بعد از اینکه مسیلمه پیامبری خود را برای مردم بیچارهی یمامه، رسماً اعلان نمود، شروع به ساخت کلمات مسجع و موزون نمود که به زعم او مشابه آیات قرآنی هستند و حضرت جبرئیل علیهالسلام همیشه بر او فرود میآید و این کلمات را ایراد مینماید؛ چنانچه امام سهیلی رحمهاللهتعالی در کتاب خویش نمونهای از آیات و کلمات دورغین و خودساختهی مسیلمه را به رشتهی تحریر درآورده است: «لقد أنعم الله على الحبلى، أخرج منها نسمة تسعى، من بين صفاق وحشا وأحل لهم الخمر والزنا، ووضع عنهم الصلاة.»[1] (یقیناً الله متعال بر من حیوان حاملهای را ارزانی داشته است، از آن حیوان، جانی را بیرون آورد که بین پوست و روده میدوید، الله متعال برای آن مردم شراب و زنا را حلال قرار داد و نماز را از آنها معاف گردانید.)
امام قیس ابن حازم رضیاللهعنه میفرمایند: «مردی به خدمت حضرت عبدالله بن مسعود رضیاللهعنه آمد و عرض کرد: من از یکی از مساجد بنی حنیفه در یمامه گذری کردم، دیدم که اهل آن آیاتی از قرآن را میخواندند که اصلاً به حضرت رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم نازل نشده است! آنها این کلمات را میخواندند: «والطاحنات طحناً والعاجنات عجناً، والخابزات خبزاً، والثاردات ثرداً، واللاقمات لقماً.» (قسم به آرد کنندگان آرد، خمیرکنندگان خمیر، نان درستکنندگان نان، ثریدکنندگان ثرید و لقمه گیرندگان لقمه.)
حضرت عبدالله ابن مسعود رضیاللهعنه به محض شنیدن این کلمات مزخرف و بیهوده امر فرمودند که به اهل آن فیصله نمایند. مسیلمهی کذاب با این وجود، بازهم به پیامبری حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم ایمان داشت و بدان گواهی میداد، البته خویشتن را نیز در این امر شریک میدانست و بنوحنیفه با او بیعت کردند.
امام بیهقی رحمهاللهتعالی از حضرت حارثه ابن مضرب رضیاللهعنه روایت میکند که ایشان فرمودند: «من نماز صبح را به همراه عبدالله ابن مسعود رضیاللهعنه خواندم، هنگامیکه ایشان سلام دادند، شخصی نزدشان آمد و گفت که من به یکی از مساجد بنیحنیفه بهنام «مسجد ابن نواحه» رفتم، هنگام اذان شنیدم که مؤذن بجای نام محمد صلیاللهعلیهوسلم نام مسیلمه را میگیرد و میگوید: «أشهد أن لا إله إلا الله وأن مسيلمة الكذاب رسول الله» و مردم هم بطور عادی نشسته بودند و هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادند. حضرت ابن مسعود رضیاللهعنه پرسیدند که آنها چه کسانی بودند؟ فوراً یکی از جمع ما بلند شد و گفت: «علي بابن النواحة وأصحابه» (بر من واجب است که ابن نواحه و یارانش را به نزد شما بیاورم.)
هنگامیکه آن مرد، آن افراد را نزد ابن مسعود رضیاللهعنه آورد، ایشان از ابن نواحه پرسیدند: «أين ما كنت تقرأ من القرآن؟» تو از کجای قرآن میخواندی؟ او گفت: من از سخن گفتن با شما پرهیز میکنم. ایشان فرمودند: «تُب» توبه کن؛ ولی او از توبه کردن ابا ورزید و توبه نکرد. سپس ایشان به حضرت قرظه ابن کعب رضیاللهعنه امر فرمودند که او را در بازار ببرد و در جلو مردم گردن او را بزند. سپس در مورد یارانش مشوره نمودند و فیصله به همین شد که آنها را نیز به توبه کردن دعوت نمایید، همهی آنها توبه کردند و معاف شدند.
نامهی مسیلمهی کاذب به رسول صادق صلیاللهعلیهوسلم
امام يونس بن بكير از امام ابن إسحاق رحمهاللهتعالی نقل میکند که مسیلمهی کذاب بعد از اعلان پیامبری و گمراه کردن مردم، به سوی پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم نامهای نوشت که مضمون آن اینچنین است: «من مسيلمة رسول الله إلی محمد رسول الله! السلام عليك. أما بعد. فإنى قد أشركت في الأمر معك، فإن لنا نصف الأمر و لقريش نصف الامر؛ ولكن قريشاً قوم يعتدون.» (از طرف مسیلمه رسول خدا به سوی محمد رسول خدا! سلام خدا بر تو باد. اما بعد: بدون هیچ شک و تردیدی، من نیز در امر نبوت با تو شریک شدهام، نصف این رسالت مهم به عهدهی ماست و نصف دیگر آن به عهدهی قریش میباشد؛ ولی قریش قومی است که از حد تجاوز میکند و حق را به حقدار نمیدهد و به نبوت من ایمان نمیآورد.)
این نامه را دو نفر به حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم تقدیم نمودند، هنگامیکه آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم این نامه را دیدند و بر مضمون و محتوای آن آگاه شدند؛ در پاسخ به مسیلمه اینگونه نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحيم. من محمد رسول الله إلى مسيلمة الكذاب. السلام على من اتبع الهدى. أما بعد: فإن الأرض لله يورثها من يشآء من عباده والعاقبة للمتقين.» (به نام خداوند بسیار بخشنده و زیاد مهربان. از طرف محمد پیامبر الله بهسوی مسیلمهی بسیار دروغگو. سلام الله متعال بر کسانی باد که از هدایت پیروی میکنند. اما بعد. بدون شک زمین از آن الله متعال است و به هرکسی از بندگانش بخواهد عطا میکند و سرانجام کار، مال پرهیزگاران است.)
حضرت امیرالمؤمنین في الحدیث؛ امام ابوداوود و امام نسائی رحمهمااللهتعالی در کتابهای صحیحشان، به روایت حضرت نعیم ابن مسعود رضياللهعنه داستان نامهی مسیلمهی کذاب را بهطور مفصل بیان فرمودهاند؛ چنانچه میفرمایند: «هنگامی که فرستادگان مسیلمه، نامه را به دست گرامی رسول الله صلیاللهعلیهوسلم دادند، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بعد از خواندن آن، به آن دو نفر پیامرسان فرمودند: «وأنتما تقولان مثل ما يقول؟» آیا همانطوریکه مسیلمه میگوید شما هم میگویید؟ آنها گفتند: بله، آنچه او میگوید ما به آن باور داریم. سپس نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «أما والله لولا أن الرسل لا تقتل لضربت أعناقكما» (قسم به ذات الله متعال، اگر این قانون نمیبود که پیامرسانان کشته نمیشوند؛ من حتماً گردن شما را میزدم.)
امام ابوداوود طیالسی رحمهاللهتعالی از حضرت عبدالله ابن مسعود رضياللهعنه روایت میکند که ایشان فرمودند: «اسم آن دو نفر پیامرسان ابن نواحه و ابن اثال بود، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم به آنها فرمودند: «أتشهدان أنى رسول الله؟» آیا شما گواهی میدهید که یقیناً من رسول الله هستم؟ آنها گفتند: نه، ما اینچنین گواهی نمیدهیم؛ بلکه ما گواهی میدهیم که مسیلمه رسول خدا است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «آمنت بالله ورسله، و لو كنت قاتلا رسولا لقتلتكما.» اگر من پیامرسانی را میکشتم حتماً شما را میکشتم.»
حضرت عبدالله ابن مسعود رضیاللهعنه میفرماید: «بعداز آن سنت بر همین شد که قاصدان و فرستادگان کشته نشوند.»
این بود گزیدهای از معرفی کذّاب وقت، وضّاع زمان، مسیلمه بن حبیب حنیفی، آشنایی او با حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و ادعای نبوت دروغین او و غیره.
در ادامهی این بخش میخواهیم در رابطه با نبرد حضرت خالد رضیاللهعنه بحث نماییم.