نویسنده: دکتر فضل احمد احمدی
  1. از کونگ فوتسه تا کنفوسیوس

در میان سال‌های 479 تا 551 قبل از میلاد مسیح، حکیمی به‌نام «کونگ چیو» که شاگردانش او را «کونگ فوتسه» می‌خواندند و بعدها به ‌نام «کنفوسیوس»، یعنی حکیم و فیلسوف نامیده شد، در سرزمین چین که دارای مردمانی طبیعت‌پرست بودند و در مقابل ماه و خورشید، باد، روشنایی، کوه، رودخانه و هر یک از مظاهر طبعیت سر تعظیم فرود می‌آوردند، در شهر «چوفو» در ایالت «لو» به دنیا آمد، در افسانه‌های باستانی چین آمده است که «شبحی» موسم ولادت «کنفوسیوس» را به ‌مادرش خبر می‌دهد، کودک در غار متولد می‌شود و تعدادی اژدها به مراقبت آن کودک می‌پردازند، «کنفوسیوس» در کودکی پدرش را از دست می‌دهد و مادرش او را سرپرستی کرد و در تربیت او کوشید، وقتی جوان شد مقاماتی کسب کرد، از جمله وزیر مشاور دربار «لو» گردید و با مطالعه در ادیان و مذاهب گذشته رساله‌هایی تألیف نمود و به تدریج اصول اخلاقی پرداخت و پیروان فراوانی یافت.
کنفوسیوس در سن 22 سالگی به تعلیم و تربیت شاگردان مشغول شد و مردم از علم و دانش او بهره‌مند شدند تا در سن 34 سالگی شاگردان او به سه هزار نفر رسید، او در آغاز، مجلس درسی را تشکیل می‌داد و همچون سقراط شاگردان خود را بدون کتاب، درس می‌آموخت، او هرگز سندی مکتوب به هنگام درس ارائه نمی‌داد؛ لذا درس‌های او توسط شاگردانش نوشته می‌شد. رساله‌های تألیفی او هرگز در اختیار شاگردانش قرار نگرفت، این فیلسوف با تعدد شاگردان تعلیم یافته‌اش شهرت زیادی پیدا کرد و در سن 52 سالگی مردم شهر «جوتک تو» نزد او آمدند و گفتند: ای کنفوسیوس! از آنجایی‌که همۀ ما به فضل، خِرد و دانایی تو آگاه هستیم، می‌خواهیم تو رئیس شهرما باشی. کنفوسیوس دعوت مردم این شهر را پذیرفت و در مدت یک سال توانست همۀ مردم آن شهر را به‌سوی خوشبختی سوق دهد.
تعدادی از نویسندگان به این نظراند که اگر شخصی وجود داشته باشد که تمدن چین با او ارتباط داشته باشد، تردیدی در این نیست که آن شخص کنفوسیوس است؛ ازاین‌رو، کنفوسیوس را معلم اول می‌خوانند و او را تأثیرگذارترین شخص و معلم چین می‌شمارند.
هم‌چنین عده‌ای از نویسندگان بر این نظراند که مسأله‌ی دین و دین‌داری در چین با کنفوسیوس شروع می‌شود و قبل از آن، دین در این مفهوم در سرزمین چین وجود نداشته است، در عین حال بسیاری از مواردی را که به او منسوب کرده‌اند، او واضع و مبتکر آن نبوده است، با این حال، کنفوسیوس نمونه‌ای از انسان کامل در باورهای چینی است مردم و ساکنان منطقه‌ی او، به او به دیده‌ی قدر می‌نگریستند.
خصوصیات برجسته و ممتاز کنفوسیوس چنین بوده است:
  1. او هرگز تصدیق لا تصور نمی‌کرد؛
  2. به کارهای عاری از تفکر و تأمل دست نمی‌آلود؛
  3. لجوج و خودکامه نبود؛
  4. مظهر تواضع و سادگی بود و آنچه را داشت، مدیون گذشتگان بود.
در عین حال، کنفوسیوس زندگی ساده و محقرانه‌ای داشت که در اوج احترام مردمی و آبرومندانه می‌زیست. علی‌رغم این‌که یک اشرف‌زاده بود و اجداد او همه از اشراف ایالت «لو» بودند، او می‌گوید: که من فرزند فقیری بودم و به ناچار مشاغل دون پایه‌ای که در شأن شاهزادگان نبود، اختیار کردم. او در هنگام کودکی نزد معلم قریه‌اش درس می‌آموخت و بیشتر اوقاتش را صرف فراگرفتن دانش و تحصیل علم، شعر و روایات تاریخی چین باستان می‌کرد، این مطالعه تا پایان عمرش ادامه داشت. او به موسیقی نیز علاقه داشت و غالباً نغمات باستانی چین را با نواختن عود، موزون می‌کرد، با یکی از دختران ایالات «لو» در سن 20 سالگی ازدواج کرد و صاحب فرزندی می‌شود؛ اما مادر کودک را از دست می‌دهد که در عزای مادر بچه‌اش 27 ماه از مشاغل خود دست می‌کشد.
گفته‌های معروف و مشهوری از «کنفوسیوس» باقی مانده است، او می‌گفت: شعر، منش انسان را می‌سازد و آیین انسان را پرورش می‌دهد و موسیقی به انسان کمال می‌بخشد.
کنفوسیوس در مورد نیکی می‌گفت: نیکی، عبادات زاهدهای گوشه‌گیر نیست؛ بلکه نیکی آن است که انسان در میان مردم به کار خیر مشغول باشد و مردم همسایگان او هستند.
هم‌چنین او می‌افزود: هیچ وقت برای تحصیل دانش دیر نیست؛ اما بهتر آن است که مردم در سال‌های جوانی به این کار مشغول شوند، او همیشه مردم را اندرز می‌داد و مردم را به راه و رسم زندگانی انسان فرزانه دعوت می‌کرد و به مردم موسیقی، شعر و عشق می‌آموخت و می‌گفت: بالاترین عشق‌ها، عشق به کار و کوشش است و هم‌چنین می‌گفت: کار را برای لذت بردن از نفس باید کرد نه به امید گرفتن پاداش؛ زیرا غایت عشق به کار همین است. می‌افزود: باید نیکوئی کرد و پاداشی نه در این دنیا و نه در آن دنیا آرزو داشت؛ بلکه باید از خود نیکوئی لذت برد و شادمان شد و عشق به این گونه زندگی، خود پاداش است و می‌گفت: عشق همه چیز را زیبا می‌کند، آرامش و صفا را برقرار می‌سازد، می‌گفت: ای فرزندان! چون مهر به خطر افتاد به جنگ و ستیزه متوسل نشوید و دلی که با مهر پیوندد، نمی‌تواند گناه انجام دهد. این گفته‌های حکیمانه‌ی کنفوسیوس تأثیر زیادی داشت، چنان‌که همه‌روزه به پیروان او افزود و سرانجام تبدیل به آیین شد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version