نویسنده: شکران احمدی
  1. ثمامة بن اثال در سال ششم هجری برای انجام اعمال حج عمره از یمامه به سوی مکه حرکت نمود، در بین راه با عده‌ای از سربازان اسلام که به ریاست محمد بن مسلمه رضی‌الله‌عنه مأموریت ناحیه‌ای را داشتند، برخورد کرد، مسلمانان، ثمامه را بدون آن که بشناسند دستگیر نموده و با خود به مدینه آوردند؛ ولی از این زندانی خود و ارزش آن هیچ خبری نداشتند؛ بلکه گمان می‌کردند یک عرب عادی را دستگیر کرده‌اند.
البته اینگونه رفتار بزرگانه با یک فرد اسیر و بیگانه که به شخصیت خود معتقد و علاقه‌مند است، معلوم است که چه اثر بزرگی در وی نموده و عواطف او را قطعا تحریک می‌کند و برای اطاعت و پیروی از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم آماده می‌سازد؛ زیرا بشر فریفته‌ی عواطف و مکارم اخلاقی است.
پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم هر وقت که وارد مسجد می‌شد، نزدیک ثمامة بن اثال می‌رفت و می‌فرمود: «ما عندك یا ثمامة؟» ثمامة می‌گفت: «عندي خبر» «نزد من این خبر است که اگر به کشتنم فرمان دهی، صاحب خونی [کنایه از شخص محترم] را کشته‌ای؛ اگر هم عفوم کنی، مرد حق‌شناس و سپاس‌گزاری را عفو نموده‌ای و اگر طالب مال دنیایی، هرقدر می‌خواهی به تو مال می‌دهم.» پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم از طرز بیان و گفتار زمام‌دار یمامه که در ضمن، بزرگی او را می‌رساند خوشش آمد و امر فرمود او را از ستون مسجد باز کنند و فرمود: «ای ثمامه، تو را عفو و آزاد کردم به هر کجا که می‌خواهی برو». از این رفتار نیک پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم ثمامه متأثر شد و به اسلام گروید.
  1. در حیطه‌ی اخلاق گرامی آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان وجود نداشت، یهود بغض شدید با آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم داشت و تک‌تک وقایع، تا زمان وقوع غزوه‌ی خیبر، شاهد بر این امر است؛ مثلا باری، یکی از یهودی‌ها در بازار اظهار داشت: سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است. یکی از پرورش‌یافتگان مکتب نور و پروانه‌ی شمع نبوت این سخن را شنید و نتوانست تحمل کند، از وی پرسید: آیا بر محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز برتری داشت؟ او گفت: بلی! صحابی رضی‌الله‌عنه از شدت خشم سیلی محکمی به او زد؛ از آنجا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت، آن یهودی مستقیما به محضر ایشان صلی‌الله‌علیه‌وسلم رفت و از آن صحابی شکایت کرد، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد.
  2. پسر یکی از یهودیان بیمار شد، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به عیادت وی رفت و او را به اسلام دعوت نمود، او به سوی پدرش نگاه کرد گویا هدفش جلب موافقت پدر بود، پدرش گفت: آنچه أبوالقاسم به شما می‌گویند بپذیر. چنانچه او مشرّف به اسلام شد و با ایمان از دنیا رفت. پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم غم‌خوار بشریت، از اینکه انسانی را از آتش جهنم نجات داده است خیلی خرسند و خوشحال شد.
  3. عبدالله بن سلول، رهبر منافقان، که طی 9 سال از هیچ‌گونه دسیسه وتوطئه‌ای علیه مسلمانان دست برنداشت، وقتی که به چنگال مرگ افتاده بود، سفارش کرد که وی را در پیراهن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم کفن کنند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم این خواسته‌اش را عملی کرد، تا جائی‌که برای اصحاب رضی‌الله‌عنهم این عمل حیرت‌انگیز بود.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version