نویسنده: ابو جریر

مقدمه

جنگ بدون در نظر داشت نتایج آن از دید انسانی بد و نا خوشایند پنداشته می شود. اما در عین حال انسان ها برای رسیدن به اهداف خویش همواره به آن مبادرت ورزیده و جنگ های بزرگی را در سطح جهان به آغوش کشیده اند. اگر به این پدیده(جنگ) از عینک ایدیولوژی دیده شود، یگانه راه نهایی و بهتر برای پیشبرد ایدیولوژی محسوب می شود.

انسان های ایدیولوژیک هر از گاهی جنگ را به عنوان وسیله ی حمل ایدیولوژی خویش استفاده کرده و موانع را از سر راه برداشته اند. خاطر نشان باید ساخت که استفاده از جنگ برای پیشبرد ایدیولوژی، در هر ایدیولوژی متفاوت می باشد. روی همین ملحوظ، این مقاله در جهت پاسخ اساسی(حمل ایدیولوژی بدون جنگ امکان ندارد.) می پردازد. استفاده ی واژه جنگ برای حمل ایدیولوژی در این مقاله تنها همان جنگ دولت است، نه جنگ گروه های پراگنده، برای این که گروه ها نمی توانند با جنگ خود ایدیولوژی را به سرزمین های غیر حمل نمایند. جز دفاع از خود و در برخی مواقع از یک قطعه ی خاص سرزمین می باشد.

اهمیت این موضوع را تنها انسان های ایدیوژیک درک می کند، که جنگ در حمل ایدیولوژی به چه اندازه موثر است. به عنوان مثال ایدیولوژی مزخرف سرمایه داری که امروز بالای جهان حاکمیت دارد، تنها از راه جنگ و فریب بالای همه ی مردم جهان حاکمیت داشته و آن را بر دیگران تحمیل ساخته و هر کس نخواهد آن را قبول کند، به نام تروریست یاد شده و برای نابودی آن کار و فعالیت جدی صورت می گیرد.

حمل ایدیولوژی بدون جنگ امکان ندارد

1- قدرت لازمه ی حمل ایدیولوژی:
اگر بخواهیم برای حمل یک ایدیولوژی کار نمایم، در نخست ضرورت به داشتن قدرت است که توسط آن ایدیولوژی را حمل کرد، داشتن قدرت و توانایی حمل ایدیولوژی، مقتضی داشتن یک دولت قدرتمند را می کند، تا بتواند این عمل را مدوام و همیشه در جهان انجام و از تطبیق و تنفیذ احکام آن مواظبت مستمر نماید. قدرت عنصر مهم در حمل ایدیولوژی بوده و بدون آن نمی توان ایدیولوژی را حمل کرد.

پس قدرت چیست؟ به نظر من:

قدرت: قدرت عبارت از همه امکاناتی است که برای حمل و پیشبرد یک ایدیولوژی به کار گرفته می شود. این امکانات خواه امکانات سیاسی دولت در سطح جهانی باشد، خواه ارتش قدرتمند آن دولت و یا اقتصاد قوی آن دولت باشد و یا شاید عوامل و عناصر دیگری هم باشد. اما مشروط به اینکه در هر ایدیولوژی شیوه های به کاری از این امکانات متفاوت می باشد.

همچنان موثریت قدرت در پیشبرد و حمل ایدیولوژی آشکار است که می توان نمونه های از صدر اسلام در این مورد آورد. پیامبر صلی الله علیه وسلم، و اصحابش رضی الله عنهم در دوران مکی با تلاش های شبانه روزی به دعوت اسلام می پرداختند و حمل ایدیولوژی می کردند؛ اما جز تعداد اندک دعوت شان را نمی پذیرفت. اما زمانی که در مدینه با ایجاد دولت اسلامی پیروز شدند، مردم قبیله قبیله به اسلام می گرویدند. گرچه دعوت همان بود که در مکه می شد؛ اما دست یافتن پیامبر صلی الله علیه وسلم به قدرت موجب می شد که تعداد کثیری از مردم این دعوت را لبیک گویند و داخل اسلام شوند. و این روند پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز ادامه پیدا کرد. چنانچه همان قدرت بود که قلمرو دولت مسلمین را به گونه ای وسیع ساخته بود که خلیفه هارون رشید به ابری که از بالای سرش می گذشت خطاب می کند که به هر جای بروی! خراجت به خزانه دولت اسلامی می رسد. این موضوع می رساند که قدرت (نظام اسلامی) در حمل و نشر ایدیولوژی اسلام تا چه اندازه موثر بوده و در مدت کوتاه توانست سرزمین های زیادی را فتح و ایدیولوژی اسلام را به آن تطبیق کند.

اما امروز که اسلام دیگر قدرت ندارد تا نظامش را به اجرا گذارد، نه تنها ایدیولوژی اش پیشبرده نمی شود؛ بلکه ایدیولوژی های غیر بالای فرزندانش حاکم است. چنانچه آمریکا با شدت تمام منحیث یک دولت قدرتمند ایدیولوژیک در جهان به حمل ایدیولوژی کپیتالزم(سرمایه داری) بالای آنها پرداخته و می پردازد. اما سوالی که در ذهن خطور می کند، آیا آمریکا در حمل ایدیولوژی تنها اقدام نظامی می کند یا خیر؟ این موضوع به خاطری مهم است که امروز این ایدیولوژی بالای مسلمین تطبیق می شود.

آمریکا با وجودی که از لحاظ نظامی و سیاسی قدرت اول جهان است، اما در حمل ایدیولوژی همواره واقعیت های بین المللی را مراعت کرده و بی پرو ا عمل نمی کند. تنها در مورد عراق بی پروایی کرد که رسوایی زیادی را برای آمریکا به بار آورد. اما بعد از قضیه عراق آمریکا همواره در صحنه ی بین المللی به تنهایی و یکه تازی خود تا اندازه ی پایان داده و نمی خواهد کاری انجام دهد که بی اعتمادی و بی اعتنایی را در بین آمریکا و کشور های دیگر جهان پیدا کند.

ادامه دارد…!

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version