نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
4- رابطۀ سیکولاریزم با دین
به نظر عدهای، سکولاریزم دستکم در مرحلۀ ادعا، مخالفتی با اعتقادات دینی و حتی عمل به گزارههای دینی ندارد، بلکه فقط خواستار آن است که دین بهعنوان معیاری جداگانه در مقابل عقل خودبنیاد و تجربۀ علمی، در تأمین سعادت دنیوی بشر دخالت نکند؛ بنابراین، باورها و باید و نبایدهای دینی، اگر از کانال عقل و تجربۀ انسانی عبور کرده و تأیید شوند، میتوانند بهعنوان یکی از ابزارهای کارآمد، مورد توجه و حتی استفادۀ سکولاریزم قرار گیرند. در واقع، این همان سکولاریزم ماکیاولی است. در تفسیر سکولاریزم ماکیاولی، دیانت در عین سیاست است، چنانچه پیش از دوران احتضار، سیاست عین دیانت بود.
از جهت دیگر، اغلب کسانی که طرفدار حاکمیت سیکولاریزم در عرصههای مختلف حیات انسانی هستند، مخالف گرایش به دین و حتی مخالف اعمال دینی نیستند؛ بنابراین، نباید بین ادعای سکولاریزم و آنچه در واقع اتفاق افتاده است، خلط کرد. بهعبارتدیگر، گرچه سکولاریزم هم در وادی نظر و هم در وادی عمل، به تقابل با دین میانجامد، اما در مرحلۀ ادعا، ضد دین و ضد باورهای دینی نیست و در عین حال، علاقهای نیز به آن ندارد. با مراجعه به آثار مختلفی که توسط نظریهپردازان سکولاریزم نوشته شده است، تعریفهای دیگری نیز از این رابطه دیده میشود. بهطورکلی سه دیدگاه عمده در این خصوص وجود دارد:
-
بینش حداقلی سیکولاریزم
بر اساس این دیدگاه، سکولاریزم نظریهای است که در صدد محدود کردن نقش دین و منحصر ساختن آن در حوزۀ رفتارهای فردی انسان بوده و خواستار عدم دخالت دین در عرصههای اجتماعی و به اصطلاح، خواستار نفی دین از عرصۀ قدرت و حکومت است.
بر اساس آنچه از بررسی مفهوم سکولاریزم برمیآید، این دیدگاه مطابقت چندانی با حقیقت سکولاریزم ندارد؛ زیرا نظریۀ سکولاریزم به آنچه در این دیدگاه مطرح شده، محدود نبوده است و همۀ عرصههای مربوط به حیات انسانی را شامل میشود. با بررسی نظریههای مشابه سکولاریزم، مشاهده میشود که تفکیک دین از دولت و نفی مرجعیت آن در ادارۀ حیات اجتماعی، مضمون نظریه لائیسیسم بوده و با سکولاریزم متفاوت است. این لائیسیسم است که مدعی تفکیک دین (آنهم در صبغۀ کلیساییاش) از دولت و نفی دخالت آن در عرصۀ سیاست است.
البته تعدادی به استفادۀ ابزاری از دین نیز نظر داشتند؛ مثلاً ماکیاولی، در عین اینکه به صدق و کذب آموزههای دینی کاری نداشت، آنچه برای او مهم بود تأثیرگذاری دین در افزایش قدرت و زمامداری بود؛ بنابراین، دین باید در جامعه تقویت شود و مورد استفاده قرار گیرد. از نظر ماکیاولی حتی میتوان از خرافات، فالبینی و پیشگویی به نام دین بهرهبرداری ابزاری کرد؛ زیرا این مقولات میتوانند در مواردی موجب انگیزش و پویایی سربازان و کارگزاران شوند.
-
بینش حداکثری سکولاریزم
در این دیدگاه، سکولاریزم مساوی با الحاد است. طبق این دیدگاه، هرگونه رفتار یا باوری که رنگ و بوی مذهبی داشته باشد و نشانی از اعتقادات دینی در آن دیده شود، مردود شمرده شده و کنار گذاشته میشود. گاهی اینگونه تعبیر میشود که سکولاریزم با نوعی الحاد و آتئیسم و حداقل با نوعی آگنوستیسیسم همراه است. این دیدگاه نیز در بسیاری از موارد با ادعای حقیقی سکولاریزم یکی نیست. تعداد قابل توجهی از کسانی که طرفدار این نظریه و در صدد تئوریزه کردن آن بودهاند، چنین دیدگاهی ندارند و تقید به باورهای دینی و انجام رفتارهای مذهبی را بهگونهای که منافاتی با مرجعیت عقل خودبنیاد و تجربۀ علمی نداشته باشد، منکر نیستند.
برای مثال، عادل ضاهر میگوید: «مفروضاتی که مبنای قوانین قرار میگیرند، به لحاظ نظری ممکن است ما را به قوانینی هدایت کنند که با بنیادهای شریعت اسلامی سازگار باشند، اما این مفروضات، بیرون از حوزۀ دین هستند. منطقاً ممکن است حکومتی سکولار باشد و دین، مرجع نهایی تصمیمگیری در آن نباشد، اما در عین حال، قوانینش منطبق با شریعت دینی باشند؛ یعنی مصلحتهای عقلانی، حکومت را بهسویی سوق دهد که به وضع قوانینی بر اساس شریعت منجر شود.» خلاصه آنکه از نظر عادل ضاهر، وصف بنیادین سکولاریزم و هستۀ معنایی آن، اتکا و تقید به اعطای اولویت به عقل است، هرچند این اولویتبخشی در نهایت به همرأیی با دین بیانجامد.
-
بینش میانه از سکولاریزم