رسول خدا صلىاللهعلیهوسلم با روش حکیمانه و اسلوب تربیتی بینظیر خویش که ساختار عقیده را اساس کار خویش قرار داده بود، موفق به تربیت و ساخت نسلی بینظیر شد، نسلی که منشأ بزرگترین و عمیقترین تحول در دنیا گردید، نسلی که با الهام گرفتن از «لا اله الا الله» و تبلور ایمان و عقیدۀ جازم که مصدر هر فضیلت و سبب نجات از هر پستی و زبونی است، پدید آورندگان شگفتیها و عجایبی شدند که در طول تاریخ بینظیر و بیمانند میباشد، آنها با اعتقاد به الوهیت و عظمت الله و اعتقاد به اینکه تنها قادر مطلق و توانای حقیقی در دنیا فقط اوست، علم و قدرتش، تدبیر و مشیئتاش، ملک و جبروتش، رحمت و مغفرتش بر تمام اجزای هستی و ذرات جهان فراگیر و هیچچیز از حیطۀ قدرت او خارج نمیباشد.
آنها خود را بندگان وی، بندگانی که جان و دل و روح و روانشان در اختیار مولاست و هر لحظه رضایش را میجویند و از خشماش گریزانند، توانستند مرتفعترین قلههای اطاعت و بندگی، انقیاد و فرمانبرداری را فتح نمایند، آنگاه که از خود در آمدند و خواستهها و آرزوهای خویش را به فراموشی سپردند و از انگیزههای نفسانی و شهوات مادی و طمعها و خواهشات خویش خود را رهانیده و جز رضای حق چیزی دیگر را هدف قرار ندادند، توانستند مسیر تاریخ را عوض نمایند و سرنوشت جدیدی را برای بشریت رقم زنند.
بلی! با این وصف، جای تعجب نخواهد بود اگر کتابهای سیرت از درسهای ایثار و خودگذشتگی، تقوی و پرهیزگاری، شجاعت و شهامت آنها مملو بوده و نمونههای شگفتآوری را که بیانگر اعتقاد جازم و یقین وصفناپذیرشان میباشد، تقدیم انسانها نماید.
یقیناً، این، قوت اعتقاد و یقین است که حنظله رضیاللهعنه را در شب زفاف آرام نمیگذارد و چون صدای چکاچک شمشیرها را میشنود به سرعت خود را به میدان جنگ میرساند و جام شهادت را سر میکشد و توسط ملایکه غسل داده میشود و یا آن صحابی دیگر چون اذعان دارد که با پرواز روحش و شهادت -اگر نصیبش بشود- به لقای خدا و نعمتهای جاویدان جنت دست مییابد، فرصت را غنیمت شمرده و خرماهایی را که مشغول خوردنشان میباشد ریخته و به عشق جنت بهبهکُنان به صفوف دشمن یورش میبرد و به شهادت میرسد.
و همینطور قوت عقیده است که «ماعز اسلمی» را بعد از ارتکاب زنا به مجلس پیامبر صلىاللهعلیهوسلم میکشاند و با اعتراف مکرر و اصرار پیدرپی خواهان اجرای حد میشود، تا مبادا با بار گناه و دامنی آلوده روز محشر به بارگاه الهی حاضر شود، همچنین عقیدۀ جازم بود که ربعی بن عامر رضیاللهعنه را چنان قوت بخشید که توانست رستم فرخزاد را با قدرت و شوکتش و بلکه جاهلیت را با تمام مظاهر پوشالیاش به استهزا گیرد و از افقی بالا و بلندای ایمان با قدرت و عزت تمام سخن حق را به سمعشان برساند و همه را مات و مبهوت گرداند و آیا جای تعجب است هنگامی که عمرو بن عاص رضیاللهعنه از خلیفۀ وقت، عمر فاروق رضیاللهعنه درخواست نیرویکمکی مینماید و خلیفه بهجای اینکه درصدد فراهمنمودن سپاهی دههزار و یا پنجهزار نفری درآید، فقط به اعزام نمودن چهار نفر اکتفا مینماید و معتقد است که قدرت ایمان و عقیدۀ این چهار نفر کار یک لشکر و سپاه را انجام میدهد.
البته نباید فراموش کرد که این دسته از انسانهای وارسته از خصوصیات و خصلتهای بشری خویش در نیامده و در صف ملایکه قرار نگرفته بودند و آنها هرگز از این سخن پیامبر صلىاللهعلیهوسلم که «كل بنی آدم خطاء» استثناء نبودند و چهبسا اوقات، برخی از آنها مرتکب لغزشاتی نیز شدند و بر بعضی حد زنا و حد شرب خمر و حد سرقت و غیره اجرا شد و در مواردی مورد عتاب و سرزنش الهی قرار گرفتند، مانند: «منكم من یرید الدنیا ومنكم من یرید الآخرة»؛ ترجمه: «دستهای از شما خواهان كالای دنیا [یعنی غنائم جنگ شد] و دستهای خواستار آخرت [یعنی رضایت الله و پاداش اخروی] گردید».
و همچنین آیۀ: «و مالكم اذا قیل لكم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم إلی الأرض»؛ ترجمه: «ای مؤمنان! چرا هنگامی كه به شما گفته میشود: [برای جهاد] در راه خدا حرکت كنید، سستی میکنید و دل به دنیا میدهید؟» اما با وجود این خصوصیات بشری، آنچه که آنها را از دیگران ممتاز گردانیده بود و به سرعت از ارتکاب معصیت در خود میسوختند و توان تحمل خشم الهی را نداشتند، عقیدۀ جازم و یقین بیمانند آنها بود.