جنگ نرم با رویکرد تسخیر فکر و اندیشهی ملتها نقش مهمی در سستنمودن حلقههای فکری و فرهنگی جوامع ایفا میکند. جنگ نرم شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای است.
باتوجهبه غالببودن جنگ نرم در عصر حاضر، باید از اهميت، پيچيدگی و صورتهای مختلف آن که با استفاده از ابزارهای رسانهای روزبهروز به تغييرات تدريجی و گسترده در حوزههای اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها منجر میشود، شناخت درستی داشته باشیم و با ويژگیها، خصوصيات، اهداف، ابزارها، تاکتيکها و راههای مقابله با آن آشنا باشيم.
مفهوم جنگ نرم
واژهی جنگ نرم (Soft War) در برابر واژهی جنگ سخت (Hard War) استفاده میشود. البته در ردیف واژههای مرتبط و همخانواده با آن، از واژهی تهدید نرم و قدرت نرم نیز بهره گرفته میشود.
نظریهی جنگ نرم طی دهههای اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است. در این حوزه منظمترین کتابی که نوشته شده است، کتاب قدرت نرم (Soft Power)، اثر پروفسور جوزف نای است. وی معتقد است که مبنای قدرت سخت بر اجبار و مبنای قدرت نرم بر اقناع است. او برخلاف برخی از صاحبنظران، اقتصاد و دیپلماسی را در ذیل قدرت سخت قرار داده است و تنها از رسانه بهعنوان قدرت نرم نام برده است.
جان كالينز، تئوريسين دانشگاه ملی جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از استفادهی طراحیشده از تبليغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فكری دشمن با توسل به شيوههایی میداند كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملی میشود.
در تعريف دیگر، جنگ نرم را میتوان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبليغات رسانهای دانست كه جامعه را هدف گرفته است و بدون درگيری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وامیدارد.
به عبارت ديگر، جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسيار دیگر در علوم سياسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژههایی مانند جنگ روانی يا عمليات روانی استفاده میشود و در علوم سياسی میتوان به واژههایی چون براندازی نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژهی انقلاب رنگين اشاره كرد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهی بر گروه ديگر بدون استفاده از راههای نظامی است.
در يك تعريف كاملتر میتوان گفت که جنگ نرم يک اقدام پيچيده و پنهان و متشكل از عملياتهای سياسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرتهای بزرگ جهان برای ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهای موردهدف است. البته جنگ نرم تعریفهای دیگری هم دارد.
در باب چیستی جنگ نرم باید گفت که سابقهی پیدایش جنگ نرم به انقلاب فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و جنگ جهانی اول باز میگردد؛ بهطوری که تشکیل وزارت تبلیغات بعد از جنگ جهانی اول و دوم در آلمان نشاندهندهی اهمیت جنگ روانی، تبلیغات و جنگ نرم در میان سران کشورهای مختلف در مقاطع حساس است.
جنگ نرم بیش از همه زاییدهی دوران جنگ سرد است. پس از پایان جنگ دوم جهانی و دونیمشدن جهان در سیطرهی شوروی و آمریکا، سلاحهای سخت جای خود را به سیستمهای اطلاعاتی، رسانه و استحالهنمودن فرهنگها سپرد. این روند آغازی برای جنگ سرد بود، چون در آن اثری از گرمای جرقه و باروت نبود. از آن پس، کشورها، بهویژه آمریکا و شوروی، به فکر تقویت ابزار و سلاحهای خود در جنگ نرم افتادند.
با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ ميلادی و پایان جنگ سرد، اولویتهای امنیتی کشورها و مطرحشدن بازیگران جدید و اهمیت نهادهای غیردولتی در جهان، موجب شد کشورها برای تأمین منافع ملی خود ابزارها و راههای جدیدی را به کار بگیرند که مهمترین آنها را میتوان بهرهگیری از جنگ نرم و عملیات روانی دانست.
برخی از سلاحهایی که در جنگ نرم مورد استفاده قرار میگیرد، عبارتند از رسانههای خبری، سینما کتاب و هر وسیلهی ارتباط جمعی دیگری است که در آن یک فرهنگ هدف فرهنگی دیگر قرار میگیرد که قرار است جایگزین فرهنگ کشور موردهدف شود و مجذوبتر از حد واقع جلوه داده شود. علم و دانش و سیستمهای اطلاعاتی توان شبکهسازی اجتماعی ایدئولوژی فراگیر با حداقل قیودات را دارد.
باید به این نکته توجه نمود که در جنگ نرم هر کشور که بتواند از ابزارهای متنوعتر، بیشتر، پرحجمتر، مدرنتر و تکنولوژیهای جدید ارتباطی استفاده کند، قادر خواهد بود که موفقیت بیشتری را در این عرصه برای خود تضمین نماید. ابزارهای مورد استفاده در جنگ نرم ذهن مخاطب را مورد هدف قرار میدهد. هدف آن تغییر رفتار سیاسی فرهنگی اجتماعی و … است.
مهمترین ویژگیهای جنگ نرم کاهش خونریزی، تسلط بدون خونریزی و هزینه، کوتاهترشدن مسیر جنگها، کمترشدن هزینههای مالی ارتشها، ترویج و تغییر مبانی فکری و ارزشهای فرهنگی یک جامعه و ایجاد تغییر در اصول رفتاری یک نظام و جامعه است.