوند توانای پیروزمند است».
مسئولیت پیامبران علیهمالصلاةوالسلام و کسانیکه بعد از ایشان میآیند و پیروان آنان هستند، این است که طبق آنچه در کتاب منزل آمده، عدالت را بین مردم اقامه کنند و آن را با تمام توان و نیرو، نصرت و کمک کنند و برای پیروان پیامبران ممکن نیست که بین مردم عدالت را قایم کنند؛ مگر با نصب امامی که لشکریان و سربازانی را که برای نصرت و یاری دین همت میکنند، منظم و هماهنگ مینماید.
تمام آیاتِ حدود، قصاص و مانند آن، از جمله احکامی که مسئولیت انجام و اجرای آن به وجود امام بستگی دارد، دلایل این بخش شمرده میشوند.