نویسنده: عبیدالله نیمروزی
دست‌آوردهای ایشان در عرصه‌ی اداره‌ی کشور
۱. او اولین کسی است که دفتر تدوین کرد؛
۲. او اولین کسی است که خانه‌ای برای آرد (وزارت آذوقه) قرار داد؛
۳. او اولین کسی است که وقف (وزارت اوقاف) را در اسلام قرار داد؛
۴. او اولین کسی است که اموال کارگزاران و والیانش را محاسبه کرد و به آن‌ها دستور داد که لیستی از ثروت‌های‌شان (این را از کجا آوردی؟) را ارائه دهند؛
۵. او اولین کسی است که خانه‌ای برای اموال مسلمانان (وزارت خزانه‌داری) قرار داد؛
۶. او اولین کسی است که «درهم» را ضرب کرد وزنش را اندازه‌گیری کرد؛
۷. او اولین کسی است که از اسب زکات گرفت؛
۸. او اولین کسی است که حقوق برای مردم قرار داد؛
۹. او اولین کسی است که نفقه‌ی حیوان گم‌شده را از بیت‌المال قرار داد؛
۱۰. او اولین کسی است که زمین‌ها را بررسی و متراژ آن‌ها را مشخص کرد؛
۱۱. او اولین کسی است که مواد ضروری خوراکی را در میان شهرها تقسیم کرد؛
۱۲. او اولین کسی است که خانه‌ای برای ضیافت و مهمانی و استقبال هیئت‌ها قرار داد؛
۱۳. او اولین کسی است که خانه‌هایی برای استراحت‌ در شهرها و راه‌ها برای مردم برپا کرد؛
۱۴. او اولین کسی است که مازاد بیت‌المال را به کسانی‌که می‌خواستند عبادت کنند، قرض می‌داد؛
۱۵. او اولین کسی است که احتکارکننده‌ی خوراک را تبعید کرد؛
۱۶. او اولین کسی است که قرق‌زار به وجود آورد، تا شترها و بزها در آن بچرند.
بشارت داده شده به بهشت
ابوموسی اشعری می‌گوید: در مسجد دنبال پیامبر گشتم؛ ولی او را نیافتم در خانه‌های همسرانش به دنبالش رفتم؛ اما آنجا هم نبود در موردش جست‌وجو کردم به من گفته شد که به این سمت رفته است، من هم به همان سمت حرکت کردم، تا به چاهی رسیدم؛ پیامبر را دیدم که وارد چاه شده وضو گرفته و در کنارش نشسته است و پاهایش را در چاه گذاشته و لباسش را بالا کشیده است، ابوموسی اشعری رضی‌الله‌عنه با خود گفت: امروز خودم دربانی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را می‌کنم، جلوی دروازه ایستاد، ابوبکر آمد و اجازه‌ی ورود بر پیامبر را خواست، ابوموسی برایش اجازه خواست و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به او فرمود: به او اجازه بده و او را به بهشت بشارت بده. نزد ابوبکر رفت و گفت: رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم به تو اجازه‌ی ورود می‌دهد و تو را به بهشت بشارت می‌دهد. ابوبکر داخل شد و کنار رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نشست و پاهایش را داخل چاه گذاشت و لباسش را بالا کشید. عمر آمد و اجازه‌ی ورود بر پیامبر را خواست، ابوموسی اشعری برایش اجازه خواست پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: به او اجازه بده و او را به بهشت بشارت بده.
 پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: در خواب دیدم که گویی در بهشت هستم، همان‌طور که در بهشت می‌رفتم یک کاخ دیدم که دارای شأن و منزلتی بود؛ گفتم: این کاخ کیست؟
گفته شد: مردی از قریش است.
گفتم: آیا این کاخ از من است؟
گفته شد: نه این کاخ از عمر است.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version