نویسنده: ابورائف

پشت پردۀ این تصمیمات عجیب چه کسانی بودند؟

یهودی‌ها با کبر و غرور مدعی هستند که آن‌ها سازنده و تدبیرکنندگان انقلاب فرانسه بوده‌اند، در پروتوکول‌ها گفته‌اند: «انقلاب فرانسه که ما آن را کبری نام‌گذاری می‌کنیم، به‌یاد بیاورید، اسرار تشکیل ابتدایی آن برای ما شناخته‌شده و خوب معروف است؛ زیرا این انقلاب ساختۀ ما است.»
آنان می‌گویند: «بدین‌صورت ما اولین افرادی بودیم که در میان مردم فریاد آزادی، مساوات و برادری را سر دادیم، تعابیر تاکنون نیز یاد می‌شوند.»
واقعیت آن است که این ادعا، افراطی و توأم با مبالغه است و هرکسی‌که دارای بصیرت باشد و مسیر تاریخ و سنت الهی را درک کند، این موضوع را می‌فهمد. حقیقت آن است که یهود همواره مورد تحقیر و توهین مسیحی‌ها بودند و به حکم ذلتی که خداوند بر آن‌ها زده بود، امتی پست و ذلیل در هرجا و مکان بود. در یک گوشه منزوی بودند و هیچ‌گاه به زندگی توأم با عزت و احترام دست نیافته بودند.
نکتۀ عجیب آن است که باوجود این حقارت یهود در میان مسیحی‌ها و سائر ملل، آنان در وجود خود بسیار کبر و غرور داشتند و خود را با بغض و کینه از دیگران بالاتر می‌دانستند. «تلمود» که کتاب با ارزش آن‌ها است می‌نویسد: «روح یهودی‌ها از سایر ارواح متمایز است؛ زیرا روح یهود، جزئی از الله جل‌جلاله است، همان‌گونه که فرزند، جزئی از پدر خویش است». به این علت، آن‌ها امت برگزیدۀ الهی هستند. در مورد دیگر ملت‌ها تلمود می‌گوید: «فردی که از دین یهود بیرون است، حیوان است. نام آن را سگ می‌گذارید یا الاغ یا خوک، فرقی ندارد. نطفه‌ای هم که این حیوان از آن تولید می‌شود، نطفۀ حیوان است.»
یهودی‌ها معتقدند تمام خوبی‌های کائنات برای آن‌ها خلق شده است و خداوند برای آن‌ها الزام کرده است که همۀ ملل دیگر را از بین ببرند؛ زیرا آن‌ها کافر و بت‌پرست هستند و تنها راه پیروزی بر آن‌ها ریشه‌کن‌کردن آن‌ها است. آنان در هنگام انقلاب فرانسه و حتی قبل از آن نیز ملتی حقیر و بی‌ارزش در فرانسه بودند. در فرانسه حتی به‌عنوان شهروند حساب نمی‌شدند و از حقوق شهروندی برخوردار نبودند، آن‌ها یقین داشتند که زمانی می‌توانند از این حقارت نجات کنند و وعدۀ تلمود را عملی کنند که کلیسا را از بین ببرند و آن‌ها را از تاثیر در جامعۀ مسیحی دور کنند. به همین علت، به‌دنبال فرصتی بودند تا این خواستۀ خود را اجرا و عملی کنند و جامعۀ مسیحیت را از آموزه‌ها و تعالیم کلیسا و ایمان و اعتقاد به آن دور کنند.
وقتی مشکلات اقتصادی بر جامعۀ فرانسه فرود آمد و انقلاب این کشور علیه کلیسا شعله‌ور شده بود، یهودی‌ها این مورد را فرصتی طلایی که نباید از دست برود، یافتند. لذا شورشیان و انقلاب‌کننده‌ها را تمویل کردند و در بطن و عمق انقلاب نفوذ کرده و شعارهای آزادی، برابری و برادری را به خورد انقلاب‌کنندگان گرسنه و فقیر دادند، درحالی‌که هدف آن‌ها از این تعابیر زیبا، ازبین‌بردن قیود و اخلاقی که مانع آن‌ها در مسیر افساد و ازبین‌بردن امت‌ها می‌شد، شکستن موانع فردی و اجتماعی که مانع رسیدن آن‌ها به ابزار دولت و نظم و نظام آن می‌گردید و ازبین‌بردن تفاوت‌ها و حقارت خود از جامعۀ مسیحی بود.
بدین‌صورت این نیروهای مخفی و پوشیده توانستند انقلاب مسیحیان و فرانسوی‌ها را که علیه مردان دینی و ظلم‌های آن‌ها صورت گرفته بود، به‌سوی انقلاب علیه خود دین سوق دهند و مطلقا دین را نزد ملت‌های اروپایی مترادف با ظلم و عقب‌ماندگی قرار دهند.
به هرحال انقلاب فرانسه با تمام پیامدها و آثار خود سبب ایجاد عصری جدید در اروپا و اعتقادات آن شد و نوع نظام و حکومت‌داری را تغییر اساسی و عمیق داد و حکومت سکولار را جانشین حکومت دینی و متاثر از کلیسا کرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version