واژهی تقوا كه در فارسی بيشتر به «ترس از خدا و پرهيزكاري» ترجمه میشود مفهومی بسيار گستردهتری دارد كه میتوان گفت ترس از خدا يكی از مصاديق آن است نه تمام معنای آن.
الله متعال كه خالق و مدبر امور انسان و زمينهساز محيط مناسب برای زندهگی اوست در حقيقت با فراخواندن انسان به تقوا نعمت خود را بر اين موجود ضعيف و ناتوان تمام گردانيده است.
تقوا در وجود انسان همانند وسيلهی كنترول يك ماشين پيچيده است؛ همان طور كه ترمز و يا برك موتر، راننده را بر كنترول موتر كمك میكند و به او اجازه میدهد تا در جای فارغ و خلوت به سرعت رانندهگی كند و هرگاه با مانعی روبهرو شد از سرعت آن بكاهد، تقوا نيز مسلمانی را كه مجبور است در ميادين مختلف اجتماع فعاليت كند و با فتنههای مختلف سر و كله زند، قادر میسازد تا در هنگام ضرورت جلو خود را بگيرد و از فرو افتادن در منجلاب فتنهها حفاظت شود.
انسان با تقوا كسی است كه هر لحظه خود را زير نظر و مراقبت الله میداند، اگر در كوچه و بازار مصروف خريد و فروش است، اگر در باغ و مزرعه به كار و كوشش اشتغال دارد، اگر در ميدان قتال و جهاد في سبيل الله كاروزار میكند، اگر در ميدان سياست به رقابت میپردازد و اگر در ميدان دعوت و تبليغ فعاليت مینمايد، در همهی احوال میداند كه قدرتی مطلق او را نظارت میكند، متوجه حال اوست، او را دوست دارد، كارهای خوب را به وی معرفی كرده، از انجام آن خورسند میشود و كارهای بد را برايش مشخص نموده، از ارتكاب آن به خشم میآيد؛ انسان متقی میداند كه خداوند ذاتی است مقتدر و توانا و در عين حال بسيار مشفق و مهربان، اگر بركسی خشم گيرد هيچ قدرتی جلو انتقام او را گرفته نمیتواند و اگر بر بندهيی ارادهی خير و خوبی كند هيچ كس نمیتواند مانعی ايجاد كند…
بندهيی را میتوان اهل تقوا گفت كه در چنين شرايطی زندهگی میكند. فرق نمیكند كه اين بنده در داخل مسجد باشد يا در دكان، به درس و تعليم اشتغال داشته باشد يا به حرفه و تجارت، در عصر صحابه زندهگی كند يا در قرن 21، زن باشد يا مرد، خواب باشد يا بيدار، در اروپا به سربرد يا در مكهی مكرمه و…
وقتی از اين روزنه به تقوا نگاه كنيم به وضاحت ثابت میشود كه ياران پيامبر خدا> مردمانی باتقوا بودند، محبت خدا و دلبستگی به آيينی كه الله (جلجلاله) برای شان فرستاده بود، آنان را از مكه به مدينه برد، ترس از الله پاك و در نظر گرفتن قدرت مطلقهی او به آنان اجازه نمیداد دست از پا خطا كنند؛ تسليم بودن به قضا و قدر الهی طوری بر آنان احاطه داشت كه وقت دستور خدا (جلجلاله) و پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) مبنی بر خروج برای جهاد فی سبيل الله فرا میرسيد، هست و بود خود را گذاشته وارد ميدان نبرد میشدند و حادثههای به ياد ماندنی میآفريدند؛ اميد به رحمت و مغفرت خدا چنان در قلبهای شان محكم و استوار بود كه بعد از خطا و گناه بیدرنگ نزد پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) حاضر شده اعلان برائت از گناه میكردند و خود را برای تحمل عقوبت آماده میساختند؛ احساس مسؤوليت در برابر فرامين الله متعال چنان در وجود شان پخته شده بود كه نمیگذاشتند لحظهيی از عمر شان در كاری عبث سپری شود…
حالا ببينيد انسان قرن 21 چقدر نياز به چنين صفاتی دارد، و تا چه اندازه بشريت فروافتاده در شهوت و مصيبت امروزی نيازمند رهبرانی است كه با داشتن چنين ويژهگیهای زمام امورشان را در دست گرفته دست تجاوز انسان از سر انسان را كوتاه كنند؛ و چقدر دوراند مدعيان خط پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) و ياران او از اين تعاليم والا و ارزشمند!…
تقوايی كه اسلام برای ما معرفی میكند و پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) ياران خود را بر اساس آن تربيت نمود ابعادی دارد كه شناخت آن میتواند رهنمای خوبی به سوی عمل به آن باشد از جمله:
الف. شناخت تقوا
رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) باری به سينهی خود اشاره نموده، سه بار فرمودند:
«التَّقْوَى هَا هُنَا»
(تقوا در اين جا است)
بنابراين شناخت تقوا امری غيبی است كه جز ذات الله كسی بر آن اطلاع نمیيابد، اما آثاری كه از تقوای انسان به جا میماند تا اندازهيی میتواند انسان را بر شناخت اهل تقوا كمك كند.
بعضی از بزرگان دين در مورد معرفی تقوا سخنانی دارند كه ذكر آن در اين جا خالی از فايده نيست:
ابوهريره (رضیاللهعنه) میگويد: باری همراه رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) در جایی نشسته بوديم، ناگهان جوانی از ثنيه ظاهر شد، وقتی او را ديديم گفتيم اگر اين جوان سلامتی و توانايیهايش را در راه خدا به كار میبست چه خوب میشد. رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) سخن ما را شنيده فرمودند:
(آيا جز كشته شدن [در جهاد فعاليتهای ديگر] راه خدا نيست؟ كسی كه در خدمت پدر و مادر خود تلاش كند در راه خدا است، كسی كه برای برآوردن نيازهای خانوادهاش تلاش نمايد در راه خدا است و كسی كه برای برآوردن نيازهای شخصی خود كار میكند تا خود را از واقع شدن در حرام و گناه حفاظت نمايد در راه خدا است، اما كسی كه در جهت زيادهطلبی و جمع كردن بیرويهی دنيا تلاش میكند در راه شيطان است)
خليفهی راشد عمربن عبدالعزيز (رضیاللهعنه) میگفت: «تقوا اين نيست كه انسان شب را به شبزندهداری و روز را به روزه گرفتن سپری كند، اما در ميان اين دو اعمالی را انجام دهد كه رضای خدا را در قبال نداشته باشد، بلكه تقوا آن است كه انسان فرايض الله را ادا نموده، از محرمات او اجتناب كند و اگر در كنار اين سيرت كار خير ديگری انجام دهد، علاوه بر تقوا فضيلت ديگری نيز به دست آورده است»
ب. فوايد و آثار تقوا
تقوا در زندهگی انسان تحولات ژرفی را ايجاد میكند به گونهيی كه الله تعالی همهی نيازهای اولی و مبرميتهای زندهگی انسان را به تقوا گره زده میفرمايد اگر انسان تقوا را پيشهی خود سازد نه گرسنه میماند، نه به مشكلی بر میخورد و نه سختی غير قابل حلی در سر راهش ايجاد میگردد.
اينك به برخی از آيات كلام خدا كه در مورد اثرات تقوا آمده است اشاره میكنيم:
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر از خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مىدهد و گناهانتان را از شما مىزدايد و شما را مىآمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است)
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمتخويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزندهي مهربان است)
(و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم ولى تكذيب كردند پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم)
ج. اهل تقوا
احياناً در جوامع اسلامی شرايطی پيش میآيد كه مردم در شناخت معيارهای دينی دچار اشتباه میشوند، چنان كه رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) در رابطه با يكی از آن موارد پيشگويی نموده فرمودند:
(در وصف شخص گفته میشود، چقدر عاقل است چقدر زيرك و هوشيار و چالاك است، ولی در قلبش به اندازهی يك دانه سپنج ايمان پيدا نمیشود)
به همين صورت گاهی در مورد اشخاصی با ويژهگیهای مشخص گفته میشود كه فلان كس اهل تقوا است و يا در بارهی اشخاصی كه از ديد آنها معيارهای تقوا را ندارند فيصله میشود كه فلان شخص متقی نيست. در حالی كه رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) به سينهی خود اشاره نموده میفرمايند:
(هر آيينه خداوند به بدنها و قيافههای شما نمیبيند، بلكه دلهای شما را نگاه میكند) [در اين حال] رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) به سينهی خود اشاره نمودند)
از دلايل فوق به خوبی دانسته میشود كه اهل تقوا كسانیاند كه در قلبهای شان پروای خدا وجود دارد و در مجموع زندهگی خود به احكام خدا و سنت پيامبر پايبندتراند.