معروف، اسم جامعی است و برای هر آنچه که طاعت الله تعالی، تقرب بهسوی او و نیکی به مردم شمرده شود و هر آنچه که شریعت اسلامی آن را نیکو دانسته و از ضد آن (که منکرات و مقبحات است) منع کرده باشد، گفته میشود.
ابنمفلح در تعریف معروف فرموده است: «امر بهمعروف عبارت است از هر آن چیزی که شریعت به آن دستور داده باشد.»
ابنجریر رحمهالله در تعریف معروف مینویسد: «در اصل، معروف آن است که انجامش خوب و نیک باشد و نزد اهل ایمان قبیح و زشت نباشد، همانا که طاعت الله تعالی را معروف میگویند؛ زیرا که از جملۀ اعمالی است که اهل ایمان آن را نیک دانستهاند.»
در تعریف معروف، شیخ خالد بن عثمان مینویسد: «معروف اسم جامعی است که برای امور و اعمالی که از جملۀ طاعات الله تعالی، اسباب تقرب و عوامل نیکی به بندگان دانسته شود و از جملۀ صفات اغلبیت باشد، گفته میشود؛ بدین معنا که اگر مردم آن را بد و زشت ندانسته و نیک بدانند، معروف است.»
بعضی از دانشمندان اسلامی معتقدند که هر عملی که خوبی و نیکی آن شرعاً و عقلاً ثابت شود، معروف نامیده میشود.
ب. منکر: منکر به عملی گفته میشود که شرعاً و عقلاً زشت و نامطلوب است و با معروف متضاد است. اگرچه تعریف معروف کفایت میکند و نیازی به تعریف جداگانهای برای منکر نیست، اما به دلیل احتیاط و جلوگیری از سردرگمی، دانشمندان و علمای امت اسلامی منکر را نیز پس از تعریف معروف، به صورت جداگانه تعریف کردهاند. در زیر چند تعریف کوتاه از منکر را ذکر میکنیم:
منکر در لغت: از واژۀ «نُکر» گرفته شده و به معنای «بد، قبیح و ناشایسته و ضد معروف/عرف» و همچنین به معنای «أمر بسیار زشت، قبیح و منکر» آمده است و در حکایت رفاقت حضرت موسی و خضر نیز به همین مفهوم اشاره شده است: «فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا»؛ ترجمه: (پس به راه خود ادامه دادند تا هنگامیکه به نوجوانی برخوردند، پس [خضر] او را کشت، [موسی] گفت: «آیا انسان پاکی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کشتی؟ بهراستی کار زشتی انجام دادی!»)
در اصل، منکر عملی است که قلب انسان تصور انجامش را نمیکند و نوعی از جهل است؛ چنانکه الله تعالی میفرماید: «وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ»؛ ترجمه: (و [چون سرزمین کنعان را خشکسالی فرا گرفت،] برادران یوسف [برای تهیه نمودن گندم به مصر] آمدند، پس بر او وارد شدند، آنگاه او آنان را شناخت درحالیکه آنان او را نشناختند.)
اما منکر در اصطلاح
ابنجریر رحمهالله معتقد است که منکر عبارت است از هر آن چیزی که الله تعالی آن را منکر و ناپسند بداند. وجه تسمیۀ گناه و معصیت را که در اصطلاح شرع منکر نامیده میشود، نیز به همین تعریف پیوند میدهند.
ابنمنظور در تعریف اصطلاحی منکر نوشته است: «کل ما قبحه الشرع و حرّمه و کرهه»؛ یعنی آنچه را که شریعت قبیح گفته، حرام کرده و ناپسند دانسته است، میباشد.
شیخ جرجانی در تعریف منکر فرموده است: «ما لیس فیه رضاء الله من قول أو فعل والمعروف ضده.» هر قول و فعلی که رضایت الله تعالی در آن نباشد و معروف ضد منکر است.
همچنین ابن مفلح در تعریف «منکر» نگاشته است: «منکر عبارت است از امری که شریعت از انجام آن نهی کرده باشد.»
همچنین در تعریف منکر گفته شده است: «عبارت است از هر قول و فعل و قصدی که شریعت آن را قبیح گفته و از آن نهی کرده است.»
در اشعار دوران جاهلیت نیز از الفاظ معروف و منکر استفاده شده و همین معانی را افاده میکند؛ چنانکه حماسی سروده است:
أَلا لا فتًی بعد ابن ناشرة الفتی ولا عُرف إلا قد تولّی فأَدبرا