نویسنده: عبیدالله نیمروزی

دست‌آوردهای حضرت عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه و جمع‌آوری قرآن‌کریم

بعد ا‌ز نبرد «یمامه» و به شهادت رسیدن بسیاری از حافظان قرآن، عمر بن خطاب رضی‌الله‌عنه به ابوبکر رضی‌الله‌عنه پیشنهاد داد که قرآن را جمع کند، ابوبکر در ابتداء متردد بود؛ ولی دیری نگذشت  که سینه‌اش برای این کار باز شد و قرآن را جمع کرد. در عهد سرورمان عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه و بعد از فتوحات بزرگی که در عهدش اتفاق افتاد، بسیاری از لهجه‌ها وارد زبان مردم شد، اختلاف بین مردم در نحوه‌ی قرائت‌ها شروع شد و ظهور کرد.
سیّدنا عثمان کسی را نزد ام‌المومنین حفصه رضی‌الله‌عنها دختر حضرت عمر رضی‌الله‌عنه فرستاد و نسخه‌ی مصحفی را که نزدش بود درخواست کرد و به چهار نفر از جوانان صحابه دستور داد تا از این مصحف نسخه‌برداری کنند، و هرگاه در چیزی اختلاف کردند آن را به زبان قریش بنویسند؛ هفت نسخه را از روی آن نوشت که یک نسخه را به مکه فرستاد و یک نسخه را به شام  فرستاد و یک نسخه را به کوفه و یکی را به بصره و یکی دیگر را به یمن و یکی را در مدینه گذاشت و دستور  سوزاندن هر نسخه‌ای که مخالف این نسخه‌ها بود را صادر کرد.

تاریخ وفات ایشان

لحظه‌ی آخر رسید و غوغاگران شروع به شعله‌ور کردن آتش جلوی خانه‌ی سیدنا عثمان رضی‌الله‌عنه کردند.
صحابه و جوانان مسلمانان به طرف خانه‌ی حضرت عثمان حرکت کردند؛ اما حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه بر سرشان فریاد می‌کشید، آن‌ها را رها کنید، شما را قسم می‌دهم که به‌طرف خانه‌های‌تان بازگردید، کسی جز حسن بن علی و عبدالله بن عمر نماند.
غوغاگران تلاش‌های‌شان را برای وارد شدن به خانه‌ی حضرت عثمان به کار بستند.
همسرش خواست سرش را برهنه کند شاید که آن‌ها سر برهنه‌اش را ببیینند  و از وارد شدن دست بکشند؛ ولی عثمان او را از این کار منع کرد؛ سپس غوغاگران بر عثمان رضی‌الله‌عنه وارد شدند؛ او در حال خواندن قرآن بود و روزه هم داشت و این فرمودۀ خدای متعال را از قرآن می‌خواند: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»؛[1] «به‌زودی خداوند شر آنان را از تو کفایت خواهد کرد که او شنوای داناست».
یک بدبخت از غوغاگران داخل شد و با شمشیرش به عثمان رضی‌الله‌عنه ضربه‌ای زد؛ دستش را قطع کرد، حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه گفت: الله اکبر تو می‌دانی این دست، وحی را برای رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌نوشت؛ سپس همسرش بانو نائله آمد و دستش را دراز کرد، تا از او دفاع کند اما انگشتانش را قطع کردند؛ سپس یک نفر دیگر آمد و با یک آهن به شانه‌اش زد، حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه گفت: خدایا تو را سپاس، سپس قرآن را بست و قرآن با خون عثمان رنگین شد.
حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه گفت: یا ذالجلال والاکرام تو را شاهد می‌گیرم که من صبر کردم؛ همان‌طور که پیامبر من را به آن وصیت کرده بود.
سرانجام عثمان رضی‌الله‌عنه در روز جمعه 18 ذی‌الحجه به شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» دفن شد.
علی بن ابی‌طالب کنار قبرش ایستاد و گریست و گفت: از خدا می‌خواهم که من و تو ای عثمان جزو کسانی باشیم که خداوند تبارک و تعالی در مورد آن‌ها می‌فرماید: «و نزعنا ما فی صدورهم من غل اِخوانا سرر متقابلین»؛[2] ترجمه: «و آنچه از کینه و خواهشات نفسانی در سینه‌های آنان است دور می‌کنم، برادرانه برتخت‌هایی روبه‌روی یکدیگر نشسته‌اند».[3]

در آخر

سیدنا عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه یکی از اصحاب و نمایندگان راستین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بودند، ارتباط پیوسته و عشق و محبت خالصانه‌ی ایشان به پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم به حدی بود که تاریخ تمدن و اجتماعی بشریت از ارائه‌ی چنین نظیر و نمونه‌ای قاصر و ناتوان است. واقعیت این است که تحولات اساسی و عمیقی از هر حیث در وجود ایشان به وقوع پیوسته بود به گونه‌ای که پس از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در سخت‌ترین شرایط و تحولات سیاسی و نظامی به خوبی ثابت کردند، بذری را که تعلیمات زیبای پیامبر گرامی اسلام در مناسب‌ترین و آماده‌ترین زمین کاشته بود، محصول خوبی را به ثمر رسانده است و این بر اثر وجود شخصیت‌هایی مدیر و مدبر و باصلاحیتی بود که در میان آنان وجود داشتند، حقا که صحابه‌ی کرام پاسداران و امنای کتاب مقدس آسمانی و سیره‌ی پاکیزه‌ی رسول گرامی اسلام بودند، تا آنجایی‌که جام شهادت را مظلومانه در منزل خویش می‌نوشند و حاضر نشدند که کوچک‌ترین نقص و عیبی در ساحت دین مبین اسلام ایجاد شود.
با وجود این‌که یکی از عشرۀ مبشره به جنت بودند، خدمات ارزنده‌ای مثل جمع‌آوری قرآن‌کریم که برای امت اسلامی در حیات خویش کردند؛ حتی برای جان خود هم ارزشی قائل نشده و آن را در راه خدا و دین پیامبر اسلام فدا کرد.

منابع:

  • خلفای راشدین رضی‌الله‌عنهم.
  • جانشینان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم.
[1]. البقره: 137.
[2]. الحجر: 47.
[3]. جانشینان پیامبر: 177.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version