نــویسنده: محدعاصم اسماعیل‌زهی

 چکیده

 واژه فتنه یکی از پربسامدترین واژگان در شبکه مفاهیم قرآنی وروایی است که اهل لغت سه معنا را به طور کلی برای آن ذکر کرده­‌اند. اول: «گدازاندن در آتش»، دوم: «اختبار و آزمایش» و سوم: «اضطراب و اختلال در نظم امور» که از میان این معانی، معنای دوم که همان اختبار و آزمایش است، دامنه مفهومی­‌عام‌تری از معانی دیگر دارد؛ ولی با این حال، معنای سوم با مفهوم اصطلاحی فتنه که همانا حوادث اجتماعی التهاب‌آور مرکّب از حق و باطل است، ارتباط بیشتری دارد. از آنجا که فتنه‌های اجتماعی آثار زیان­‌آوری را در عرصه اجتماع موجب می‌گردند، مقاله حاضر در صدد است به تبیین راهکارهایی چون رجوع به معارف قرآن­کریم و… به عنوان راهکارهایی برای در امان ماندن از فتنه­‌ها و راهکارهایی در جهت چگونگی مواجهه با این پدیدها نظیر برخوردهای نرم و روشن­گرانه و در صورت لزوم، برخورد سخت و قاطع با ایجادکنندگان و طرّاحان فتنه­‌ها به عنوان راهکارهایی کوتاه­ مدت و تربیت اخلاقی و معرفتی افراد جامعه و تقویت اعتقادات به عنوان روش­‌های بلندمدت به منظور مبارزه به فتنه­‌های بشری در پرتو تعالیم بپردازد.

مبارزه با فتنه­‌های اجتماعی

   یکی از اصول و قواعد مسلّم فطری این است که پیشرفت، ترقی و عروج اقوام به کندی صورت می‌گیرد، آهسته آهسته انسانیت به ترقی و پیشرفت دست پیدا می‌کند؛ اما انحطاط، زوال و شکست خیلی سریع انجام می­‌گیرد، به گونه­‌ای که بالا رفتن بر روی کوه و رسیدن به قله­‌ی آن طول می­‌کشد؛ اما اگر کسی از زندگیِ خویش سیر شده و قصد خودکشی داشته باشد در یک آن سقوط می­‌کند، عیناً به همین صورت ترقی و پیشرفت انسانیت صبر و حوصله می­‌خواهد، باید پله پله مسیر پیشرفت را بپی‌ماید تا به اوج و سربلندی برسد؛ اما اقوامی که قصد و اراده اخلاقی داشته باشند در یک لحظه از مقام عزّت در پرتگاه ذلت و منجلاب فساد فرو می­‌افتند و نیازی به زحمت و تحمل مشکلات ندارند، این مسیر خود به خود طی شده و به هدف نهائی ضلالت و گمراهی خویش می­‌رسند.
    به­ عنوان مثال، اگر سدّ رودخانه شکسته شود در یک لحظه سیلاب خود را به خانه و کاشانه مردم می‌رساند و تمام آبادی و دست‌آوردهایی را که سال‌ها جمع‌آوری کرده‌اند، از بین می‌­برد و بستن دوباره آن سدّ خیلی مشکل و دشوار خواهد بود.
    بدین‌سان انسان­‌هایی که سدّ اخلاقی و معنوی آن‌ها شکسته شود، طوفان جنون تمام سدّهای دین و دانش و کرامت انسانی را در یک آن نابود و از بین می­‌برد و آن طوفان تمام پیوندهای اجتماعی را ویران می­‌کند و اثرات سوء و مخرب آن تمام انسانیت را دربرگرفته، سکون و آرامش را از بین می­‌برد، ظلم و هوس‌پرستی دنیا را تاریک و تبدیل به وحشت کده­‌ای می­‌نماید؛ درنتیجه انسان‌های متمدن را تبدیل به انسان­‌های درنده و وحشی می­‌نماید.
    لیکن مسلمانان با ریاضت، مجاهده و مبارزه با نفس در سال‌های متمادی پله­‌های عزت، عروج و پیشرفت را طی نموده و از بلندیی آسمان نیز گذشتند و مورد رشک ملائکه قرار گرفتند، منظم و انضباط، اتحاد و اتفاق، الفت و محبت با همدیگر نشانه­‌ی شناخت آن‌ها قرار گرفته بود؛ اما متاسفانه، مدتی است که مسلمانان دچار جنون تقلید بیگانگان شده و راه خودکشی معنوی و اخلاقی را در پیش گرفته و به‌سوی انحطاط اخلاقی گام نهاده‌اند و سدِ اخلاقی آن­ها شکسته شده است. عزت و سربلندیِ چندساله نیاکان خودشان را با طوفان گناه و معاصی ویران و نابود کرده‌اند و چیزهایی که تا دیروز مایه‌ای ننگ و سرافکندگی محسوب می‌شدند، امروزه قابل فخر و مباهات به‌شمار می­‌آیند. امروز پدر از فرزند می­‌نالد، برادر از برادر گله و شکایت دارد، دوست از دوست دیگر خویش سلب اعتماد کرده است، استاد از شاگرد نالان و شاکی است، کارگر از صاحب کار در رنج و عذاب است، مأمور از آمر متنفر و گریزان است و رعیت از حاکمان و مسئولین خویش گریزان و در حال فرار و دوری است.
    معاشرت و زندگی انسان­‌ها تبدیل به آتش‌کده­ای شده است که بزرگ و کوچک، امیر، غریب، حاکم، محکوم و… همه به صورت یکسان در آن می­‌سوزد و کسی از آن مستثنی نمی‌­باشد و جوّی بر انسان­‌ها حاکم گشته است که سرقت، دزدی و بزه‌کاری و رشوه خواری، انبوه‌سازیِ ثروت به‌صورت عیان و عریان، به‌عنوان سدّی محکم در جلوی انسانیت قرار گرفته است و تمام اعمال زشت به‌صورت اشیای گندیده و متعفنی شامّه­‌ی انسان­ها را بسته به گونه‌ای که بوی بد و زشت آن را احساس نمی­‌کنند و زشتی­‌ها و بدبختی­‌هایی دامن گیرشان شده که در نگاه‌شان زیبا جلوه می­‌کند.
    بدین‌سان نه عزّت، عفت و ناموس مسلمانان در امان است و نه جان و مال آن‌ها، نه علم و دانش باقی مانده است و نه خیر و اثری از عدالت و انصاف بوده و دین و دانش تباه و با سم بزه‌کاری فرزندان مسلمانان مسموم و شکل اصلی خویش را از دست داده است، عقل و حتی صورت زیبای ظاهری مسلمانان مسخ گشته است. «إِنَّا لله وإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
    اما غم انگیزتر از آن این است، دانشمندان که متولی اصلاح امت هستند انحطاط مسلمانان را احساس نمی­‌کنند و کسانی که انحطاط‌ها را احساس می­‌کنند فکر اصلاحی ندارند و افرادی که سلیقه اصلاحی دارند قدرتِ اجرایی ندارند و کسانی‌که قدرت اجرایی دارند فرصت و وقت اصلاح کردن را ندارند و کسانی‌که قدرت اصلاح را دارند، توفیق اصلاح ندارند.
    همان گونه که قبلاً اشاره شد طوفان نشانه و علامت ویرانی است؛ اما ما هیچ توجه­‌ای به این علامت و نشانه نداریم، چنانچه در جلوی چشمان و دیدگان ما خانه­‌ها در آتش می­‌سوزد و ما تماشا می­‌کنیم روستاهای اطراف در آتش می­‌سوزند؛ اما ما دل خوش کرده­‌ایم که خانه ما هنوز نسوخته و محفوظ است درحالی‌که امت در منجلاب فساد غرق شده و ما خوشحالیم که بر روی کوه جودی قرار گرفته­‌ایم و غرق نمی‌­شویم، پایه­‌های امت متزلزل شده و می‌­لرزند؛ اما ما خوشحال هستیم که پایه­‌های ما مستحکم و هنوز پا برجایند.
    ای صاحبان عقل و دانش! به خاطر خدا بلند شده و از خواب غفلت بیدار شوید و این قوم و امت غرق شده را نجات دهید، آتشی که در خانه­‌های‌تان روشن کرده‌اید را خاموش کنید و امت با جنون و وضع نابسامان خویش قصد خودکشی و نابودی اخلاقی و معنوی را دارد، سدّ اخلاقیات را می‌شکند؛ پس بیایید با تدبیر و خِرد، دل‌سوزی و دردمندی دست آن‌ها را گرفته و مسیر رشد و هدایت را به ایشان بدهید.
    بمب­‌ها و تله­‌هایی که برای شکار و صید جوانان مسلمانان به کار گرفته‌اند، با خِرد و تدبیر خنثی نمائید و بدون ایثار و جان فدایی؛ هرگز به این هدف و مقصد بزرگ و پر معنی نمی‌­رسید و بر مشکلات فائق نمی‌آیید.
    متأسفانه نظام زندگی ما متاثر از نظام و روش زندگی و حکمرانیِ یهود است؛ بنابر این اساس، کار بانک­‌ها بر اساس سود و ربا و راه­‌های ناجایز و باطل استوار است و زندگی با پدیدۀ شوم نابرابری و بی‌عدالتی روبه‌رو گشته است، بگونه‌ایی که انسان‌های غنی و ثروتمند، پرچم خشم، حسادت و رقابت را در میان خویش برافراشته­ و شکاف طبقاتی بین انسان­‌های دارا و فقیر قابل مقایسه نمی‌باشد و قطعاً این وضع اصلاح نخواهد شد؛ بلکه روز به روز بدتر و تبدیل به قانون‌شکنی و گریز از قوانین و مقررات می­‌گردد و انسان‌های فقیر و نادار با دیدن بی‌قانونی، عمارت، کاخ­‌ها و برج‌های سر به فلک کشیده انسان­‌های ثروتمند، در فکر از بین بردن آن‌ها خواهند شد و روزی کاخ‌های آن‌ها را تبدیل به خاکستر خواهند کرد، خدا کند که امت اسلامی شاهد چنین روزی نباشد، نابرابری و ناهمواری­‌های اجتماعی، ام­الامراض و اساس بدبختی و پستی­‌های انسان­‌ها می­‌باشد. لشکرهای شیطانی با شبی‌خون بر زندگی انسان‌­ها این مریضی را به درجه­ای حاد می­‌رسانند و قبل از هر چیز دانشمندان و حاکمان کشورهای اسلامی باید این راه را مسدود و قبل از هر مریضی دیگر این مریضی را علاج نمایند و پیش از هر دانشمند دیگر حَکم انسانیت رسول اکرم (ص) نسخه شفابخش و علاج کاملی برای این بیماری ارایه داده­اند که ما باید فقط زحمت استفاده آن را به کار گیریم و ناهمواری­‌های گوناگون خود به‌خود حل نخواهند شد و نظام زندگی، محیط پر از امن و کارآمدی خواهد بود و راه صلاح، ناهمواری­‌های زندگی این است که دردمندان و دانشمندان امت به صورت خالصانه و عاری از هر نوع سودجویی انسان­‌های نیازمند را شناسایی و در جهت حل مشکلات آنان گام مثبت بردارند و از انسان­‌های دارا و ثروتمند عطیات و خیرات جمع کرده و در بین فقراء محله، قریه‌ها و شهر خویش تقسیم بنمایند و ذره­ای از مشکلات آن‌ها بکاهند و اگر چنانچه خود زحمت تقسیم خیرات و عطیات انسان­‌های خیرخواه و نیک را نمی­‌کشند، حداقل انسان­‌های مستمند، محتاج و نیازمند را به ثروتمندان معرفی نمایند تا به آن‌ها رسیدگی شود و انسان­های دارا و ثروتمند باید دست انسان­های نادار، فقیر و مستمندان را بگیرند، اگر چنانچه خانواده‌ای نیاز به آب و غذا دارند این مشکل را برطرف نمایند و اگر جوانان بی‌کار که جویای کار هستند، برای آن‌ها کار و شغل ایجاد شود.
    و اگر دختر و پسری به خاطر ناداری والدین در خانه نشسته­‌اند، آن‌ها را به خانه بخت فرستاده و برای آن‌ها اسباب خوش‌بختی و روی پای خود ایستادن را فراهم نمایند و اگر انسان­های بیمار نیاز به علاج و درمان دارند، امکانات علاج و درمان آن‌ها را مهیا نمایند و اگر بچه‌ها از رشد، تعلیم و آموزش بازمانده­‌اند موانع را از سر راه آن‌ها برداشته و اسباب شکوفایی آن‌ها را فراهم نمایند.
    خلاصه اینکه سعی شود تا در هیچ شهر، قریه، محله و کوچه‌ای انسان نیازمندی باقی نماند و همه‌‎ی آن­ها در یک سطح قرار گیرند و با یکدیگر عهد کنند که با هم بخورند و به صورت یکسان زندگی نمایند، همان‌گونه که به صورت برابر و یکسان می‌میرند و دفن می­گردند، حال این صورت فرق نمی­‌کند که انسان‌های دارا مقداری از ثروت خویش را در این جهت اختصاص بدهند و یا مصارف و خرج زندگی روزمره خویش را کاهش بدهند. این است نقشه صحیح زندگیِ اسلامی و قبل از همه سنگ بنیاد این زندگی برابر و هم‌سطح را پیامبر (ص) در مدینة منوره اجرا و عملی نمودند.
    چنانچه آن‌حضرت (ص) فرمودند: «مؤمن و مسلمان نیست آن کسی که با شکم سیر می­‌خوابد و همسایه­‌اش گرسنه می­خوابد.» اگر ما هم با همین قصد زندگی را آغاز و به صورت یکسان طراحی و اجرا نمائیم، میدان زندگی وسیع و فقراء و مستمندان خودکفاء و تمام انسان‌ها برابر خواهند شد و نفرتی که در بین امراء و فقراء ایجاد شده دیوار آن شکسته و تبدیل به محبت، اخوت و برادری و غم‌خواری می‌­گردد و طوفان فساد و بردباری فروکش می‌­کند و قطعاً اگر این نسخه عملی شود خیلی زود انقلاب عظیم اصلاحی پیدا خواهد شد و یقیناً مشکلات برداشته و کسی که مستحق زكات باشد نیز پیدا نشده و این کار را باید حاکمان و دولت‌مندان انجام بدهند و مشکلات رعیت و ملت را کم نمایند و اگر چنانچه، حاکمان و رؤسای ممالک اسلامی از این عمل خداپسندانه شانه خالی کنند، باید انسان­‌های دردمند و مخلص از بین خود مردم دست به کار شوند و بدون هیچ‌گونه چشم‌داشت عزت، نام و نشانی و بدون طمع به مردم خدمت کنند و نیز شایسته است که انسان‌های با نفوذ این کار را برای رضای خدا انجام داده و کِشتی به گل نشسته امت سرگردان را به ساحل نجات برسانند.
    آخرین دعا وخواسته­‌ی ما نیز این است که حقیقت هر سپاس و ستایش شایان خداوند است که پروردگار جهان­ و جهانیان است.

نتیجه‌گیری

1ــ عمل کردن بر اساس تقوا و داشتن بصیرت سیاسی و اجتماعی در پرتو قرآن و سنت از راه­‌های در امان ماندن از خطرهای فتنه­‌های اجتماعی، می­‌باشد.
2ــ در صورتی­که پس از تبیین حقایق که به وسیله نخبگان جامعه صورت می­‌گیرد، طرّاحان اصلی فتنه دست از اقدام­‌های فتنه­‌جویانه خود بر نداشتند، در این میان، وظیفه حکومت اسلامی است که با بهره­‌گیری از تمام امکانات و بسیج عمومی در مقابل فتنه­‌جویی این افراد با قاطعیّت بایستد.
3ــ از آنجا که وقوع فتنه­‌ها متأثر از ریشه­‌ها و عوامل انگیزشی در درون افراد که همان هواهای نفسانی است و نیز متأثر از عوامل نگرشی که همان انحراف‌های فکری و عقیدتی است. جامعه اسلامی باید با تربیت اخلاقی و تزکیه و نیز تقویت اعتقادات و باورها به عنوان راهکارهای بلندمدّت به منظور ریشه­‌کنی فتنه‌ها قدم بردارد.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version