نویسنده: ابورائف

طغیان مالی کلیسا

کلیسا در کنار همۀ زمینه‌ها و ابعادی که مبتلا به طغیان شده بود، در زمینۀ مالی و اقتصادی نیز مبتلا به طغیان و سرکشی عمیقی شده بود. این طغیان در حالی بود که آموزه‌های اناجیل و دستورات حضرت عیسی علیه‌السلام تشویق و ترغیب بی‌شماری در مورد پرهیز از دنیا و دوری از تجملات آن داشته بود. فردی که انجیل و آموزه‌های حضرت عیسی علیه‌السلام را ارزیابی و بررسی کند، در می‌یابد که آیین حضرت عیسی و آموزه‌های انجیل به اندازه‌ای که از ثروت‌اندوزی و جمع‌آوری مال نهی کرده است، از هیچ چیز دیگری به آن اندازه نهی نکرده است.
از سیرۀ عملی حضرت عیسی علیه‌السلام و حواریون ایشان نیز این مورد ثابت می‌شود؛ به‌گونه‌ای که ایشان و حواریون وی به سرمایه‌های مادی و ارزش‌های دنیوی به چشم حقارت و عدم ارزش‌دهی می‌نگریستند، درحالی‌که یهودی‌ها آن‌ها را جمع‌آوری می‌کردند.
این نوع پرهیز از دنیا و تشویق مردم به دور از تجملات دنیوی، مخصوص دوران ابتدایی کلیسا و آموزه‌های حضرت عیسی علیه‌السلام بود، اما سپس قرونی به منصۀ ظهور آمد که تفاوت عجیبی در میان برداشتِ کلیسا از دنیا و واقعیت عملی این مرکز از آن را شاهد بودند. کلیسا از یک جهت بسیار سخت‌گیری کرد و تمام امور حلال و مباح را نیز حرام اعلان کرد و زندگی دنیا را بسیار شوم و باعث زندگی حیوانی می‌دانست، اما در همین لحظه، سیرۀ عملی کلیسا صفحه‌ای رسواکننده از تلاش برای دنیاطلبی و مکیدن خون پیروان خود بود؛ به‌گونه‌ای که حتی یهودی‌های دنیاطلب و آنانی که املاک دیگران را تصرف می‌کردند (فئودال‌ها) و کلیسا که آن‌ها را به نام «دنیوی‌ها» نام‌گذاری کرده بود، به کلیسا در این زمینه  شبیه نبود.
این دنیاطلبی کلیسا در حالی بود که حضرت عیسی علیه‌السلام در آموزه‌های خود فرموده بود که گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسان‌تر از آن است که فرد ثروت‌مند به حوزۀ ملکوت الله جلّ‌جلاله داخل شود. هم‌چنین به شاگردان خویش توصیه کرد بود که هیچ طلا، نقره، مس، توشۀ راه، بیشتر از یک دست لباس، کفش و عصا برای خود بر ندارند.
کلیسا در حالی بر پیروان خود زهد و ساده‌زیستی را الزامی می‌دانست که حالت خود آن مغایر با روح و اهداف توصیه‌های آن بود و با مقتضای چیزی که خود آن دعوت می‌داد، متضاد بود.
«آندره کرسون» نویسندۀ غربی می‌نویسد: «اعمال با فضیلت در آیین مسیحیت مانند فقر، تواضع، قناعت، روزه، پرهیزگاری و بخشش همۀ این‌ها برای برای مؤمنان عادی و قسیس‌ها، قدیس‌ها و برای موعظه خوب بود، اما اسقف‌ها و شخصیات مقدس بزرگ، دارای موارد دیگری بودند که عبارت از مجالس خصوصی و منافع متعدد فردی و خدم و حشم بود.»
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version