نویسنده: «ابو عائشة»
دیدگاه اهل سنت
ابتدا دیدگاه اهل سنت را دربارۀ اقسام معروف و منکر بیان میکنیم سپس به شرایطی میپردازیم که معتزله آن را برای امرکننده به معروف و نهیکننده از منکر وضع کردهاند.
اقسام معروف و منکر
دیدگاه بعضی از علمای اهل سنت در مورد تقسیم معروف و منکر؛ ابن تیمیة رحمهالله معتقد است معروف بر یک نوع است، همانطوری که منکر بر یک نوع است. ایشان در این مورد میفرماید: «اما از جهت نوع مطلقا به معروف امر میشود و مطلقا از منکر بازداشته میشود»؛ پس ایشان همانند معتزله معروف را به چند نوع نمیداند؛ البته نظرشان در منکر با معتزله موافق است؛ [زیرا آنان نیز میگویند: منکر یک نوع است].
علامه باجوری رحمهالله معتقد است: «امر تابع مأمور است اگر مأمور مستحب باشد، پس امر به آن نیز مستحب میشود و اگر مأمور واجب باشد پس امر به آن نیز واجب است و همچنان نهی نیز همین طور است، نهی از کار مکروه، مندوب و نهی از کار حرام واجب است.»
نویسندهی کتاب «المعتزلة وأصولهم الخمسة وموقف أهل السنة منهم» در این مورد چنین نتیجهگیری نموده و میفرماید: «شاید قول دوم (قول علامه باجوری) نزدیکتر به صحت و درستی باشد؛ زیرا اگر انسان، کار مستحب را انجام ندهد، هیچ گناهی برایش نیست پس لازم است در صورت امر نکردن به آن نیز به طریقۀ اولی چنین باشد و همچنان ترک کار مکروه بر انسان واجب نیست، پس نهی از آن باید به طریقۀ اولی واجب نباشد.»
دیدگاه اهل سنت دربارهی شرایط امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر
اهل سنت و جماعت در بسیاری از این شرایط با معتزله موافق و همنظر هستند؛ اما در بعضی از این شرایط با آنان اختلاف دارند که ما در اینجا به ذکر مواردی اکتفا میکنیم که بین فریقین مختلف فیه هستند:
-
اینکه معتزله میگویند: تغییر منکر ابتدا باید به روش آسانتر صورت گیرد، سپس روشهای سخت و دشوار به کار گرفته شوند؛
این سخنشان درست است، البته همیشه واجب نیست. تغییر منکر ابتدا با روشهای آسانتر سپس با شیوههای سخت باشد؛ بلکه این مسئله با اختلاف حالات مختلف میشود؛ به همین خاطر پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در تغییر منکر، در ابتدا بالاترین روش را شروع کردند، سپس مراحل ادنی را طی کردند، رسول الله صلیاللهعلیهوسلم در حدیثی میفرماید: «من رأى منكم منكرا فليغيره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم یستطع فبقلبه، وذلك أضعف الإيمان؛ هرگاه یکی از شما کار منکری را مشاهده کرد آن را با دستش تغییر دهد و باز دارد و اگر نتوانست پس آن را با زبانش تغییر دهد و منع کند و اگر نتوانست پس آن را با قلبش [ناپسند بداند و از آن دوری کند] و این ضعیفترین درجۀ ایمان است.»
حکمت مقتضی این است که نهی کننده از کارهای منکر به هر صورتی که مناسب میداند و مقام و جایگاه همان تقاضا را دارد، کار منکر را منع کند و از آن باز دارد؛ قاضی عیاض در این رابطه میگوید: «منع کننده از کار زشت، به هر نحوی که برایش ممکن است آن را زایل نماید، چه با سخن باشد و یا با فعل، پس [اگر آلات لهوولعب را مشاهده کرد] آن را بشکند و مواد نشهآور را یا خودش از بین ببرد و یا به کسی دستور دهد تا این کار را انجام دهد.»
-
تغییر منکر با شمشیر مباح است: این شرط باطل است؛ زیرا منجر به از بین رفتن انسانهای فراوان و ریختن خونهای زیاد میشود. به سبب انجام گناه، کسی جرئت نمیکند خون مسلمان را مباح بداند و این امر باعث گسترش آشوب و سبب ناامنی و آرامش در میان مردم میشود؛ بلکه حقیقت اینجا این است که اگر کسی با دست و زبان از منکر خود دست نکشید؛ لازم است مسئله به پادشاه ارجاع داده شود.
ابن العربی رحمهالله مینویسد: «اگر [فرد بازدارنده از کار منکر] نتوانست–که بین کار زشت و بین انجام دهندهی آن با دور کردن وی از آن کار، حایل شود- مگر با جنگیدن و سلاح برداشتن، پس او را با کارش به سلطان و پادشاه واگذار نماید؛ زیرا سلاح را بین مردم به دست گرفتن، راهی بهسوی فتنه باز میکند و باعث فساد بیشتر از امر به معروف و نهی از منکر میشود.»
-
معتزله در امر به معروف و نهی از منکر شرط قرار دادهاند که باید امرکننده به معروف و بازدارنده از منکر بداند که سخن او مؤثر واقع میشود و گرنه وجوب آن از او ساقط میشود. این شرط نیز باطل بوده و با اقوال علمای این امت در تعارض است.