نویسنده: عبدالحمید نوروزی
رابطۀ عالم با دیگران
-
وقتی وارد بصره شدی و مردم به استقبال تو آمدند و حق تو را رعایت کردند، تو هم قدر هر کسی را به اندازهاش بشناس؛
-
اهل علم و بزرگان را احترام کن؛
-
با اتفاقات به آرامی برخورد کن؛
-
از مردم دور نگرد؛
-
با بدان مدارا کن؛
-
با بهترینها همنشینی کن؛
-
هرکه نزد تو میآید، او را تحقیر نکن؛
-
در قسمت محبتِ آنان کوتاهی نکن؛
-
راز خود را به هیچ کس نگو؛
-
به هیچ کس اعتماد نکن تا مادامی که امتحانش نمیکنی؛
-
خدمت خسیسان و انسانهای کمارزش را نکن؛
-
سخنی را به زبان نیاور که بر تو ایراد بگیرند؛
-
با سبکسران راحت نباش و مزاح نکن؛
-
مدارا کن، صبور باش، اخلاقت را نیک کن و سعۀ صدر داشته باش؛
-
جویای احوال اطرافیانت باش و به اصلاحشان بکوش؛ اما در اصلاح و تأدیبشان از نرمی کار بگیر و زیاد سرزنششان نکن؛ متصل به تأدیب آنها و در جلو آنها خودت را تادیب نکن تا هیبت تو محفوظ بماند؛
-
باید دوست صمیمی داشته باشی که خبرهای مردم در مورد تو را به تو بیاورد که اگر بد باشد به اصلاحش بکوشی و اگر نیک باشد بیشتر انجامش دهی؛
-
به زیارت کسانی که به زیارت تو میآیند و کسانی که به زیارت تو نمیآیند، برو و به کسانی که به تو نیکی کردند یا بدی کردند، نیکی کن؛
-
برای ادای حقوق تلاش کن؛
-
کسیکه از دوستانت بیمار شد، خودت به عیادتش برو و جویای احوالش شو؛
-
اگر دوستی از دوستانت را نیافتی، جویای احوالش شو و هر که از تو دوری کرد، تو دوری نکن؛
-
کسی که با تو بیوفایی کرد، تو رابطهات را قطع نکن؛
-
کسی که پیش تو آمد، گرامیاش بدار؛
-
از کسی که در حق تو بدی کرد، درگذر؛
-
کسی که از تو به بدی یاد کرد، تو از او به نیکی یاد کن؛
-
کسی که وفات کرد، حق وی را ادا کن و به تشییع جنازهاش شرکت کن؛
-
کسی که شادی دارد، به وی تهنیت بگو؛
-
کسی که مصیبتی دارد، با او همدردی کن؛
-
کسی که غم و نگرانی دارد، با او غمشریکی کن؛
-
کسی که در انجام کاری از تو کمک خواست، به او کمک کن؛
-
کسی که تو را فریاد زد، به فریادش برس و کسی که از تو یاری خواست، یاریاش کن؛
-
تا حد توان با مردم محبت کن؛
-
به همۀ مردم سلام کن حتی به مردم نالایق؛
-
کسی که در مجلس علمی مسئلهای را مطرح کرد که مخالف دیدگاه تو بود، با آنها مخالفت نکن؛ اما اگر از تو در آن مورد پرسیدند، موافق آنها جواب بده، لیکن در ادامه بگو که دیدگاه دیگری هم هست که دلایل آن این است؛ آنان وقتی این کار تو را ببینند، بزرگت میدارند و اگر از تو پرسیدند که این دیدگاهِ کیست؟ بگو: «قول بعضی از فقهاست»، اگر پذیرفتند و جایگاهت را شناختند، به آنانی که مخالف دیدگاه تو بودند، بعضی از مسائل را یاد بده تا مسئله را بدانند. به مشکلات بزرگشان ایراد بگیر و به مسائل جزئی نپرداز؛
-
با آنان انس بگیر و گهگاهی با ایشان شوخی کن؛
-
با آنان صحبت کن؛ چون باعث جلب دوستی و محبت و پایبندی آنان بر علمآموزی میشود؛
-
گاهی به آنان غذا بده؛
-
نیازهایشان را برآورده ساز؛
-
جایگاهشان را حفظ کن؛
-
لغزشهایشان را نادیده بگیر؛
-
با آنان آسانگیر و مهربان باش؛
-
از آنان دلگیر نشو و خودت را جزو آنان بدان؛
-
آنچه برای خودت میپسندی، برای آنان هم بپسند؛
-
امانت را رعایت کن حتی اگر خیانت کردند.
اگر به این سفارشهای من عمل کردی، امیدوارم زندگی توأم با سلامتی داشته باشی.
یوسف بن خالد سمتی میگوید: پس از سفارشهای متعدد، به من پول، لباس و توشۀ راه داد، با من بیرون شد و بار من را با من حمل کرد. یارانش را جمع کرد و مرا بدرقه کردند و خود استادم با من تا لبِ دریاچۀ فرات آمد و با هم خداحافظی کردیم.
وقتی به بصره آمدم، چنانکه امام سفارش کرده بود عمل کردم؛ مدتی نگذشت که همه با من دوست شدند تا آنکه مذهب و فقه امام ابوحنیفه رحمهالله در بصره چنان رواج و گسترش یافت که در کوفه رواج یافته بود.
ادامه دارد…