نویسنده: م. فراهی توجگی

جهان اسلام و رویکرد رسانه‌ها

همیشه قدرت در مقام اول و قله‌ و مرکز حرف‌ها و تصمیم‌ها قرار داشته است. هر صاحب قدرتی حرفش بر تمام حرف‌ها و نظرها چربیده و تصویب شده است. جلوی قدرت احدی جرئت مقاومت و استقامت نداشته و ندارد. قدرت هر کس بیشتر بوده، نفوذ و تأثیرش هم بیشتر بوده است. قدرت نمادها و سمبل‌های بسیاری داشته و دارد. در هر دور و زمانی به مقتضای حال و هوای همان عصر و زمانه نمودار قدرت به تصویر کشیده می‌شده است. در گذشته‌ها و قبل‌تر از دوران معاصر، همواره داشتن لشکریان بی‌شمار و فراوانی تسلیحات نماد بارز قدرت بوده است. امروزه نیز چنین است و از قدر و جایگاه این ابزارهای مهم قدرت کاسته نشده است، اما استفاده و کاربرد آنها به حداقل رسیده است و همیشه گزینه‌ی اول برای قدرت‌نمایی نیست، بلکه ابزارهای قدرتمند دیگر به صحنه‌ی نمایش آمده است که تأثیرگذارتر، پرکاربردتر و کم‌تلفات‌تر است. رسانه همان سلاح پرنفوذ روزگار کنونی است که نتایج سریع و مشهود دارد و اختیار هر چیزی را به چنگ آورده است.
بسیاری از صاحب‌نظران معاصر معتقدند هركس بر رسانه‌های گروهی تسلط یابد، بر یكی از قوی‌ترین بخش‌های تأثیرگذار دنیا سلطه و فرمان خواهد داشت و حتی به قدرتی افزون‌تر از قدرت یک دولت دست خواهد یافت. یهودیان به‌خصوص غرب خیلی زود به اهمیت و حساسیت این موضوع پی بردند و موفق شدند بر رسانه‌های گروهی مهم جهان تسلط کامل پیدا كنند؛ از مطبوعات گرفته تا سینما و شبكه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌های اجتماعی، همه و همه را در قبضه‌ی قدرت خودشان گرفتند.
آنان از این طریق توانستند سلطه‌ی خویش را بسط بدهند و در تاریکنای اهداف خویش كه سلطه‌یابی كامل و مطلق بر جهان و سیطره‌ی نامرئی بر سیاست، فرهنگ و افكار ملت‌هاست، واقعیت‌های موجود دنیا و حوادث تاریخی را تحریف کنند، اندیشه‌های خویش را به ملت‌های دیگر القا نمایند و حتی مردم جهان را مطیع و رام خود سازند. به‌ویژه از زمانی كه آمریکا و برخی از یهودیان تلاش سازمان‌یافته‌ی خویش را برای تسلط‌یافتن بر دنیا، به‌خصوص خاورمیانه و ایجاد رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین فلسطین آغاز كردند، سردمداران غرب كوشیدند با در انحصارگرفتن نیازمندی‌های مردم بسیاری از كشورها و به‌دست‌گرفتن كنترل مستبدانه‌ی رسانه‌های خبری، تبلیغی و اطلاع‌رسانی، به اهداف سلطه‌گرانه‌ی خویش دست یابند و سلطه‌ی آشكار و پنهان خود را در همه‌جا گسترش بدهند و حتی دولت‌های مختلفی را در غرب به‌ویژه در آمریكا به سمت اهداف خویش سوق دهند.

چیستی رسانه و تلاش بی‌وقفه‌ی غرب برای تسلط‌یافتن بر آن

هربرت مارشال مک لوهان در مقدمه‌ی كتاب «برای درک رسانه» می‌نویسد: «پس از سه هزار سال كه فناوری مكانیكی و تفكیک‌گرا موجبات گسستگی و انفجار را فراهم آورد، اكنون به نظر می‌رسد جهان غرب دوباره دارد منسجم می‌شود. در عصر مكانیک جسم خود را در فضا امتداد بخشیدیم، ولی امروز با بیش از یک قرن سلطه‌ی فناوری الكتریسیته، این سیستم مركزی اعصاب است كه همچون توری بر تمامی كره زمین گسترده شده و حداقل در سیاره‌ی ما، زمان و فضا را تحلیل برده است و خیلی سریع به مرحله‌ی نهایی انتظارهای انسانی، یعنی برقراری فناوری آگاهی‌ها و اطلاعات نزدیک می‌شود.»
خاخام هاشورون یكی از خاخام‌های یهودیان در اروپای شرقی نیز در خصوص اهمیت رسانه می‌گوید: «اگر طلا نخستین ابزار ما برای سلطه‌یابی بر جهان باشد، قطعاً مطبوعات (رسانه) دومین ابزار خواهد بود.»
ازاین‌رو طی یکصد سال گذشته به‌ویژه از نیمه‌ی دوم قرن بیستم شاهد بوده‌ایم كه غرب سایه‌ی خود را بر اكثر رسانه‌های جمعی جهان گسترانیده و چنان قدرت و سیطره‌ای بر بسیاری از مراكز حساس بین‌المللی پیدا كرده‌ است كه گویا هیچ نژاد، مذهب، مرام و مسلک دیگری را یارای رقابت با آن نیست.
غرب با بهره‌گیری از این ابزارها به اجرای ترفندهای مهلک خود علیه جهان اسلام و مسلمانان می‌پردازد و با رسانه‌های جمعی و وابسته‌ی خویش جهان بشریت را به‌طور فزاینده‌ای تهدید می‌كند.
این‌همه در شرایطی است كه هیچ‌گاه اجازه نداده است هیچ جریان سیاسی و دولت مستقلی در صدد گسترش رسانه‌های خود در جهان برآید؛ به‌ویژه اینكه این جریان یا دولت مستقل مخالف اهداف و برنامه‌های سلطه‌گرانه‌ی غرب در جهان باشد.
تاریخ چند دهه‌ی گذشته به‌خوبی نمایانگر این سیاست استعماری و براندازانه‌ی غرب و نظام سلطه‌ی جهانی است. غرب با وجود اینكه جنگ اعلام‌نشده‌ای را بر ضد ملت‌ها، به‌ویژه جهان اسلام و نظام‌های مخالف غرب از سوی رسانه‌های خود شروع كرده‌ است، هیچ‌گاه داشتن حتی یک رسانه‌ی كوچک مثل روزنامه را نیز توسط مخالفان خویش تحمل نكرده‌ است.
لذا با کوچک‌ترین حرکت یک رسانه‌ی مستقل از طریق رسانه‌های جمعی وابسته‌ی خود، جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده‌ای را علیه آن آغاز كرده است، به‌گونه‌ای كه رسانه‌ی مستقل را در افكار عمومی جهان به یک رسانه‌ی خشونت‌طلب، جنگ‌افروز، متعصب و مخالف صلح و ثبات و امنیت جهانی تبدیل کرده است. هرگاه دولت‌های مستقل در صدد افشای جنایت‌های غرب برآمدند، بلافاصله آماج حملات تبلیغی و جنگ روانی رسانه‌های وابسته‌ی امپریالیزم تبلیغی جهان قرار گرفته‌اند.
امپریالیزم تبلیغی غرب در مقابل حركت‌های رسانه‌ای ضعیف کشورهای اسلامی ساکت نمی‌نشیند و این برخورد عجولانه و متعمدانه بیانگر یک نكته‌ی اساسی است كه نظام سلطه‌ی جهانی تولید برنامه‌های مستقل و اسلامی یا ایجاد شبكه‌های تلویزیونی را مخالف اهداف و برنامه‌های خود می‌داند و با وجود سلطه‌ی رسانه‌ای خود بر جهان، به بهانه‌های مختلف به‌شدت با آن مخالفت می‌كند و یقیناً از هیچ اقدامی هم برای مقابله با این حركت‌ها فروگذار نخواهد كرد.
باتوجه به این حساسیت امپریالیزم تبلیغی غرب و نیز میزان تأثیرگذاری كه رسانه‌ها در تنویر افكار عمومی جهان داشته و می‌تواند چهره‌ی واقعی و پویای اسلام عزیز را به جهان معرفی و تبیین نماید، بر جهان اسلام است كه بیشتر از گذشته در این امر مهم سرمایه‌گذاری كند و بخش اعظمی از تلاش‌های خود را دراین‌باره به كار گیرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version