دعا عبادت معنوی و پل ارتباطی بزرگی است که بنده با آن، بهعظمت پروردگار پی میبرد و احساس لذت و آرامش میکند، بهخصوص زمانیکه انسان از راهها و چارهاندیشیهای دیگر ناتوان و عاجز گردد و اسباب و ابزار مادی برایش مفید واقع نشود و از تأثیر آن مأیوس و نا امید گردد، اضطراب و پریشانی تمام وجودش را فراگیرد و خویشتن را در عالم هستی هیچ و بیارزش تصور کند، در چنین وضعیتی انسان یکباره متوجه سرچشمۀ ارزشها میشود و ارزش واقعی خویش را دوباره باز مییابد و بهسوی او میشتابد تا در رحمت بیکرانش آرامش و آسایش روحی و درونی خویش را باز یابد و بدین وسیله مقام عبودیت را برای خود به اثبات برساند و از شر وسوسههای اهریمنی که همواره میکوشد آرامش درونیِ وی را سلب کند، در امان باشد، چون یگانه عامل آرامش درونی، ذکر خدای عزوجل میباشد که در دستورات او نهفته است. چنانکه خداوند متعال فرموده است: «الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله ألا بذکر الله تطمئن القلوب» [رعد: 28]
دعا یکی از نمونههای بارز ذکر خداوند است، رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «الدعاء هو العبادة» [ترمذی: 1969] (یعنی دعا خود عبادت است [که از طریق آن میتوان مقام عبودیت را – که مطلوب هر انسان مسلمان است- بهدست آورد].)
دعا درواقع رهیدن از خود و رسیدن به خداست؛ زیرا ارزش واقعی انسان را به او باز میگرداند و از وی شخصی فعال و سازنده میسازد و دعا عاملی بسیار مؤثر جهت بهبودی از بیماریهای روحی و روانی است و این مفهوم بیشتر در اسماء و صفات باری تعالی جلوهگر است، چنانکه خداوند متعال فرموده است: «ولله الأسماء الحسنی فادعوه بها» [اعراف: 180]؛ زیرا خداوند در هر صفتی از صفات خود برای انسان سهم و بهره نهاده است و دوست دارد که جلوهگاه اسماء و صفاتش باشد تا همیشه معانی و مفاهیم اسماء و صفات در او متبلور گردد.
از اینرو است که از ما میخواهد او را با نامهای زیبا و صفات بلندش بخوانیم و با او به گفتوگو و نجوا بنشینیم، همچنین در دعا شیرینی و حلاوت عبودیت کاملاً ملموس است، چون نوعی اعتراف به یگانگی و وحدانیت خداوند است و همچون نماز، گفتوگویی رودررو و مستقیم با پروردگار است، الله ذوالجلال فرموده است: «وقال ربکم ادعوني أستجب لکم» [غافر: 60]؛ بنابراین، ضروری است که به دعوت خداوند لبیک بگوییم و بهسوی رحمتهای بیکرانش بشتابیم؛ زیرا دعا بسان داروی آرامبخشی است که مصرفش تمام وجود شخص را تسکین میبخشد و آرامش کامل را برای او به ارمغان میآورد و امید را پس از نا امیدیهای متراکم به او هدیه میدهد، بالآخره راه و چارهای فراتر از سیطرۀ اسباب و وسایل مادی بهروی صاحبش میگشاید و بنبست مادیات را لغو و باطل اعلان میکند.
معنای دعا
واژۀ «دعا» در قرآنکریم دارای معانی متعددی است، از جمله:
1. عبادت؛ چنانکه الله متعال در سورۀ یونس آورده است: «ولاتدع من دون الله مالاینفعک ولایضرک فإن فعلت فإنک إذاً من الظالمین» [یونس: 160] (و با خدا کسی و چیزی دیگر را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی [دعا و عبادت خود را بهجای آفریدگار، متوجه آفریدگان سازی] از ستمگران و مشرکان خواهی شد.)
2. استعانت و کمک طلبیدن؛ «وادعوا شهداءکم من دون الله إن کنتم صادقین» [بقره: 23] (وگواهان خود بهجز خدا را فراخوانید و به کمک بطلبید [تا بر صدق چیزی که آوردهاید و همسان قرآنش میدانید، شهادت دهند] اگر راستگو و درستکار هستید.)
3. مسألت کردن؛ چنانکه الله عزّوجل در سورۀ غافر میفرماید: «أدعوني أستجب لکم» [غافر: 60] (مرا بخوانید تا اجابت کنم.)
4. صدا کردن و فریاد زدن؛ «یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلاً» [إسراء: 52] (روزی خواهد بود که خدا شما را از قبرهایتان فرا میخواند و شما با حمد و سپاس پاسخ میگویید و گمان میبرید که در دنیا، جز مدت اندکی نماندهاید.)
علاوه از این معانی به معنی: گفتار، ثنا و تمجید نیز آمده است.
اما دعا در اصطلاح: عبارت است از تضرع و زاری کردن بهپیشگاه احدیت با سؤال، رغبت و علاقه نشاندادن به نعمتها و خوبیهایی که نزد اوست و تضرع و حرکت کردن بهسوی آن ذات یگانه و مقدس جهت تحقق بخشیدن هدف و رسیدن به امر مطلوب و بهدست آوردن آنچه آرزو و خواستۀ انسان است.
فضیلت و منزلت دعا
بدون شک دعا از محبوبترین و ارجمندترین عبادتها نزد الله متعال است، چنانکه حضرت ابوهریره از آنحضرت روایت کرده است که فرمودند: «لیس شئ أکرم علی الله من الدعاء» [مسند احمد: 8748] هیچ چیزی نزد الله متعال از دعا باارزشتر و گرامیتر نیست، چون در دعا انسان، فقر، ناتوانی و ضعف خود را در مقابل قدرت و توان بیکران الهی اظهار میکند و از آنجایی که دعا بهترین عبادت است، بدون تردید دعاکننده پاداش دریافت خواهد کرد و با انجام آن برایش پاداش و ثواب مترتب خواهد شد؛ حتی اگر اثرش بهزودی نمایان نگردد پاداش آن از سوی خداوند عزوجل بیمه شده و نزد او ذخیره میشود.
شرایط عمدۀ قبولیت دعا
انسان مسلمان با دعا، قرب و معیت خداوند متعال را در خود احساس میکند، چنانکه خداوند متعال فرموده است: «وإذا سألک عبادي عني فإني قریب أجیب دعوة الداع إذا دعان فلیستجیبوا لي ولیؤمنوا بي لعلهم یرشدون» [بقره: 18] (و هنگامیکه بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند که من نزدیکم یا دور؟ بگو من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند، پاسخ میگویم [و نیاز او را برآورده میکنم] پس آنان هم دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، تا آنان راه یابند.) و در جای دیگری میفرماید: «ونحن أقرب إلیه من حبل الورید» [ق: 16] (و ما از شاهرگ گردن بدو [انسان] نزدیکتر هستیم.)
از آنجاییکه دعا گونهای از عبادت است، کیفیت و قالب آن نیز باید در چارچوب موازین شرعی و تبیینشده در قرآن و سنّت قرار داشته باشد، بدین سبب برای قبول شدن دعا دو امر عمده ضروری است:
1. اخلاص نیت؛ الله متعال در قرآن میفرماید: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً ولایشرک بعبادة ربه أحداً» [کهف: 110] (هرکه خواهان دیدار رب خویش است، باید کار شایسته انجام دهد و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نکند.)
2. دعا باید طبق سنّت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم کرده شود؛ آداب و ترتیبی که در آیینۀ احادیث از کردار و گفتار رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در باب دعا و نیایش ثابت است آن را رعایت نموده و از خواستن و یادآوری اموری که از آن نهی شده است پرهیز نماید، خداوند در قرآن فرموده است: «قل إن کنتم تحبون الله فاتبعوني یحببکم الله ویغفر لکم ذنوبکم والله غفور رحیم» [آل عمران: 31] (بگو اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و خداوند آمرزنده و مهربان است.)
اسباب و حکمتهای عدم قبولیت دعا
عدم اجابت دعا از جمله مصیبتهایی است که انسان مسلمان در زندگی روزمرۀ خویش بدان مبتلا میشود؛ لذا اگر کسی به این وضعیت دچار شد بهتر است هیچ تردیدی به خود راه ندهد و با اصرار و اطمینان هرچه بیشتر به خدا روی بیاورد و حتی یکدم نیز از دعا و نیایش دست برندارد و این باور را در خود تقویت کند که در پی این عدم اجابتها، حکمتها و رازهایی شگفتانگیز و باورنکردنی نهفته است که اگر انسان مسلمان در آنها تأمل کند؛ هرگز یأس و نا امیدی را بهخود راه نخواهد داد، بلکه با امیدی سرشار و رغبتی فراوان به دعا و نیایش خواهد پرداخت، چرا که خداوند سبحان خود فرموده است: «أدعوني أستجب لکم» [غافر: 60] (مرا بخوانید به شما اجابت میکنم.)
اسباب و حکمتهای عدم اجابت دعا
1. تأخیر و عدم اجابت، نوعی آزمایش است که نیاز به صبر و شکیبایی دارد، چنانکه اجابت فوری نیز نوعی امتحان است که باید در قبال آن به سپاسگزاری پرداخت؛ زیرا خداوند همواره آدمیزاد را به انواع مصایب و مشکلات میآزماید تا از این رهگذر موضع فردا را در قبال آنها آشکار سازد، از اینرو شکیبایی نوعی عبادت محسوب میشود، رسول گرامی اسلام نیز فرموده است: «عجبا لأمر المؤمن إنّ أمره کله خیر، و لیس ذالک لأحد إلا للمؤمن، إن أصابته سراء شکر، فکان خیرا له، و إن أصابته ضراء صبر، فکان خیرا له» [مسلم: 2999]؛ بنابراین، لازم است که انسان چه در زمان مصیبت و چه هنگام شادمانی، به دعا و نیایش پناه برده و همواره با اصرار و سماحت از خداوند سبحان طلب کند و هیچگاه نا امید نشود.
2. خداوند متعال در عطاء و منع نعمتهایش به بندگان مختار است، اگر به کسی نعمتی بخشید از فضل اوست و اگر فضلاش را از کسی باز گرفت نیز از عدل اوست، چنانکه فرموده است: «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذوالفضل العظیم» [حدید: 21]؛ بنابراین، تنها وظیفة ما دعا و نیایش و طلب مستمر و پیگیر است، باوجود این اگر خداوند به ما لطف نکرد، بدانیم که قطعا در ما کاستیای وجود دارد که این چنین از الطاف الهی محروم شدهایم، بدین جهت با عزمی راسخ به دعا و نیایش بپردازیم و خویشتن را از پلیدیها و ناخالصیها بپیراییم.
3. الله دارای حکمت برتر و متعالی است، دادن و بخشیدن نعمت و ندادن و محروم کردن، منطبق با حکمت او صورت میگیرد، انسان چهبسا کارهایی را بهظاهر عین مصلحت خود تصور میکند؛ اما حکمت باری تعالی مقتضی عدمتحقق آنها است، چون ممکن است در پس آن مصلحت، مصایب و مشکلاتی نهفته باشد که آدمی فعلاً از درک و فهم آنها عاجز است.
4. انتخاب خدا برای بنده قطعاً بهتر است، خداوند به مصالح و نیازهای بنده آگاهتر و نسبت به او مهربانتر و همیشه با او تعاملی صمیمانه و کریمانه دارد، حضرت سفیان ثوری رحمهالله میفرماید: «عدم بخشش خداوند به بندگان عین بخشش اوست، چونکه نعمتهایش را از آنان بهخاطر بخل باز نمیدارد؛ بلکه بهخاطر مصلحت خود آنان است؛ لذا نبخشیدن و عطا نکردن درواقع مصلحت و حسن تدبیر از سوی خداوند نسبت به بندگان است.»
5. عدم رعایت آداب دعا یکی از عوامل عدماجابت دعا است؛ دعا دارای یکسری آداب و شرایطی است از قبیل: رعایت زمان و مکان دعا و پاک بودن از لقمۀ حرام و…؛ اگر این آداب رعایت نگردد در قبولی دعا خلل وارد میشود.
تأثیر دعا در زندگی
1. اثرات تربیتی: بزرگترین اثر دعا همان حقیقت عبادی است که در آن نهفته است و موجب تکامل معنوی انسان و انسانیت او میشود؛ البته ممکن است در بعضی از دعاها آثار تلقین به نفس و نظایر آن نیز وجود داشته باشد؛ اما این آثار مانند حرکت «آروارهها» در هنگام غذا خوردن است که درعین آنکه کار جویدن غذا را انجام میدهد، خود نیز ورزش کرده و از این جهت تقویت میگردد، این ورزش را نمیتوان فایدۀ حقیقی غذا خوردن دانست؛ بلکه فایدۀ حقیقی غذا خوردن، تأمین مواد لازم برای بدن است و فایدۀ حقیقی دعا نیز توجه به خدا و بندگی اوست، اینگونه آثار که گاهی بر بعضی از دعاها مترتب میشود، بسیار اندک است که در مقابل فایدۀ اصلی چیزی محسوب نمیشود.
کمال انسان در این است که فقر خود را نسبت به خدا درک نماید و به این حقیقت اعتراف کند؛ زیرا تا نسبت به این حقیقت اعتراف نکند و فقر خود را بهدرستی نشناسد، به کمال انسانی نایل نمیشود، یکی از مواردی که موجب میشود انسان به این معرفت نزدیک گردد یا معرفت او کامل شود، دعا است و دعا خود عبادت است و تنها راه تکامل نیز عبادت است؛ بنابراین، دعا یکی از راههای تکامل انسان است.
2. اثرات جنبی: شناخت خدا عمدهترین دلیل دعا و نیایش است، این معرفت ریشۀ همه سعادتها و موجب تمام اصلاحات است، اسامی مبارک الله متعال که او را بدانها میخوانیم و میستاییم، همه سرشار از معانی و مفاهیم متعددی است و تکرار آنها فواید بسیاری را در بر دارد که از جملۀ آن فوائد توجه به معانی وصفی آنها و تکمیل معرفت انسان نسبت به الله است، وقتی اسامی پروردگار از قبیل: رحمن، رحیم، غفور، سمیع، بصیر، منعم و غیره را بر زبان جاری میکنیم، این حاصل میشود که پروردگاری مهربان، بینا، شنوا و آمرزنده داریم و درنتیجه به رحمت و آمرزش او امیدوار میشویم، دعاکننده با تدبر و تعمق در این صفات، خود را مرتبط با خدا میبیند که هیچ چیزی در برابر قدرت او مشکل نیست، اصلا مشکل و آسانی برای او مطرح نیست، این مسئله امید و نشاط تازهای به شخصی که از همه جا نا امید شده است میدهد.
3. پاکی و پاکیزگی: از آداب دعا، پاک و حلال بودن غذای دعاکننده و مباح بودن مکان دعا است، وقتی دعاکننده مقید گردد و از راه حرام ارتزاق نکند و کسبوکار ناروا نداشته باشد، به کمال معنوی میرسد و دعایش به قبولیت نزدیکتر خواهد بود، جامعههایی که افراد آن با چنین دعایی سروکار داشته باشند چه ملت خوشبخت و دارای چه مدینۀ فاضلهای خواهند بود.
4. سرکوبی نفس: بزرگترین فایدۀ دعا و حتی همۀ عبادات، جلوگیری از طغیان نفس است، نابودکردن خودخواهی به منزلۀ ریشهکن کردن تمامی معایب اخلاقی و آماده نمودن خود برای کسب فضایل است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «قد أفلح من زکاها» [شمس: 9] (هر که نفس خود را از گناه و بدی پاک کند، رستگار خواهد شد.) نیایشگر با ایستادن در پیشگاه خدا و توجه نمودن به کبریائی و عظمت او و در نظرگرفتن کوچکی و حقارت خود، فقر و نیاز سراپا وجود خویش را در پیشگاه خداوند اظهار مینماید و بدین وسیله خود را از هر مخلوقی، بینیاز و تنها به او نیازمند میبیند.
پس دعا، فروتنی توأم با مناعت و عزتنفس را به دنبال دارد که انسان را به پروردگارش نزدیک میکند و همنشینی، نجوا و مناجات با پروردگار را به بنده میآموزد، بایسته است که انسان مسلمان دعا را بهعنوان بهترین وسیلۀ قرب الهی قرار داده و با رعایت آداب و شرایط آن همواره به آن اهتمام ورزد و هرازگاهی با پروردگارش به نجوا بنشیند و با وی درد دل کند.