هندوستان فعلی نه تنها اینکه سرزمین تعدد فرهنگها خوانده میشود؛ بلکه این سرزمین مهد کهنترین مذاهب و دینورزیهاست. قدمت نخستين متون دینی هند به نام ودَهها که از حجّيت و اعتبار فراوانی برخوردارند، به حدود هزار سال پيش از ميلاد میرسد. البته همزمان با این تاریخ در سایر سرزمینها نیز دینورزی وجود داشته است، چنانکه در سرزمین خراسان آن زمان، دین زرتشت به میان آمده بود. با این حال، جدای از دیرینگی دینورزی در کشور هند، تنوع بسياری نيز در گونههای مختلف پرستش هندویی و در عرفان و فلسفهی غنی این سرزمين دیده میشود؛ البته با وجود تفاوتهای بسيار، همگی ذیل نام واحد «آئين هندویی» جمع شدهاند. در این نوشته مسألهی اساسی این است که «هندوئیزم» چه آیینی هست و ادوار تاریخ و نظام طبقاتی در این آیین چگونه است؟ تحقیق حاضر که به پاسخ این سوال پرداخته، با کمک از منابع کتابخانهای و با استفاده از روش توصیفی-تاریخی به این یافتهها رسیده است که آیین «هندوئیزم» در قدم نخست، یک دین سماوی نیست و در این دین هیچ پیامبر معینی وجود ندارد که باورها و عقاید این دین توسط او به مردم تبیین شده باشد؛ بلکه منابعی که در این دین وجود دارد، به مرور زمان توسط افراد متعددی به نگارش در آمده است؛ و در این آیین، ادوار مختلف تاریخی وجود دارد، که براساس ضرورت اجتماع تغییر کرده و در عین حال، طبقهبندی افراد جامعه در این آیین یکی از اصول مهم «هندوئیزم» است.
واژگان کلیدی: هندوئیزم، ادوار تاریخی، نظام طبقات، مراحل زندگی و انواع خداپرستی.
مقدمه
هندوستان فعلی که در ادوار تاریخی تحولات بسیاری را در خود دیده و از ابعاد مختلف دارای تعدد فرهنگی-دینی است، مهد کهنترین مذاهب و دینورزیهاست. قدمت نخستين متون دینی هند به نام ودَهها که از حجّيت و اعتبار فراوانی برخوردارند، به حدود هزار سال پيش از ميلاد میرسد. جدای از دیرینگی دینورزی در کشور هند، تنوع بسياری نيز در گونههای مختلف پرستش هندویی و در عرفان و فلسفهی غنی این سرزمين دیده میشود؛ اما با وجود تفاوتهای بسيار، همگی ذیل نام واحد «آئين هندویی» جمع شدهاند. اما با ورود انگلستان به این سرزمين و از قرن نوزدهم، آشنایی مردم با فرهنگ غرب، تعامل و ارتباط با ادیان دیگر خصوصاً مسيحيت و روبهرو شدن با انتقادهایی که از شيوهی تفکر و عمل دینی مردم صورت میگرفت؛ آرامش سه هزارسالهی مردم و رضایت قلبیشان از این دینداری کهن دچار تشویش و تلاطم شد، که عالمان دینی و برهمنان به دنبال یافتن راهی برآمدند تا برچسب ضدّ عقلانی یا غيرعقلانی بودن را از مقدّساتشان بزدایند و به همين جهت، دو قرن اخير «هند» شاهد ظهور جریانات دینی و فکری نوین بسياری بوده است؛ به گونهای که برخی از محقّقان، این دوره را عصر اشراق هند و «رنسانس هندویی» ناميدهاند؛ لکن در حقيقت میتوان گفت از قرن نوزدهم، هندوان به بازبينی آگاهانهی سنّت خود پرداختند و با جرح و تعدیل در آن، سعی در انجام اصلاحات دینی و معرفی سنتی، مطابق با شرایطِ دوران جدید، داشتند؛ و موضعگيری این جریانات و مکاتب نسبت به دین متفاوت بوده و از پایبندی سنّتی نسبت به اصول اوليه و بازگشت به متون کهن جهت دریافت همهی پاسخها تا کنارگذاشتن پارهای از اعتقادات دیرینه را شامل میشود.
برخی از این جریانات نيز احياگرانه بوده و به ارائهی تفسيری جدید از دین، فلسفه و متون کهن مقدّس با تأکيد بر عناصر معنوی و عرفانی در کنار برخی فعاليتهای اجتماعی پرداختهاند که یکی از مهمترین متفکران پيشرو در این مسير «رامه کرشنه» نام دارد که به دليل تأثيرگذاری فراوانش بر جامعهی هند توانست جریانی دینی به نام «رسالت رامه کرشنه» ((RamaKrishna Mission» را پس از خود به راه اندازد. این جریان از سنت متعبدانهی بنگالی شکل گرفت که بر آمده از سلوک درونی و معرفت رامه کرشنه و شاگرد او وبوکاننده بود.
اهمیت تحقیقات در زمینهی «هندوئیزم» از همان عنوان و یا تأثیر ادیان بر جامعهی بشری مشخص میشود؛ چنانکه هیچ سخن و باوری در طول تاریخ مانند باور و عقیده به ادیان، در جوامع بشری تأثیرگذار نبوده است. بیشتر تحولات و جنگهای بزرگ دنیای بشری ناشی از یک باور دینی و یا دینستیزانه بوده است. بنابراین، تحقیق و تفحص در زمینهی ادیان نیاز همهی جامعه است و هر فرد جامعه باید از ادیان و باورهای آنان آگاهی داشته باشد و در عین حال، تحقیق در زمینهی «هندوئیزم» یکی از اساسیترین نیازهای جامعهی بشری است؛ زیرا هم اکنون بیشتر از پنجصد میلیون هندو تنها در هندوستان زندگی میکنند و همچنین در سایر کشورهای همسایهی هند، مانند: پاکستان، بنگلادیش، سریلانکا، نیپال و… نیز تعدادی از پیروان هندوئیزم زندگی میکنند.
در زمینهی «هندوئیزم» تحقیقات گستردهای در زبانهای مختلف زندهی جهان صورت گرفته است؛ تا جاییکه به هر زبان و فرهنگی، دهها کتاب و مقاله موجود است که بحثهای متفاوت ادیان را واکاوی نموده است، که تعداد اندکی از این منابع در فهرست منابع مقالهی حاضر نیز یاد شده است. اما نکتهی اساسی که در این مقاله بیشتر به آن توجه شده این است که سبک و سیاق توضیح و شناخت کلی و بنیادین هندوئیزم را مورد توجه قرار داده است، موردی که در سایر نوشتهها دیده نمیشود و یا حداقل از نظر نویسنده دور بوده است. البته یکی از عمدهترین منابعی که تکمیل کنندهی این مقاله به شماره میرود، مقالهای است که نگارنده تحت عنوان «سیر در شناخت هندوئیزم» قبلاً پیشکش نموده است.
با توجه به مطالب فوق، سوال اساسی این است که «هندوئیزم» چه آیینی هست و ادوار تاریخ و نظام طبقاتی در این آیین چگونه است؟ تحقیق حاضر که به پاسخ این سوال پرداخته، با کمک از منابع کتابخانهای و با استفاده از روش توصیفی-تاریخی به این یافتهها رسیده است که آیین هندوئیزم در قدم نخست، یک دین سماوی نیست و در این دین، هیچ پیامبر و فرد مشخصی وجود ندارد که باورها و عقاید این دین توسط او به مردم تبیین شده باشد؛ بلکه منابعی که در این دین وجود دارد به مرور زمان توسط افراد متعددی به نگارش در آمده است. و در این آیین ادوار مختلف تاریخی وجود دارد که بر اساس ضرورت اجتماع تغییر کرده و در عین حال، طبقهبندی افراد جامعه در این آیین یکی از اصول مهم هندوئیزم است.