یکی از بزرگترین دغدغههای فکری و اندیشهای مولانا ندوی، امت عرب بود که پایهگذاران نهضت اسلام و ستونهای ایمان و استقامت بودهاند؛ امتی که رسول صلیاللهعلیهوسلم در میانشان مبعوث گشت و قرآن عظیم نیز به زبان آنان فرو فرستاده شد؛ امتی که آشنا با زبان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و پروردۀ دامان اسلام و پروردگان مکتب راستین قرآن بودهاند. مولانا ندوی هم به این امت بسیار ارج نهاد و سعی داشت تا این امت به گذشتۀ پرافتخار خویش برگشته و عزت از دست رفتۀ خویش را از پیرایههای مادیگرایی، غربگرایی و مدرنیسم بیروح، بازستانند و به سرای مجد و عظمت درآیند.
در این راستا میتوان به رسالهها، مقالات و سخنرانیهای مختلف و متنوع ایشان که عربها را مورد خطاب قرار داده است اشاره کرد؛ گاهی بهطور صریح عربها را مخاطب قرار داده، گاهی بهطور ویژه ملت مصر، سوریه، کویت و جزیرةالعرب را خطاب میکند و به بازیابی جایگاه واقعی آن فرا میخواند.
مولانا ندوی مینویسد: «اگر از میان همۀ ملتها، ملتی مورد تقدیر و شگفتی من قرار گیرد، باید به صراحت اعلام دارم که آن ملت، ملت عرب خواهد بود».
مولانا ندوی در خلال گفتارهایی که برای عربها داشته، به این حقیقت روشن اعتراف کرده است که برتری عربها بر سایر ملل فقط در دامان اسلام و قرآن و دستورات حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم میباشد و بس؛ بهجز این امتیاز که فراتر و برتر از آن امتیازی نیست، عربها نمیتوانند به برتری دست یابند و باید به سرمنشأ مجد و عظمت خویش پیبرده، حالات قبل از اسلام و پس از آن را مورد بازبینی قرار داده و به داوری بنشینند.
مولانا ندوی در زمانی پا به عرصۀ کشورهای عربی نهاد که زمزمههای تعصب و نژادپرستی عربی در اکثر کشورهای عربی بلند بود و بسیاری از مسلمانان سُست عقیده از آن متأثر گشته بودند و همه جا از همان موضوع بحث میشد.
مولانا ندوی با احترام به جایگاه قوم عرب در تاریخ، به بازکاوی این واقعیت پرداخت و منشأ عزت و سربلندی ملت عرب را در اسلام و پیروی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم خلاصه کرد، و با این معیار زیبا توانست تعصبهای خشک جاهلی را فرو کوبد و پیرایههای ناروای نژادپرستی و ناسیونالیستی را از آن بزداید.
علامه ندوی مینویسد: «اگر ملتهای دیگر از راه جنگ و غلبه و یا از راه مهارت و نبوغ عقلی بر جهان چیره شدهاند، عربها بهجز یگانه راه اسلام نتوانستند که در تاریخ سهمی داشته باشند، و اگر خداوند عزوجل محبت آنان را در دلها کاشت و زبانشان انتشار وسیعی یافت و جاودانه گشت و علوم بیشماری در آن زبان تدوین شد، همۀ این امور تنها به برکت قرآن کریم و شریعت اسلام تحقق یافتند و عربها جز از طریق رسالت اسلام نمیتوانند به تاریخ داخل شوند و کشتی انسانیت را رهبری کنند».
امام ندوی، عربها را مورد خطاب قرار داد و توان عظیمی را برای آنان صرف کرد.
ایشان عقیده داشتند که عربها حامل استعداد روحی، معنوی و مادی برای قیادت و رهبری جهان اسلام میباشند؛ حتی توانایی دارند که تمام جهان را رهبری کنند، به شرطی که ویژگیهایی را که در گذشته به وسیلۀ آن توانستند بر جهان حکمرانی کنند، باز یابند.
ای غنچۀ خوابیده چو نرگس نگران خیز کاشانهٔ ما رفت به تاراج غمان خیز
از ناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز از گرمی هنگامۀ آتش نفسان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
خورشید که پیرایه به سیمای سحر بست آویزه به گوش سحر از خون جگر بست
از دشت و جبل قافلهها رخت سفر بست ای چشم جهان بین به تماشای جهان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
خاور همه مانند غبار سر راهی است یک ناله خاموش و اثر باخته آهی است
هر ذرۀ این خاک گره خورده نگاهی است از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
دریای تو دریاست که آسوده چو صحراست؟ دریای تو دریاست که افزون نشد و کاست؟
بیگانهٔ آشوب و نهنگ است! چه دریاست؟ از سینۀ چاکش صفت موج روان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
این نکته گشایندۀ اسرار نهان است ملک است تن خاکی و دین روح روان است
تن زنده و جان زنده ز ربط تن و جان است با خرقه و سجاده و شمشیر و سِنان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
ناموس ازل را تو امانی تو امینی دارای جهان را تو یساری تو یمینی
ای بندهٔ خاکی تو زمانی تو زمینی صهبای یقین دَرکش و از دیر گمان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
فریاد ز افرنگ و دلآویزی افرنگ فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز