در این بخش از مقاله، برخی از وصایای امام صاحب رحمهالله را میخوانیم که برای شاگردش، یوسف بن خالد سمتی کرده بودند.
چون یوسف از استادش اجازه خواست که به سرزمینش (بصره) برود. امام گفت: «صبر کن تا به تو سفارشهایی کنم؛ خوب به یاد داشته باش که هرگاه با مردم بدرفتاری کنی، حتی اگر پدر یا مادرت هم باشند، دشمنت میگردند و هرگاه با مردم بهخوبی برخورد و رفتار کنی، حتی بیگانگان به نزدیکانت تبدیل میشوند.»
افزود: «صبر کن تا اینکه یک روز خودم را برای تو فارغ کنم، بهخاطر تو کمر همت ببندم و از چیزهای مهمی تو را باخبر سازم که برای تو پسندیده است؛ البته توفیق تنها از سوی الله تعالی است.»
مدتی که گذشت، استاد رحمهالله فرمود: «من باخبر شدم که بار سفر را بستهای؛ اگر وارد بصره شوی، بر مخالفانت بتازی، خودت را از آنان برتر بدانی، علمت را به رخ ایشان بکشی، از زندگی با آنان به تنگنا قرار بگیری، از آنان دوری کنی، آنها هم از تو دوری کنند و… ، این عاقلانه نیست. عاقل کسی است که با دیگران مدارا و سازش کند.»
یوسف میگوید: «آنوقت، من تعهد کردم که بهتمامی سفارشهای استادم باکمال جدیت عمل کنم.»
آداب شخص عالم
لباسهای نو بپوش و همیشه از خوشبویی و عطر استفاده کن؛
در اوقات معینی جلسه برگزار کن؛
وقتی برای اصلاح و برآوردن نیازهای خودت اختصاص بده؛
پایبند نمازهایت باش؛
غذای خود را ببخش که هیچ بخیلی به سروری نرسیده است؛
گذشت کن و دیگران را به نیکی سفارش نما؛
اموری که به تو سودی در برندارد یا به تو مربوط نمیشود، نادیده بگیر و هر آنچه تو را آزار میدهد، کنار بگذار.