نویسنده: عبیدالله نیمروزی
در شهر تاریخی دمشق
یکی از محبوبترین و جالبترین شهرهایی که حضرت علامه سید ابوالحسن علی ندوی از آنها دیدن کرد، شهر تاریخی دمشق میباشد. شهری که علاوه بر مناظر بسیار زیبا، باغها و بستانها و نهرهای جاری، از طبیعت بسیار مناسبی برخوردار است؛ شهری که بسیاری از صحابه و تابعین، علما و اندیشمندان و محققان برجسته در خاک آن مدفوناند و بالاخره شهر علم و معرفت و شهر رجالپرور.
علامه ندوی با این شهر بسیار اُنس داشت و بهترین خاطرات زندگیاش را از همین شهر دارد؛ ایشان در سال (۱۹۵۱م) به شهر دمشق سفر کرد و در این باره میگوید: «هیچ شهری پس از حرمین شریفین، چون شهر دمشق در قلبم جای نداشته است. با این شهر انس گرفتم، و بسیاری از قریهها، جادهها، محلات، بستانها و مناظر آن را شناختم و بهترین دوستان را در این شهر داشتم که نفسم با نفس آنان هماهنگ و اندیشهام با اندیشۀ آنها سازگار بود، و هر بار که آنجا رفتم، اقامتم خوشگوار بود و شب و روزم به نحو احسن میگذشت».
علامه ندوی مدت چهل و هشت روز در «سوریه» ماند که بیست و چهار روز آن را در شهر دمشق و در روزهای دیگر به گردش شهرهای «حمص، حماة النعمان، حارم و حلب» پرداخت. در این سفر، که هم میتوان از آن به عنوان سفر دعوت الیالله و تبلیغ دین تعبیر کرد، در هر جا و مکانی از همان ایمان صادق و روح بیدار مسلمانان صدر اسلام سخن میگفت و برای بیداری مردم آن سرزمین و هوشیار بودنشان نسبت به فرهنگهای بیگانه، آنان را متنبه میکرد.
ایشان در سوریه با گروههای مختلف اسلامی دیدار کرد و به عنوان یک داعی با آنان به گفتوگو و نشست پرداخت، و از مراکز دینی نیز دیدار کرده و به کتابخانهها نیز سر میزد، و در یکی از جلسات پارلمان آن کشور نیز شرکت کرد.
علامه ندوی با صاحبان علم و معرفت و اربابان قلم و بیان نیز دیدار میکرد و از مجلس و محفل آنان بهره میبرد و همواره در مورد مسائل عالم اسلام به گفتوگو میپرداخت و هیچگاه در فکر تكلفات و تعارفهای مصنوعی نیفتاد، و از این جهت، محبوبیت بینظیری حاصل کرد و با اندیشمندان بسیاری دیدار و ملاقات کرد؛ شخصیاتی مانند: علامه بهجة البيطار، شيخ مصطفى الزرقاء، شیخ عبدالوهاب صلاحی، شیخ احمد دقر، شیخ ابوالخیر میدانی، شیخ مکی کتانی، دکتر مصطفی سباعی، استاد محمد مبارک، استاد محمد احمد دهمان، شیخ ابوالیسر عابدین نوۀ علامه شامی و مفتی سوریه، شیخ احمد كفتارو، شیخ محمد سعيد برهانی، شیخ محمد علی حومانی، استاد محمد کرد علی، استاد محمد خلیل مردم بک و شیخ عبدالقادر مغربی. ایشان چند روزی از اواخر رمضان را آنجا گذراندند.
علامه ندوی در سخنرانیهای مختلفی که در «دمشق» ایراد کرد، آرا و افکار اصلاحی خویش را ابراز داشته و در جمع علما بر این امر تأکید نمود که نیاز مبرم وجود دارد تا با مردم از نزدیک و بهطور مستقیم رابطه ایجاد گردد و به دعوت و تبلیغ آنان پرداخته شود و همچنین از اهمیت و ضرورت کار دعوت در مدارس و پوهنتونها سخن به میان آورد و از خطراتی آنان را آگاه ساخت که در صورت جدایی علما از عوام و دعوت ندادن آنها به وقوع خواهد پیوست.
علامه ندوی در یکی از سخنرانیهایش که در دمشق ایراد کرد، چنین گفت: «طبقهای که زمام امور کشورها به دستشان است، اسلام را به خوبی درک نکرده و در خود جای ندادهاند؛ بلکه اسلام از گلویشان هنوز پایین نرفته است، آنها اسلام را به عنوان یک دین و نظام زندگی نمیپذیرند، آنگونه که به تمدن و فرهنگ غرب و اهمیت و فایدۀ آن عقیده دارند؛ بنابراین، اکثر ساکنان کشورهای عربی از نظر آگاهی سیاسی و بیداری اجتماعی در مرحلۀ کودکی به سر میبرند و مادامی که از این غفلت بیدار نگردند، هیچ امیدی به آنان نمیتوان داشت.»
پنج سال پس از گذشت این سفر پرخاطره، بنابر استعداد عالی، معنویت سرشار و ایمان راسخ ایشان، دکتر مصطفی سباعی در سال (۱۹٥٥م) دعوتنامهای برای ایشان ارسال داشت تا به عنوان مدرّس در پوهنتون سوريه (دمشق) حاضر شود؛ گرچه علامه ندوی این دعوت را بهطور کامل نپذیرفت، اما آن را رد هم نکرد؛ بلکه برای مدت مدیدی به عنوان مهمان در آنجا حضور یافت و از منابع عظیم علمی، تاریخی و اصلاحی خویش آنان را سیراب گردانید. در این محفل که عدهای از شاگردان و اساتید کرام آنان نیز با شوق و علاقۀ فراوانی حضور مییافتند، علامه ندوی چکیدۀ مطالعاتش را در زمینۀ تاریخ و برای اصلاح و تربیت عملی و تبلیغی آنان عرضه کرد، که سالن اجتماعات پوهنتون در هنگام ایراد مقالات، مملو از جمعیت علماء و طلاب میشد. علامه ندوی در مورد این سلسله از مقالات مینویسد: حضار مجلس روزبهروز افزایش مییافتند و سالن پُر و پُرتر میگشت، و عجیب آن بود که اساتید عظامی؛ چون استاد مصطفی زرقاء، استاد محمد مبارک، دکتر معروف دوالیبی، علامه محمد بهجة البيطار و شیخ احمد کفتار و امثال این بزرگواران با مواظبت کامل در این سخنرانیها حضور مییافتند. همچنین علامه ندوی در مجلس ضیافتی که دکتر احمد سلمان، نائب رئیس پوهنتون در هتل «نادى الشرق» ترتيب داد، اساتید بزرگ و چهرههای سرشناس را نیز دعوت کرده بود. با علامه شیخ محمد بشیر ابراهیمی مجاهد الجزایری و رهبر گرانقدر آن که در دمشق موجود بود، ملاقات کرد.
در این سفر، یکی از بزرگترین شاهکارهای علامه ندوی همان رسالۀ ایشان بود که به نام «بشنو ای سوریه»؛ (اسمعی یا سوریه) که از جایگاه این کشور و شهر دمشق و عزت از دست رفتۀ آن سخن گفت؛ چکیدۀ مقاله «بشنو ای سوریه» به این صورت است علامه ندوی در این مقاله قبل از همه، سرآغاز آشنایی خویش را با سرزمین شام یادآوری کرده و از روابط دینی و روحی و عاطفی خویش با این مملکت که به دوران کودکی برمیگشت، سخن به میان آورد؛ سپس به ذکر شخصیتهای بارز شام پرداخت و از اصحاب رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم که در آنجا مدفون هستند و بزرگمردان تاریخ اسلام که به عنوان ثروت اسلامی و بزرگی در خاک پاک شام نهفته و زینت، آرایش، مرکز عزت و کرامتی برای آن هستند، سخن گفت؛ سپس به بیان این امر پرداخت که جهان اسلام چگونه از این سرزمین محبوب یاد میکنند و چه مناسبتهایی هستند که یاد شام را زنده نگه داشته و خواهان بازگشت همان تاریخ و همان دور هستند؛ سپس راز عزت گذشته را برای آنان شرح داد که چگونه با عطوفت و رحمت خویش بخش بزرگی از جهان را در برگرفت و اکنون چگونه میتواند چنین منصب حب و عزت و کرامت را حایز گردد؛ بلکه با رسالت و دعوتهای ویژۀ خویش، و با اهداف نیک و خدمت خالصانه به انسانیت دربهدر، میتواند به چنین مرتبهای برسد و لازم است که شام برای چنین موقعیتی تلاش نماید و همانا نجات جهان کنونی به تعاون و همکاری شرق و غرب بستگی دارد؛ شرق با ایمان و روح خویش و غرب با تکنولوژی و علم جدید خویش، و شام میتواند که در این عمل تاریخی و کارساز، سهم قابل ملاحظهای داشته باشد.
ادامه دارد…