همانطوری که در بخش قبلی گذشت؛ مسیلمه به عنوان یک مدعی دروغین رسالت و یکی از دشمنان سرسخت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم معرفی شد. او در این راستا از هیچ کوششی دریغ نمیکرد و تا جایی که توان داشت بر پیامبر محبوب قلبها صلیاللهعلیهوسلم فشار میآورد و او را اذیت میکرد.
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوسلم بارها کوشش نمودند تا او را از این فتنه باز دارد؛ ولی روزبهروز او قویتر میشد و مردم «یمامه» بیشتر متوجه او میشدند. در همان هنگام بود که آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم دار فانی را وداع گفتند و به رفیق اعلاء پیوستند.
علامه ابوزید شلبی رحمهاللهتعالی در کتاب خویش مینویسد: «هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم وفات کردند، شر و فتنهی مسیلمه خطرناکتر شد و کارش بالا گرفت. پایه و اساس شر و فتنهاش مردی بود به نام «نهارالرجال ابن عنفوه» این مرد قبلاً به سوی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم هجرت کرده و قرآن و مسائل دینی را فرا گرفته بود؛ سپس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم او را به عنوان معلم برای اهل «یمامه» فرستادند تا گفتههای دورغین مسیلمه را خنثی کند و به مسلمانان کمک نماید؛ اما او بجای اینکه مأموریت خود را به انجام برساند، به تأیید مسیلمه پرداخت و در ادعای نبوت با او شریک شد.
به همینخاطر مردم «یمامه» به سوی «نهارالرجال» روی آوردند و شهادت او را در حق مسیلمه قبول کردند. شر و بلای او برای قوم بنیحنیفه، بزرگتر و خطرناکتر از هر چیزی بود.
مسیلمه بسیار او را تجلیل و تعظیم میکرد و نقشهها و دستورات او را موبهمو به اجرا درمیآورد.
دکتر علی محمد صلابی مینویسد: «فتنهی [نهارالرجال] از فتنهی خود مسیلمه خطرناکتر بود؛ زیرا او مسلمان شده بود، هجرت کرده بود و قرآن را فرا گرفته بود، با این وجود مسیلمه را تأیید میکرد و ندا سر میداد که [أن رسول الله أشركه معه في النبوة]؛ ای مردم! همانا رسول الله صلیاللهعلیهوسلم، مسیلمه را در کار نبوت با خود شریک ساخته است، بیایید و با او بیعت کنید و از او دفاع نمایید.»
در حدیثی وارد شده است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم قبلاً برای صحابهی کرام پیشگویی فتنهی «نهارالرجال» را کرده بود؛ چنانچه حضرت ابوهریره رضياللهعنه میفرمایند: «جلستُ مع النبي في رهط معنا الرّجال ابن عنُفُوة، فقال: إن فيكم لرجلاً ضرسه في النار أعظم من أحد، فهلك القوم، وبقيت أنا والرّجال، فكنت متخوفاً لها، حتى خرج الرجال مع مسيلمة، فشهد له بالنبوة، فكانت فتنة الرّجال أعظم من فتنة مسيلمة»؛ «روزی همراه با گروهی نزد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نشستم و «نهارالرجال ابن عنفوه» نیز با ما نشسته بود، آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: یقیناً در میان شما مردی است که دندان او در جهنم از کوه احد هم بزرگتر خواهد بود». بعد از آن، من دیدم که تمام افراد آن گروه از دنیا رحلت کردند و فقط من و «نهارالرجال» باقی ماندیم، من نسبت به او بیم داشتم که شاید منظور نبی اکرم صلیاللهعلیهوسلم او باشد، تا اینکه برایم یقین حاصل شد و دیدم که او بهسوی مسیلمه رفت و با او یکجا شد و به نبوت او گواهی داد؛ لذا از این جهت، فتنهی او بزرگتر از فتنهی خود مسیلمه بود.»
سپاه ابوبکر صدیق رضیاللهعنه در مقابله با لشکر مسیلمهی کذاب
حضرت ابوبکر صدیق رضياللهعنه بعد از رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم خلیفهی صادق و راستین مسلمانان گشت. او خطر مسیلمه را بسیار احساس میکرد و میدانست که او روزبهروز در حال گسترش و پیشرفت است؛ لذا فعلاً باید خنثی شود، تا مبادا مسلمانان ضعیف الایمان را در دام دروغگویی خود بیندازد.
ایشان یک لشکر قوی و نیرومندی را به فرماندهی حضرت عکرمه رضياللهعنه مجهز نمود و به او امر کرد که به سوی «یمامه» حرکت کند و تا زمانیکه شرحبیل ابن حسنه با لشکرش به شما نپیوسته است، جنگ را آغاز نکنید.
عکرمه به زعم اینکه این کار بسیار ساده و آسانی است، با خود اندیشید که قبل از آمدن شرحبیل به «یمامه» حمله کنم و مدال افتخار را با قتل مسیلمه ازآن خود کنم؛ لذا جنگ را آغاز نمود؛ ولی متأسفانه شکست خورد و عقبنشینی کرد.
فرستادن حضرت خالد رضياللهعنه برای مقابله با مسیلمه
هنگامیکه خبر شکست عکرمه رضياللهعنه به حضرت صدیق اکبر رضياللهعنه رسید ایشان فوراً با حضرت خالد رضياللهعنه صحبت نمودند تا به این فتنه خاتمه دهد و نگذارد بیشتر پیشروی کند و به شرحبیل رضياللهعنه نامهای نوشت که تا زمانیکه خالد با لشکر خود نرسیده است، به یمامه نزدیک نشود و جنگ را شروع نکند؛ ولی او نیز همانند عکرمه به این امر مهم خلیفهی راشد رضياللهعنه توجه نکرد و با یک توجیه و دلیلی جنگ را شروع نمود که در نتیجه، او نیز شکست خورد و میدان جنگ برای لشکر مسیلمه خالی ماند و قدرت روحی آنها بالاتر رفت.
حضرت صدیق اکبر رضياللهعنه برای حضرت خالد رضياللهعنه لشکر مجهز و کلانی را آماده ساخت که بالغ بر سیزدههزار مرد جنگجو بود که بسیاری از آنها حافظ و قاری قرآن بودند و ترتیب آن را نیز کاملاً خود ایشان عملی ساخت، طوریکه خود حضرت خالد رضياللهعنه در مقدمه و جلو لشکر قرار گرفت، فرماندهی جناح راست لشکر به عهدهی حضرت زید بن خطاب رضياللهعنه بود و فرماندهی جناح چپ به دست ابوحذیفه رضياللهعنه بود.