نویسنده: م. فراهی توجگی

نقش و تأثیر رسانه‌ها در فرهنگ‌سازی جامعه

رسانه‌ها از طریق معرفی هنجارهای خاص اجتماعی و الگوها می‌تواند باعث هم‌نوایی و هم‌سویی و به‌نوعی فرهنگ‌سازی در میان افراد جامعه شود. برای کسی پوشیده نیست که رسانه‌ها یکی از عوامل مهم فرهنگ‌سازی و تجلی فرهنگ در جامعه است. درحقیقت فعالیت رسانه‌ای یک کنش فرهنگی محسوب می‌شود و یکی از ابزارهای مهم جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری است که نقش مهمی در رشد و تحول جنبه‌های گوناگون زندگی افراد ایفا می‌کند.
یکی از مهم‌ترین معیارهای ارزیابی در هر جامعه‌ای فرهنگ است و رسانه‌ها در این راستا وظیفهٔ عمده‌ای اجرا می‌کند.
رسانه‌ها می‌تواند باورها و ارزش‌های یک جامعه را مطابق با اهداف مشخص‌شده‌اش تغییر بدهد و جامعه‌ را دچار چالش‌های فرهنگی و حتی تزلزل‌‌پذیری‌های هویتی نماید.

چیستی فرهنگ

یونسکو فرهنگ را در معنای عام کلمه، مجموعه‌ی وجوهِ تمایز بخش‌های معنوی، مادی، فکری و احساسی قلمداد می‌کند که ویژگی یک جامعه یا گروه اجتماعی به‌شمار می‌آید، و هنر، شیوه‌ی زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزشی، سنت‌ها و باورها را شامل می‌شود.
محققان معتقدند: «فرهنگ و رسانه هم قابلیت تأثیر‌گذاری هم تأثیرپذیری را دارند. درضمن می‌توانند در فرآیند فرهنگ‌گرایی و فرهنگ‌پذیری، با تبیین یا تغییر علایق و منافع اجتماعی، به فرهنگ‌سازی مبادرت بورزند. در این آشفته‌بازارِ رقابت رسانه‌ها، آنچه اهمیتش به‌شدت احساس می‌شود، نقش کاربران در خلق رسانه‌ی هویتی است.

رسانه‌ها و فرهنگ‌سازی

عرصه‌ی فرهنگی بستری برای بهره‌بردن از همه‌ی ابزارها و سازوکارهاست. در تعامل فرهنگ‌ها فرهنگی برتر است که با مدیریتی توانمند و مدریت همه‌ی ابزارها و رسانه‌ها و کارها در راستای اهداف خویش همت گمارد. همه‌ی فرهیختگان و کارشناسان معتقدند که رسانه‌ها می‌تواند با هدفمندکردن جامعه‌ی فرهنگی و نیز اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی شایسته، جامعه را به پویایی برساند، چون جامعه برای تحرک و به‌روزشدن نیازمند جریان سالمِ اطلاع‌رسانی است. در چنین نظامی همه‌ی نیازهای فرد اعم از اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، صحی و … به‌موقع و شفاف اجابت می‌شود و حل‌وفصل می‌گردد. در واقع، فرهنگ‌سازی رسانه‌ها زمانی ممکن می‌شود که با شناخت درست نیازها و جان‌مایه و درون‌مایه‌های فرهنگ خودی اقدام به اشاعه و ترویج فرهنگ غنی و ناب ملی و دینی نماید و همچون بنیانی مرصوص در مقابل هجمه‌ی فرهنگ‌های بیگانه، به تقویت خودباوری فرهنگی و فرهنگ خودی اقدام نماید.

رسانه‌ها و فرهنگ‌زدایی

آنچه گفته شد، یک روی سکه بود، در روی دیگر سکه‌ی رسانه‌ها، چه مکتوب چه غیرمکتوب، رسانه‌ها در تخریب فرهنگ‌ها و زدایش صبغه‌ی ملی و دینی و نابودی هویت اجتماعی خیلی مؤثر است و نقش کلیدی دارد. این بخش از رسانه‌ها آسیب‌های جدی و بنیادی به پیکره‌ی فرهنگ‌های ملی و دینی وارد می‌کند.
فرایند هویت‌سوزی، فرهنگ‌زدایی، کشورگریزی، غربت‌گزینی، بیگانه‌گزینی، بیان جاذبه‌های کاذب کشورهای بیگانه، ایجاد اشتهای کاذب برای تجربه و تماشای فرهنگ‌های بیگانه، ارائه‌ی تصویری دلفریب از بیگانگان و اماکن غربی، تحقیر فرهنگ ملی و دینی و بزرگ‌نمایی جلوه‌های کاذب فرهنگ غربی، دین‌ستیزی، اخلاق‌شکنی و ترویج اخلاق و فرهنگ بیگانگان، ترویج ابتذال و ارزش‌ها و باورهای ضددینی و مغایر با فرهنگ‌های ملی و هویت دینی، ازجمله آسیب‌های دامن‌گیر رسانه‌هاست.
از سوی دیگر، خودباوری یا خودباختگی فرهنگی از پیامدها و کارکردهای دیگر رسانه‌هاست.
خودباوری فرهنگی نوعی نگرش فرد نسبت‌به فرهنگ جامعه‌ی خویش است. اگر این نگرش مثبت باشد، آن را خودباوری فرهنگی و اگر منفی باشد، آن را خودباختگی فرهنگی می‌گویند. خودباوری یا خودباختگی از طریق جامعه و کارگزاران و ابزارها و رسانه‌های انتقال فرهنگ و به‌وسیله‌ی فرایندهای جامعه‌پذیری به فرد آموخته
می‌شود.

رسالت رسانه‌ها

رسانه‌ها از یکسو از بافت اجتماعی و بستر فرهنگی جامعه متأثر است و از سوی دیگر، در عصر اطلاعات و ارتباطات فشرده، به‌عنوان بازیگری فعال، روشنگر و تأثیرگذار بر رفتارهای اجتماعی و فرهنگی، می‌تواند از گزینه‌ی فرهنگ در شکل‌دهی به عادت‌ها، مهارت‌ها، شیوه‌ها و راهبردهای کنشی بهره‌ای وافر ببرد و بدین‌سان تأثیری شگرف روی افکار عمومی بگذارد.
فرهنگ‌سازی از طریق رسانه به‌معنای انتقال محتویات فرهنگی شامل اعتقادها، تصاویر، برداشت‌ها، افکار، مفاهیم و ارزش‌هایی است که بر رفتار، پوشش، سنت و سبک زندگی افراد در جامعه تأثیر می‌گذارد. در مجموع می‌توان گفت که فرهنگ‌سازی، به‌ویژه از رهگذر رسانه، به دو صورت فرهنگ‌پذیری و فرهنگ‌گرایی انجام می‌پذیرد.
هر فرهنگی برای پویایی و بقای حیات خویش نیاز به انتقال صحیح ارزش‌ها، باورها، هنجارها و کلیه‌ی عناصر فرهنگی به نسل جوان دارد.
هرگاه بنابر عللی انتقال فرهنگ دچار اختلال گردید، نسل جدید از فرهنگ جامعه‌ی خویش فاصله خواهد گرفت‌ و این امر موجب آسیب‌پذیری آنان در قبال فرهنگ بیگانه خواهد شد.
واقعیت این است که مقوله‌ی فرهنگ در افغانستان لایه‌های متعدد دارد و از تنوع زیستی برخوردار است. مفهوم فرهنگ در افغانستان از یک‌سو به فرهنگ ملی و مذهبی و از سوی دیگر به فرهنگ‌های بومی و اقوام مختلف تقسیم‌بندی شده است؛ ازهمین‌رو، رسانه‌ها باید تلاش کند تا در عین احترام‌گذاشتن به ارزش‌های دینی و محلی، به حفظ وحدت و صیانت از فرهنگ ملی بپردازد.
فرهنگ و رسانه هر دو قابلیت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را دارد. درضمن می‌تواند در فرآیند فرهنگ‌گرایی و فرهنگ‌پذیری با تبیین یا تغییر علایق و منافع اجتماعی، به فرهنگ‌سازی مبادرت بورزد.
آنچه امروز جامعه‌ی اسلامی با آن مواجه است بحران هویت است؛ زیرا رسانه‌هایی که داعیه‌ی نشرات مطالب اسلامی را در سینه می‌پروراند، نتوانسته است که انتظارات جوامع اسلامی را برآورده سازد.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version