صبر، بردباری و شكيبايی يكی از صفات برجستهی انسان عاقل است؛ انسان میتواند با شكيبايی بزرگترين مشكلات و سنگينترين مصيبتها را پشت سر گذارد؛ همان گونه كه با عجله و شتاب ممكن است بهترين فرصتها را از دست بدهد.
ابن حجر تعريف ذيل را برای صبر برگزيده است:
«أنه حبس النفس عن المكروه وعقد اللسان عن الشكوى والمكابدة في تحمله»
(صبر عبارت است از بازداشتن نفس از كارهای ناپسند، بندكردن زبان از شكوه و تحمل كردن رنجها و مشقتهای وارده).
در واقع صبر در سه مورد مصداق پيدا میكند:
الف. صبر در برابر شهوت دنياطلبی
يكی از عوامل انحراف انسان دنياطلبی مفرط است؛ مال و متاع دنيا به خاطر انسان و در خدمت وی آفريده شده است و انسان میتواند برای رفاه و آسايش خود از نعمتهای دنيا استفاده كند. خالق هستی به خاطر امتحان و آزمايش انسان از يك طرف در مال دنيا حلاوت و لذتی قرار داده كه آدمی را به سوی خود میكشاند و از سويی به خاطر استفادهی سالم از مال دنيا قوانينی را وضع نموده است تا انسان در استفاده از ماديات به حدّی غرق نشود كه خود را نيز فراموش كند. بنابراين بندهی مؤمن از طرف نفس و شيطان تحت فشار قرار میگيرد تا مقررات تعيين شده از جانب خدا در نحوهی استفاده از مال دنيا را زير پا كند؛ بناءً حفظ تعادل در برابر اين فشار و استقامت در مسير تعيين شده از طرف الله متعال، يكی از ميدانهای تبارز صبر است.
ب. صبر در مقابل مصيبتها
انسان مسلمان مكلف است تا زندگی خود را طبق قانون و شريعت الهی عيار كند و سنت پروردگار متعال اين است كه وقتی كسانی ادعای پيروی از دين را داشته باشند، حتماً مورد ابتلا و آزمايش قرار میگيرند تا مؤمنان صادق از مدعيان كاذب متمايز گردند؛ الله متعال صبر و پايداری بر اصول و مبادی دين را به عنوان معيار جداسازی مؤمن صادق از مدعی كاذب تعيين كرده است. يعنی هرگاه در مسير زندگی فردی كه مدعی ديندار است مشكلی ايجاد شد، در صورتی كه عملاً با مشكل دست و پنجه نرم كند و از مبادی خود صرفنظر ننمايد، ثابت میشود كه در ادعای خود صادق است و الا كسی میباشد كه هدفش از تظاهر به ديندار بودن حصول امتيازی مادی و يا منصبی دنيوی است.
(آيا پنداشتهايد وارد بهشت میشويد، در حالى كه هنوز الله (جلجلاله) كسانى از شما را كه در راه او جهاد كردهاند وشكيبايان را [از ديگران] مشخص و معلوم نكرده است؟!)
مؤمن واقعی وقتی با مصيبتی روبهرو گردد، قالب تهی نمیكند، نسبت به الله (جلجلاله) بدگمان نمیشود و از حركت و مبارزه باز نمیايستد؛ ولی مدعی غير صادق، خيلی زود متردد میشود، تلاش و مبارزه را ترك میكند و حتی از كارهای خوب گذشتهی خود اظهار ندامت و پشيمانی مینمايد.
ج. صبر در برابر نواهی الله (جلجلاله)
خداوند تبارك و تعالی بندهگان خود را از انجام بعضی كارها نهی كرده است كه در مواردی اجتناب از نواهی الله (جلجلاله) بسيار دشوار و مخالف ميل و طبع انسان است؛ در اين موارد بندهی مسلمان مكلف است تا در برابر فشار تمايلات نفسانی صبر و پايداری كرده از نواهی الله متعال اجتناب كند.
اعتقاد ما مسلمانان اين است كه همهی صفات مثبت انسانی به كاملترين وجه آن در وجود رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) جمع شده بود، و آن حضرت مأمور بودند تا اولاً دين و شريعت الهی را به صورت كامل به مردم ابلاغ كنند:
(اى پيامبر! آن چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن)
ثانياً مكلف بودند تا به خاطر حفظ شريعت الهی و دفاع از آن در برابر مشكلات گوناگون هم خود صبر كنند و هم افرادی را تربيت نمايند كه توان مقابله و ايستادهگی در برابر هرگونه توطئه را داشته باشند. بناءً رسول معظم اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) با تمام توان سعی نمود تا در مدت عمر بابركت پيامبریاش اين دو مسؤوليت را به درستی بهسر رساند. خباب بن ارتt میگويد: در حالی كه پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم)بر روی پوستين خود در سايهی كعبه تكيه زده بود، نزدش آمده از حالت نامناسبی كه در مكه داشتيم شكايت نموديم و گفتيم آيا برای ما طلب نصرت نمیكنيد؟ آيا دعا نمیكنيد كه الله (جلجلاله) ما را از اين حالت رقت بار نجات دهد؟ پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند: «كَانَ الرَّجُلُ فِيمَنْ قَبْلَكُمْ يُحْفَرُ لَهُ فِي الْأَرْضِ فَيُجْعَلُ فِيهِ فَيُجَاءُ بِالْمِنْشَارِ فَيُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ فَيُشَقُّ بِاثْنَتَيْنِ وَمَا يَصُدُّهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ وَيُمْشَطُ بِأَمْشَاطِ الْحَدِيدِ مَا دُونَ لَحْمِهِ مِنْ عَظْمٍ أَوْ عَصَبٍ وَمَا يَصُدُّهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ وَاللَّهِ لَيُتِمَّنَّ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يَسِيرَ الرَّاكِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ لَا يَخَافُ إِلَّا اللَّهَ أَوْ الذِّئْبَ عَلَى غَنَمِهِ وَلَكِنَّكُمْ تَسْتَعْجِلُونَ»
(در امتهای گذشته، انسان مؤمن به خاطر دينش گرفتار میشد و برايش گودالی در زمين حفر میكردند، سپس او را در آن داخل مینمودند، آنگاه ارهيی میآوردند و بر سرش گذاشته او را از وسط دو نصف میكردند و گوشت و استخوانش را با شانههای آهنی میكندند؛ تمام اين آزار و اذيتها او را از تمسك به دينش باز نمیداشت. قسم به الله (جلجلاله) كه روزی اين دين غالب و مسلط میگردد به گونهيی كه يك سوار از صنعا عازم حضرموت میشود و از كسی جز الله (جلجلاله) نمیترسد و اگر گوسفند داشته باشد- از گرگ هم میترسد كه مبادا گوسفندانش را بدرد، ولی شما عجله میكنيد)
پيامبراكرم (صلیاللهعلیهوسلم)به ياران خود آموخته بود كه لازم نيست ما نتيجهی همه زحمات خود را در اين جهان ببينيم و از مزايای آن مستفيد شويم، بلكه ما بر اساس مسؤوليتی كه به دوش ما نهاده شده است عمل میكنيم و مأموريم كه درست و مطابق به دستور كار كنيم؛ و اين كه نتيجه دير به دست میآيد يا زود و يا اصلاً نتيجه به دست میآيد يا خير، مسؤوليت ما نيست.
پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم)به اصحاب بزرگوارش فهمانده بود كه اگر عملكرد شما درست و مطابق برنامهی الله (جلجلاله) باشد نتيجه میدهد به شرط اين كه عجله نكنيد و خود انتظار به دست آوردن نتيجه را نداشته باشيد.
(تأنی و آرامش از الله (جلجلاله) و عجله كار شيطان است)
در واقع شتاب در بهدست آوردن نتيجهی كار دين در دنيا بيانگر ضعف اخلاص است؛ چون بايد هدف مؤمن از كار دينی حصول رضای خدا باشد نه چيز ديگر و اگر كسی در حاصل كردن نتيجه و ثمرهی كار و تلاش دينی خود شتاب نمايد و يا اگر كارش به زودی نتيجه نداد خسته و درمانده شود و از فعاليت باز ماند، معلوم است كه هدف او كسب رضای الله (جلجلاله) نه، بلكه به دست آوردن منفعت دنيايی بوده است و در اين صورت فرد پيرو پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم)نيست، بلكه آن حضرت چنين كسی را از اولين كسانی گفتهاند كه با اهانت وارد دوزخ میگردد.
(اولين كسانی كه روز قيامت در مورد شان فيصله صورت میگيرد، شخصی است كه شهيد شده است؛ آورده میشود و خداوند نعمتهای را كه به او عطا فرموده يادآوری میكند، او هم میپذيرد، سپس الله تعالی میفرمايد در برابر اين نعمتها چه كاری انجام دادهای؟ میگويد خدايا تا مرز شهادت در راه تو مبارزه نمودم. خدای تعالی میفرمايد دروغ گفتی، تو جنگيدهای تا [مردم] بگويند اين شخص دلاور است. و [در موردت] چنين گفته شد. سپس فرمان داده میشود تا بر رويش كشانكشان به دوزخ انداخته شود)
ابراهيم بن ادهم میگفت:
«من طلب العلم لله، كان الخمول أحب إليه من التطاول»
(كسی كه علم را به خاطر خدا طلب كند، ناشناختهماندن برايش از گردنگشی دوستداشتنیتر خواهد بود)