نویسنده: شکران احمدی

ویژگی‌های امت معتدل

اصل «اعتدال» در همه‌ی تعلیمات و آداب اخلاقی دین اسلام، طوری عملاً رعایت شده که برای هر عقل سلیمی، قابل درک است؛ زیرا این اصل از سوی خِرد و فطرت آدمی نیز مورد تأیید قرار گرفته و ساماندهی و استواری جسم و جان آدمی و امور فردی و اجتماعی او در گِرو رعایت همین اصل است. «امت وسط» به امتی گفته می‌شود که دارای اعتدال بوده و از افراط و تفریط دور باشد و اعتدال زمانی مطلوب می‌گردد و فرد را امت میانه‌روِ واقعی قرار می‌دهد که در تمامی حوزه‌های زندگی، میانه‌روی در او جمع شده باشد، برخی از آن حوزه‌ها عبارت‌اند از:
  1. میانه‌روی در اعتقاد؛
  2. 2. اعتدال در اعمال؛
  3. 3. میانه‌روی در معاشرت و تمدن؛
  4. 4. اعتدال در مال و اقتصاد.
اعتدال در عقیده
نخست، اگر به اعتدال در عقیده‌ی این امت نظر و توجه کنیم درمی‌یابیم که در امت‌های گذشته برخی آن قدر افراط کردند که همان افراط آنان سبب براندازی کیان‌شان از گیتی شد. به‌عنوان مثال: بعضی از آنان رسولان خدا را پسران خداوند قرار داده و به عبادت و پرستش آنان مشغول شدند و به آنان مرتبه‌ی الوهیّت دادند: «وَقالتِ الیهُودُ عُزَیْر ابْنُ الله وَقَالتْ النَّصَارَی الْمَسیحُ ابْنُ الله[1]؛ ترجمه: «يهودیان می‌گويند: «عزير پسر خدا است.» [چرا كه آنان را بعد از يک قرن خواری و مذلّت از بند اسارت رهانید و تورات را كه از حفظ داشت، دوباره برای ايشان نگاشت و در دسترس‌شان گذاشت.] و ترسایان می‌گويند: «مسيح پسر خدا است.» [چرا كه او را بدون ‌پدر، از مادر بزاد]».
عده‌ی دیگری از همان ابتدای بعثت، با انبیای‌شان عناد کردند و با اینکه معجزات انبیا را مشاهده می‌کردند، هرگاه به جنگ و جهاد دعوت می‌شدند به پیامبر خود می‌گفتند: «فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»؛ ترجمه: «پس [دست از سر ما بردار و] تو و پروردگارت برويد و [با آن زورمندان قوی‌هیكل] بجنگيد، ما در اينجا نشسته‌ايم [و منتظر پيروزی شما هستيم!]».
اما امت محمدی برعکس همه‌ی اقوام دیگر، با نبی‌شان تعامل کردند، و با بعثت نبی‌شان چنان عشق و علاقه به نبی خود نشان دادند که جان، مال، فرزند، آبرو و همه چیز خود را برای او فدا کردند و هیچ‌گاه رسول گرامی اسلام صلی‎الله‌علیه‌وسلم را از مرتبه‌ی انسانی و همان مرتبه‌ای که خداوند به او ارزانی کرده بود، بالاتر نبردند و با تمام کمالات و فضایلی که داشت، بازهم همان «عبدالله و رسول‌الله» بود و بس.

اعتدال در اعمال

پس از عقیده، اعتدال در عمل و عبادت بر انسان لازم است. برخی از امت‌های گذشته آن‌قدر در انجام وظایف دینی و تمسک به آورده‌های رسولان‌شان و انجام امور شرعی کوتاهی می‌کردند که گاه احکام‌شان را در برابر مَبلغ بسیار ناچیزی می‌فروختند و تغییر می‌دادند و با اخذ رشوه و زیرمیزی، به آیات و احکام کتاب‌های آسمانی دستبُرد می‌زدند و کمترین درجه‌ی آن این بود که فتاوای اشتباه و مغایر با آنچه در کتاب‌ها بود صادر می‌کردند و با انواع و اقسام حیله‌ها به‌صورت تدریجی از عبادات سبک‌دوشی می‌کردند، در عبادت‌گاه‌های‌شان، که مخلصین‌في‌الدین آنان به آنجا رفته و رهبانیت را اختیار می‌کردند، چنان افراد افراطی دیده می‌شد که نعمت‌های حلال خدادادی را به‌خاطر زجر بیش‌تر (به خیال اینکه این عمل بیش‌تر ثواب دارد) بر خود حرام می‌کردند و تحمل مشقت‌های تحمیلی را عبادت و ثواب می‌پنداشتند.
امت خیرالبشر صلی‌الله‌علیه‌وسلم کاملاً برخلاف آنان رهبانیت را ظلم بر انسان خوانده و جذبه‌ی پایبندی بر احکام خدا و رسول  را با تشویق و ترغیب جایگزین آن کرد و با وجود مالک‌شدن تاج‌وتخت قیصر و کسری، به دنیا نشان داد که در دیانت و سیاست و یا دین و دنیا منافاتی وجود ندارد و مذاهب و ادیان به گوشه‌ی مساجد و خانقاه خلاصه نمی‌شود؛ بلکه بر بازارها، ادارات و وزارت‌خانه‌ها نیز حکم‌فرما است و در دل پادشاهان به خاطر تزکیه، فقیری می‌آموزد و در قلب فقیران، به خاطر حفظ حرمت انسانی، پادشاهی یاد می‌دهد:
چو فقر اندر لباس شاهی آمد            ز تدبیر عبیداللهی آمد
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version