نویسنده: م. فراهی توجگی

جهان اسلام و رویکرد رسانه‌ها

در ادای هر مسئولیتی که کوتاهی و کم‌توجهی صورت بگیرد، در طولانی‌مدت و حتی کوتاه‌مدت آثار سوء و تبعات جبران‌ناپذیر آن مشاهده خواهد شد. وقتی بحث مقابله و هماوردی سالم یا ناسالم در میان و میدان باشد و تقابل به هر شکل و شمایلی به ژرف‌اندیشی و شگرف‌نگری نیاز داشته باشد، تجهیز نیروهای خودی با بهترین و مدرن‌ترین ابزار و آلات با هدف ادای احسن وظایف دینی و ملی لازمهٔ موفقیت و پیروزی است.
یکی از ابزارهای مهم عصر کنونی رسانه با برد فوق‌العاده است که دنیای غرب بیشتر و بهتر به آن مسلط است تا دنیای اسلام؛ به‌همین‌خاطر، تشویه اذهان عمومی، تحریف واقعات مسلّم و بی‌راه‌نمودن نسل‌های جوان مسلمان از طریق رسانه توسط غرب به‌شدت جریان دارد و موفقیت‌های نسبی به نفع خودشان به دست آورده‌اند. یکی از این موفقیت‌های به‌دست‌آمده‌ی دشمنان علیه مسلمانان بحران هویت اسلامی است.
بحران هویت مسلمانان از دو عامل رسانه‌ای مدرن و فناوری‌های اطلاعاتی متأثر شده است؛ زیرا رسانه‌ها در سطح ملی در اغلب کشورها به‌عنوان حامی ‌نیروهای سکولار، غالباً مفهوم نظام مدرنِ دولت ملی را با تمامی‌ پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن تقویت کرده و در پیدایش هویت ملی سهیم بوده است، اما در سطح بین‌المللی، به‌ویژه از زمان جنگ جهانی دوم به بعد، غالب رسانه‌های جهان، به کثرت چهره‌ی اسلام و مسلمانان را با واژه‌های منفی و گمراه‌کننده ترسیم کرده و در تضعیف هویت اسلامی‌ دست داشته‌ است؛ به‌همین‌خاطر، تصاویر ضد و نقیضی که از هویت‌ ملی، قومی، نژادی و فرقه‌ای در رسانه‌ها ترسیم و ترویج شده، نه‌تنها عمده‌ترین سد و مانع شکل‌گیری هویت منسجم اسلامی‌ در هر دو سطح ملی و بین‌المللی است، بلکه تأثیر مخربی بر بسیج و همگونی مردم در روند توسعه و گسترش آن در دنیا داشته است.
بحث دولت ملی در دنیای صنعتی غرب تقریباً تنها به رشد نوع خاصی از دولت می‌پردازد که خاستگاه رشد آن در ۲۰۰ سال گذشته در اروپای غربی و عمدتاً در کشورهای مسیحی و سرمایه‌داری بوده و شکل و پا گرفته است. اما مفهوم دولت در کشورهای اسلامی‌ به لحاظ تاریخی روایتی کاملاً متفاوت دارد که بالاتر و وسیع‌تر از محض ارتباط هیئت حاکمه با جامعه است. طی چهاردهٔ قرن گذشته مفهوم دولت در یک بافت اسلامی گویای یک هویت ملی کامل و منسجم در جهان معاصر بوده است.
 باوجوداین، تقسیم‌بندی گروه‌های مختلف جغرافیایی، زبانی و ملی در این بخش از جهان به‌صورت نظام مدرنِ دولت ملی از آغاز قرن بیستم، بحران هویتی کنونی را ایجاد کرده که بررسی بسیار دقیق و همه‌جانبه می‌طلبد تا دوباره به اصل و اساس خویش برگردد و از نو ترمیم و تثبیت شود.
برخلاف غرب، این تحول یا تغییر جهت و مسیر نقش دولت ملی نیست، بلکه همان استمرار وجودی و قدیمی آن در قالب رسانه‌هاست. دقیقاً به‌همین‌خاطر بحران‌های نظام مدرنِ دولت ملی در جهان اسلام را باید در همین بافت فرهنگی تجزیه و تحلیل کرد، چون روند ملت‌سازی با وضعیت فرهنگی این جوامع در تضاد کامل قرار دارد و طعام و شراب هر دو در یک دیگ و سفره نمی‌گنجد.
بسیاری از نویسندگان و تحلیل‌گران بحران هویتی در جهان اسلام را نادیده گرفته‌‌ و همچنان گرفتار چنین وضعیتی هستند؛ زیرا آنان بر نهادهای سیاسی رسمی‌ نظیر دولت، احزاب سیاسی، نهادهای اداری و زیرساخت‌های مدرن پارلمانی و دولتی تأکید و تکیه دارند؛ درحالی‌که تلاش مداوم و سمت‌وسوی برنامه‌های رسانه‌ای در دنیای غرب روی این هدف متمرکز بوده و است که نقش اسلام در سعادت‌مندکردن جوامع و ملل و تأثیر آموزه‌های معتدلانه‌ی آن را مشوش کنند و کریه جلوه بدهند؛ ازهمین‌رو، نظام‌های اسلامی در حوزهٔ سیاسی و سنتی باید مراقب این برنامه‌‌های مخرب باشند و به‌منظور جلوگیری و اقدام متقابل محتاطانه و دقیق برنامه‌ریزی نمایند؛ زیرا امروزه ملل اسلامی‌ با یکی از جدی‌ترین تنگناهای فکری و اندیشه‌ای در تغییر بینش و نگرش مردمی مواجه است که اگر کنترل و مهار نشود، نسل‌های کنونی و نسل‌های آینده از دست می‌رود و گرفتار طعمه‌های مسمومی می‌شود که توسط غرب و دشمنان اسلام در هر قدمی آنان پهن و مخفی شده است.
 اینکه مسئولان و نظام‌داران چگونه این بحران هویتی را حل‌وفصل خواهند کرد، بسیار حساس، مهم و قابل‌توجه است؛ زیرا ساختار سیاسی دولت ملی (که برهمین‌اساس ایجاد شده‌ است) تا حدی علت فروریخت زیربناهای آن است. چرا این وضعیت متزلزل و آشفته معلوم می‌شود؟ دراین‌باره تا حدی غرب و تا حدی هم نخبگان ملیِ صاحب‌قدرت مقصر هستند، چون غرب در طول دوران استعمار مفاهیمی‌ مرکب از توهمات را شرح و بسط داده که جهان اسلام را به ستوه آورده است.
آنان این مفاهیم موهوم را در دوره‌ی استعمار وارد قلمرو مسلمانان کرده‌ و این واردات ایدیولوژی غربی حتی تا پایان اشغال استعماری ادامه داشته است. اینجاست که نقش رسانه در جهان اسلام باید بررسی شود. پیش از عصر مدرن، مراکز ارتباطی در جهان اسلام عمدتاً مساجد هنگام برگزاری جماعت‌های روزانه، مراسم جمعه، اعیاد اسلامی و جلسات برنامه‌ریزی‌شده در بازارها، میادین عمومی‌ و مدارس دینی بود. مساجد نه‌تنها برای برگزاری نمازهای روزانه، بلکه برای انتشار اخبار و نظرات کاربرد داشت و تریبون تصمیم‌گیری‌های سیاسی بود. این‌گونهٔ ارتباطات یا همان خطبه‌ها مطابق سنت اسلامی‌، تلفیقی از مباحث سیاسی و دینی بود؛ به‌عنوان مثال: علما در ماه رمضان، موعد روزه‌داری طلاب علوم دینی و اقشار متدین، بنابر رسم رایج، جلساتی را به‌منظور بیان مسائل و توضیح موضوعات جاری برگزار می‌کردند و در همین حین بسیاری از مطالب موردنیاز جامعه و مهم از نظر سیاسی گفته و به آنها پرداخته می‌شد.
از این نکته که بگذریم، جهان اسلام از قرن سیزدهم تا عصر کنونی بنابر عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی، بهره‌ی خاصی از  تکنولوژی‌های جدیدِ ارتباطی نبرده و هدف قابل‌توجهی را محقق نکرده است. برعکس اگر به جهان غرب نظری بیفکنیم، درمی‌یابیم که اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ در اروپا در اواسط قرن پانزدهم، منادی تولد فرهنگ نوین در عرصه‌ی چاپ و جهش کیفی فوق‌العاده‌ در میزان تولید اطلاعات بشری محسوب می‌شد، اما در جوامع اسلامی‌ یک شیوه‌ی ارتباطی، شیوه‌ی دیگر را از دور خارج نکرد، بلکه توسعه‌ی ارتباط شفاهی و مکتوب به‌طور همزمان واقع شد و رفته‌رفته به تکمیل گونه‌های تکنولوژیکی در حوزه‌ی ارتباطات در عصر جدید منجر شد. ازهمین‌رو، مشخص است که رشد ارتباطات در جهان اسلام جهش کیفی داشت نه جهش‌ کمی.
طی قرن شانزدهم تا اوایل قرن نوزدهم که شورای وزیران کم و بیش رسمی‌ شده و در تعدادی از کشورهای اسلامی‌ نظیر ترکیه به وجود آمده بود، نوشتن خبرهای رسمی‌‌دولتی جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده بود. خبرهای دولتی که سرانجام آن را اخبار نامیدند، گه‌گاهی نیز از فراز منبر مساجد برای عموم مردم قرائت می‌شد. این پروسه‌ی گزارش‌دهی رسمی‌دولتی استمرار یافت و تا آغاز دوره‌ی روزنامه‌نگاری مدرن به‌عنوان یک وسیله‌ی ارتباطی موفق جهت انتشار اخبار عمل می‌کرد. از اوایل قرن هفدهم دستگاه‌های چاپ به کشورهای اسلامی‌ مانند مصر، هند، ایران و ترکیه وارد شد. طی اواخر قرن هجدهم و نیمه‌ی نخست قرن نوزدهم، ماشین چاپ راه تأسیس روزنامه‌های متعددی را در سرتاسر جهان اسلام تسهیل کرد. این دوران اولیه‌ی روزنامه‌ها نه‌تنها زمینه‌ساز ورود ناسیونالیسم و سکولاریسم از اروپا بود، بلکه نقش مهمی‌ در گسترش نهضت‌های اسلامی‌ قرن نوزدهم و نیز مبارزه علیه استعمارگری اروپا ایفا کرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version