نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی

3- مفهوم و تعاریف مختلف سكولاریزم

سکولاریزم (Secularism) از واژۀ سکولار «Secular» و در اصل از واژۀ لاتین «seculum» گرفته شده و به معنای «دنیا» یا «گیتی» و هم‌چنین به معنای عصر، دوره، زمان، قرن و نیز به معنای عالم و دنیا است. در فارسی از آن به دنیاپرستی، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، غیر دین‌گرایی، جدا شدن دین از دنیا، نادینی‌گری، مخالفت با شریعت و مطالب دینی، عرف‌گرایی و تقدس‌زدایی تعبیر می‌شود. در عربی این واژه به «علمانیّت» (به کسر یا فتح عین، بنابر اختلافی که در ریشۀ آن است که آیا از علم گرفته شده یا مشتق از عالم است) تعبیر می‌شود.
به سخن دیگر، سکولاریزم یعنی این‌که دین نباید در کارهای غیردینی (این‌جهانی) دخالت کند که به‌طورمعمول به‌صورت جدایی‌خواهی کلیسا یا هر نهاد دینی از دولت بیان می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، سکولاریزم عبارت است از اعتقاد به این‌که زندگی و امور مربوط به آن باید از دین فاصله بگیرد و ملاحظات دینی نادیده گرفته شود. بر این اساس، ارزش‌های اخلاقی و روش‌های اجتماعی باید با توجه به معیشت دنیوی و رفاه اجتماعی تعیین شوند، نه با رجوع به دین.
در فرهنگ آکسفورد، معنای سکولاریزم چنین آمده است: «تنظیم امور معیشت از قبیل تعلیم و تربیت، سیاست، اخلاق و جنبه‌های دیگری که مربوط به انسان است، با توجه به دنیا و بدون توجه به خدا و آخرت.» در فرهنگ آریانپور نیز سکولاریزم چنین آمده است: «سکولاریزم به معنای مخالفت با شرعیات و مطالب دینی، روح دنیا‌داری، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی است و سکولاریست به معنای شخصی است که مخالف با تعلیم شرعیات و مطالب دینی و طرفدار اصول دنیوی و عرفی باشد.» هم‌چنین دایرةالمعارف بریتانیکا نیز واژۀ «سکولاریزم» را این‌گونه تعریف کرده است: «سکولاریزم حرکتی اجتماعی است که برای از بین بردن ایمان به آخرت در میان مردم و متمرکز نمودن تمامی هم و غم آنان به دنیا و امور مادی تلاش می‌نماید.»
به‌طور خاص، کلمۀ سکولاریزم در فرهنگ لغت‌ها و دایرة‌المعارف‌ها به معانی زیر به کار رفته است: دنیاگرایی، لادینی، بی‌خدایی، اعراض از دین و طرفداری از اصول دنیوی و عرفی. در تاریخ غرب نیز این واژه در مفاهیم و معانی متفاوتی مانند جدایی دین و دنیا، تفکیک دین از سیاست، غیرمقدس و غیرروحانی، عقلانیت، علم‌گرایی، نوگرایی و تلقی عصری و تفکر کنونی به کار می‌رود.
به نظر محققین، گرچه در زبان فارسی معادل‌های مختلفی همچون اعتقاد به دنیوی کردن دین، عرفی کردن دین و جداسازی دین از سیاست برای سکولاریزم ساخته شده است، اما مشکل معادل‌سازی به‌کلی از میان نرفته است. برخی علت این امر را صرفاً غربی بودن آن می‌دانند و برخی نیز علت آن را در روند ترکیب اندیشۀ سکولاریزم از ابعاد متنوع و متضاد دانسته‌اند.
به نظر می‌رسد هر دو نظریه دارای اشکال است؛ زیرا هرچند خاستگاه سکولاریزم اروپاست، اما برخی از معانی سکولاریزم همچون اندیشۀ تفکیک دین از سیاست و نظریۀ‌ جدایی دین از دنیا در جوامع اسلامی نیز وجود داشته است؛ بنابراین، درست نیست بگوییم ریشه‌های سکولاریزم تنها در غرب است و بس. افزون بر آن، اندیشۀ عدم دخالت دین در حوزۀ سیاست با نظریۀ حذف دین متباین نیست، بلکه هر دو مراتب مختلف یک حقیقت به نام روح دنیاگرایی‌اند که گاهی در مفهوم تفکیک دین و سیاست تبلور می‌کند و گاهی در معنای طرد دین و ناعقلانی خواندن ماوراءالطبیعه بروز دارد.
بنابراین، به نظر می‌رسد واژۀ «دنیاگرایی» از دیگر معادل‌ها جامع‌تر و به مقصود سکولاریست‌ها نزدیک‌تر باشد؛ زیرا دلایل آن‌ها برای گرایش به دنیا و اعراض از مسیحیت گذشته و اصلاح در آن، عبارت است از انسان‌مداری، عقل‌گرایی، فهم بشری، آزادی انسان و… که همه تحت مجموعۀ واحدی به نام دنیاگرایی، جمع‌شدنی‌اند. ازاین‌رو می‌توان تعریف زیر را از سکولاریزم ارائه داد: سکولاریزم، به معنای نگرش دنیوی داشتن به ساحت‌های مختلف حیات انسانی از قبیل حکومت، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و… است. به سخن دیگر، سکولاریزم یعنی نگاه دنیوی به همه‌چیز بدون هیچ توجهی به عواقب اخروی آن.
شایر، نویسندۀ معروف، تعریف‌های مختلفی را برای واژۀ سکولاریزم مطرح می‌کند که حاصل آن‌ها را می‌توان به شرح زیر بیان کرد:
  1. هرگاه دین به تمام اشکال آن، یعنی نمادها و آموزه‌ها و نهادهای مذهبی، از متن جامعه زدوده شد و حیثیت و اعتبار آن از بین رفت، سکولاریزم صدق می‌کند.
  2. هرگاه توجه آدمیان از عوامل غیرمادی برگشت و به ضرورت‌های زندگی دنیوی و مسائل آن معطوف شد، سکولاریزم پدید آمده است.
  3. هرگاه دین، حالت درونی و شخصی پیدا کرد و در جنبه‌های زندگی اجتماعی دخالتی نداشت و جامعه را فرا نگرفت، سکولاریزم حاصل شده است.
  4. هرگاه دانش، رفتار و نهادهایی که زمانی مبتنی بر قدرت خدایی تصور می‌شدند، به پدیده‌هایی آفریدۀ انسان و تحت مسئولیت او تبدیل شوند، سکولاریزم محقق شده است.
  5. هرگاه تقدس موجود، در پرتو احاطۀ نیروهای غیرمادی، از این جهان مادی رخت بربست و به اصطلاح، تقدس از جهان سلب گشت، سکولاریزم فراهم آمده است.
  6. هرگاه جامعه‌ای پایبندی‌اش را به ارزش‌ها و عملکردهای سنتی رها کند و ضمن پذیرش دگرگونی، همۀ تصمیم‌هایش را بر مبنای عقل و فایده‌گرایانه انجام دهد، سکولاریزم معنا پیدا کرده است.
به‌هرحال، اگر بخواهیم تعاریف یادشده را خلاصه كنیم شامل موارد زیر خواهد بود:
الف- حذف دین از متن جامعه؛
ب- عطف توجه آدمیان به مسائل بشری؛
ج- جلوگیری از تبدیل دین به امری اجتماعی؛
د- توجیه رفتارها بر اساس قدرت انسانی نه خدایی؛
هـ- خلع ید نیروهای غیبی از جهان مادی و سلب تقدس آن‌ها؛
و- مبنا قرار دادن مبانی عقلانی و فایده‌گرایی، در تصمیم‌گیری‌ها.
با این حال، یکی از نکات قابل توجه در تعریف این واژه، نظریۀ اخلاقی دانستن آن است. در فرهنگ بیست جلدی آکسفورد، سکولاریزم به‌عنوان یک نظریۀ اخلاقی قلمداد شده و در تعریف آن آمده است: «سکولاریزم نظریه‌ای است دربارۀ اینکه اخلاق صرفاً باید بر اموری مبتنی باشد که با سعادت انسان در حیات دنیوی مرتبط بوده و در این باره، همۀ ملاحظات اعتقادی، همچون اعتقاد به خدا و جهان آخرت، کنار گذاشته می‌شود.» به‌عبارت‌دیگر، سکولاریزم فلسفه‌ای دربارۀ زندگی است و نه نظریه‌ای معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی دربارۀ حقایق عالم.
با توجه به معانی واژه‌های «سکولار» و «سکولاریزم»، معنای «سکولاریزاسیون» (Secularization) نیز به دست می‌آید. این واژه در لغت به معنای «دنیوی کردن و عرفی‌سازی» امور دنیا است. به بیان دیگر، سکولاریزاسیون تلاشی آگاهانه و عامدانه در جهت دین‌زدایی و بشری کردن نظام زندگانی است. هم‌چنین، سکولاریزه کردن جامعه،‌ یعنی خارج کردن کار و بار جهان از دایرۀ نفوذ و هدایت‌های دینی و اهداف و غایات فرا این‌جهانی می‌باشد و در موارد زیر نیز به کار رفته است:
  1. تبدیل نهاد کلیسایی (دینی) و دارایی آن به ملکیت دنیوی و نیز استفادۀ دنیوی از آن؛
  2. تبدیل دولت یا حکومت کلیسایی و دینی به دولت یا حاکمیت غیر دینی و غیر روحانی؛
  3. سکولاری کردن یا قداست‌زدایی از امور مختلف مانند هنر، مطالعات و دادن سمت و سویی سکولار و دنیوی یا نامقدس به آن‌ها؛
  4. ابتنای اخلاقیات بر مبانی سکولاریزم و دنیوی و محدود کردن آموزش و پرورش به موضوعات آن؛
  5. تغییر مفاهیم کلیسایی به مفاهیم دنیوی و سکولاریزم.
اما معنای اصطلاحی آن نیز همان معنای لغوی آن است و به فرآیند دنیوی و عرفی کردن و غیر مقدس سازی اطلاق می‌گردد. مدافعان عرف‌گرایی یا سکولاریزم، به‌طور آگاهانه همۀ اشکال و صور اعتقاد به امور ماورای طبیعی را رد می‌کنند و اصول غیر دینی و یا ضد دینی را بنیاد اخلاق شخصی و سازمان‌دهی اجتماع قرار می‌دهند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version