نویسنده: شکران احمدی

دعوت با عمل

یکی از عواملی که مردم را جذب دعوت می‌کند، سیرت پاک، کردار و صفات حمیده و اخلاق نیکوی داعی است که او را الگوی دیگران می‌سازد و همچون کتابی است که مردم معانی اسلام را در وجود او مطالعه می‌کنند. اسلام در بسیاری از جاها به وسیلۀ سیرت طیبۀ داعیان گسترش یافته است؛ آن‌قدر که اسلام با اخلاق و صفات و اعمال داعیان دین منتشر شده است، به وسیلۀ شمشیر و قدرت گسترش نیافته است. دکتر عبدالکریم زیدان می‌فرماید: «در این راستا دو چیز اصل است: ۱. اخلاق زیبای دعوت‌گر؛ ۲. اعمال دعوت‌گر طبق اقوالش.
مردم امروز به معلومات نمی‌نگرند و کمتر کسی است که شیفتۀ علمی باشد که عاری از عمل است؛ بلکه برعکس به معمولات نگاه می‌کنند؛ اگر اعمال موافق گفتار باشد آن وقت تأثیرات خاصی خواهد داشت. لذا مقولۀ مشهوری است که «أدعوا الناس بغیر ألسنتکم»؛ یعنی، مردم را بدون زبان به طرف اسلام و آخرت دعوت بدهید.

استفاده از تعبیرهای هماهنگ با روح دعوت

یکی از اصول دعوت، استفاده از تعبیرهایی است که با روح دعوت و رسالت انبیا هماهنگی داشته باشد. باید بدون ابهام و اغماض، محتوای دعوت را اظهار کرده و مردم را به سوی آخرت دعوت کرده و آن‌ها را به نعمت‌های بی‌پایان بهشت ترغیب و از عذاب‌های جهنم هشدار داد. باید از مردم مطالبۀ ایمان‌بالغیب نمود. داعی باید صریحاً بر ایمان به خدا و صفات و افعال او، فرشتگان، تقدیر و زندگی بعد از مرگ تأکید کرده و از محبوس‌ماندن در چاه تاریک طبیعت هشدار دهد. معرفی ذات و صفات الله در رأس دعوت قرار دارد. قرآن مجید می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (۱) قُمْ فَأَنْذِرْ (۲) وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ (۳)»؛ یعنی: «ای پیامبر! قیام بفرما و مردم را بیم بده و بزرگی پروردگار خود را بیان کن.»
لذا فرا خواندن به بزرگی الله یکی از اصول دعوت است که باید مردم را از الله متأثر ساخت و مردم را به طرف الله دعوت داد نه به طرف خود یا قوم و حزب خود.
هرگاه دعوت الی الله باشد، آن‌وقت چنان غیرت و صلابتی در داعی به وجود می‌آید که در احکام شریعت هیچ تغییری به وجود نمی‌آورد؛ بلکه به‌طور کامل آن را بر مردم عرضه می‌دارد و در نتیجه مصلحت‌های سیاسی و اجتماعی یا جلب رضایت یا کسب قدرت، مانع صلابت آن‌ها در دعوت نمی‌شود و کوچک‌ترین سهل‌انگاری را روا نمی‌دارد و از قوانین شریعت در هیچ شرایطی عدول نمی‌کند. به همین علت است که وقتی زنی از قبیلۀ بنی‌مخزوم مرتکب سرقت می‌شود و جرمش ثابت می‌گردد و آن‌ها اسامه را واسطه می‌گیرند تا نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برود؛ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم ناراحت می‎شود و با لحن تندی به او می‎گوید: «أتشفع فی حد من حدود الله؟!»؛ ترجمه: «آیا دربارۀ حدود الهی شفاعت می‌کنی. سپس می‌فرمایند: علت زوال ملت‌های گذشته این بود که در اجرای قوانین الهی تبعیض قائل می‌شدند؛ اشراف را معاف می‌کردند و بر ضعفا حدود را جاری می‌کردند.»
لذا این صلابت است که با حرارت ایمانی و محبت دینی تمام تعالیم قرآنی و احکام شرعی و اصول اسلامی را به مرحلۀ اجرا می‌گذارد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version