نویسنده: م. فراهی توجگی

جهان اسلام و رویکرد رسانه‌ها

با مداقه‌ای که در یادداشت گذشته صورت گرفت، مراحل ظهور و تشکیل رسانه‌ها در قالب‌های چاپی و غیره مرهون واکنش متقابل و نیاز شدید جهت رویارویی با رسانه‌های غربی بود. در این یادداشت پله‌های تصاعدی و نحوه‌ی رشد و تقویت و بروزرسانی آن را بررسی و کاوش خواهیم کرد.
رشد سریع رسانه‌های جمعی مدرن در جهان اسلام در وهله‌ی اول با مداخله‌ی دولت در تولید و توزیع مطبوعات و در درجه‌ی دوم با نفوذ رهبران دینی و سکولار صورت گرفت و دستی بر سر و صورت تکیده و خشکیده‌ی آن کشیده شد که در پی استفاده‌ی از مطبوعات برای اصلاحات اجتماعی و سیاسی بودند؛ زیرا طی دو دهه‌ی اخیر در قرن نوزدهم دو نوع و قالب از مطبوعات در جهان اسلام ظهور کرد و فعال بود:
۱. مطبوعاتی که در رأس آنها عمدتاً نخبگان تحصیل‌کرده و تربیت‌شده‌ی غرب قرار داشتند و اندیشه‌های سکولار، لیبرال و ملی‌گرایانه‌ی نوین اروپا را تبلیغ می‌کردند؛
۲. مطبوعاتی که پیشگامان آنها رهبران دینی و اصلاح‌طلبان اسلامی‌ نظیر رسیدرضا و سید جمال‌الدین افغانی بودند که به تبلیغ برای جامعه‌ی متحد اسلامی‌ در سرتاسر خاور میانه، آسیا و شمال آفریقا می‌پرداختند. نفوذ سید جمال‌الدین در اکثر کشورهای اسلامی‌، به‌خصوص مصر، زیاد بود. وی و هوادارانش چند روزنامه از جمله نشریه‌ی معروف «العروة الوثقی» را که در بسیاری از کشورهای اسلامی‌ توزیع می‌شد، منتشر می‌کردند. با آغاز قرن بیستم ابزار جدید روزنامه‌نگاری و رسانه‌های ارتباطی مدرن در سوریه، عراق، فلسطین، آسیای مرکزی و شبه قاره هند آغاز شد.
در سال ۱۹۰۸ با قیام ترک‌های جوان علیه سلطان یک جهش ناگهانی در برخی از روزنامه‌های دردست‌انتشار در ایالت‌های عرب‌زبانِ امپراتوری عثمانی رخ داد. جنبش‌های ضد استعماری و مبارزه برای کسب استقلال در هند، اندونزی، مراکش و الجزایر به رشد مطبوعات، احزاب سیاسی و شماری از نهضت‌های ایدیولوژیکی منجر شد که دامنه‌ی آنها از تندروی اسلامی‌ تا سوسیالیسم کمونیستی کشیده شدند. بنابراین، ویژگی قرن بیستم ظهور ارتباطات جمعی مدرن در جهان اسلام بود. روند استعمارزدایی در چند کشور اسلامی‌ در آسیا و آفریقا با تبیین طبقات اقتصاد قرین شد. در جمهوری‌های آسیای مرکزی که الگوهای رسانه‌ای اتحاد جماهیر شوروی سابق در آنها حاکم بود، نهادهای ارتباطی اسلامی‌ نظیر مساجد و مدارس تحت کنترل و نظارت دولت قرار داشت. رسانه‌های ارتباطی در دولت‌های مستقل و جدیدالتأسیس در شمال و غرب آفریقا با الگوهای فرانسوی‌زبان و انگلیسی‌زبان توسعه یافت. ازهمین‌رو، امروزه غرب تلاش دارد تا بر افکار عمومی موج سواری کند و تا حدودی در این زمینه موفق هم شده‌ است. بخش عمده‌ی شکست خلافت عثمانی برمی‌گردد به تبلیغات غرب و در رأس آن فرانسه که پروپاگندای پیچیده و عظیمی را به راه انداخته بود، چون آن زمان جهان اسلام از خلأ رسانه‌های قدرتمند رنج می‌برد. امروزه نیز غرب خود را در این زمینه یکه‌تاز میدان می‌داند و تن به هیچ کس و رسانه‌ای نمی‌دهد. اگر به اوضاع تبلیغات منفی علیه اسلام توجه کنیم، درخواهیم یافت که تصاویر کلیشه‌ای ارائه‌شده نسبت‌به اسلام پیشینه‌ای طولانی دارد، چون این مشکل تاریخچه‌ای چندصدساله دارد. در آن زمان، اسلام و مسیحیت در جنگ‌های صلیبی در مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و جنگ بر سر تصاحب مراکش و سرزمین‌های عثمانی به چالشی بزرگ تبدیل شده بود. اسلام با سرعتی زیاد در غرب گسترش می‌یافت و جایگاه کلیسای مسیحی و رهبران آن با خطر مواجه شده بود؛ لذا رهبران جامعه غرب، به‌ویژه دولت‌مردان و روحانیون کلیسا، تلاش نمودند تا تصویری منفی از اسلام ارائه دهند. در نتیجه، علاوه‌بر جنگ نظامی خود با اسلام، جنگ کلمات را نیز آغاز نمودند تا اطمینان یابند که هیچ تازه‌مسلمان یا طرفدار اسلام در غرب به وجود نمی‌آید و پا نمی‌گیرد. بدین‌ترتیب، اقدامات و احساسات کنونی در غرب علیه اسلام و مسلمانان پیشینه‌ای طولانی دارد که حاصل یک عمر دسیسه‌چینی، توطئه‌منشی و عقده‌گشایی است. در غرب کج‌فهمی‌ها و نادرست‌اندیشی‌هایی در مورد اسلام وجود دارد که به دلیل تبلیغات رسانه‌ها، پیش‌داوری‌های ناصواب و نادیده‌انگاری پاره‌ای از واقعیات به وجود آمده و در متن و بطن جامعه ریشه دوانده است. در اغلب موارد به اسلام با عناوینی نظیر «افراطی‌گری»، «تروریسم» و «بنیادگرایی» نگریسته می‌شود و با همین القاب هر کجا و هر وقت یاد و تذکره می‌شود. با تأثر از همین تبلیغات برنامه‌ریزی‌شده و سوءاستفاده‌جویانه افراد زیادی وجود دارند که از اسلام روی گردانده و نمی‌خواهند که تعالیم واقعی آن را بیاموزند.
در بسیاری موارد گزارش‌های منتشرشده از سوی رسانه‌ها در مورد اسلام به دلیل نادیده‌انگاری واقعیت‌ها، نادرست و اشتباه است و از جوی گل‌آلودِ تبلیغات دشمنان آب می‌نوشد و سیراب می‌شود؛ به‌همین‌دلیل، در غرب نسبت‌به اسلام درک صحیحی وجود ندارد و پایه‌های بینشی و اندیشه‌ای مردم سست و لرزان بنا شده است. اما باید دانست که برخلاف آنچه شهروندان غربی در مورد اسلام می‌اندیشند، اسلام دینی صلح‌جوست که هیچ‌یک از فعالیت‌های جنگ‌جویانه و تروریستی نسبت‌داده‌شده به این دین را تشویق نمی‌نماید.
ادامه دارد …
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version