نویسنده: شکران احمدی

چیستی اعتدال

اعتدال و میانه‌روی ترجمه‌ی واژه‌ی «وَسَطْ» در زبان عربی است. «اوسط الشیء وسطه» برگزیده و منتخب هر چیزی که دارای دو طرف متساوی و یک‌اندازه باشد و معنای دیگر «وسط» دوری از افراط و تفریط می‌باشد. افراط، اضافه بر خواسته و تفریط کم‌تر از آن است و آنچه حد وسط و برگزیده میان این دو باشد، عدالت و میانه‌روی نام دارد، و مشتقات «وسط» چندین بار در قرآن، در مدح و ستایش به کار رفته‌اند. میانه‌گرایی یا وسطیت، «وسط» اسم برای مابین دو چیز است و در کمیت‌های متصل‌الأجزا به‌کار می‌رود؛ لذا میانه‌روی و میانه‌گرایی همان وسطیت و اعتدال در مفهوم قرآنی آن است که عبارت از دوری‌نمودن از هرگونه افراط و تفریط در قول و فعل و اندیشه است.
معنای لفظی «اعتدال» “برابری و میانه‌حال شدن” است. این لفظ از مادۀ «عدل» مشتق شده و به معنای «برابر قرار دادن» می‌باشد. از بیان قرآن می‌فهمیم که «وسطیت» نیز فضیلتی از فضایل اسلام و مَنشی از مَنش‌های اخلاقی قرآنی و صفتی بزرگوار و اساسی است که خداوند آن را برای مؤمنان برگزیده و می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً»؛ ترجمه: «و بی‌گمان شما را ملّت ميانه‌رویی كرده‌ايم [نه در دين، افراط و غلوی می‌ورزيد و نه در آن تفريط و تعطيلی می‌شناسيد، حق روح و حق جسم را مراعات می‌داريد و آمیزه‌ای از حيوان و فرشته‌اید] تا گواهانی بر مردم باشید [و بر تفريط مادی‌گرايانِ لذایذ ‌جسمانی‌طلب و روحانيّت‌باخته و بر افراط تاركانِ دنيا و تارکان لذائذ جسمانی، ناظر بوده و خروج هر دو دسته را از جادۀ اعتدال مشاهده نمایید] و پيغمبر [نيز] بر شما گواه باشد، [تا چنانچه دسته‌ای از شما راه او گيرد و يا گروهی از شما از جاده‌ی سيرت و شريعت او بيرون رود با آئين و كردار خويش بر ايشان حجّت و گواه باشد]».
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال و میانه‌روی از واژه‌ی «قصد» استفاده شده است. البته واژگانی چون: «وسط»، «سواء» و «حنیف» نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح را می‌توان در واژه‌ی «قصد» و «اقتصاد» یافت؛ ازاین‌رو است که در منابع اسلامی به پیروی از قرآن، از واژه‌ی «قصد» برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.
در اصطلاح، منظور از اعتدال و میانه‌روی، ثبات و پایداری بر فضیلت و استقامت در سلوک و رفتار شایسته از منظر عقل و شرع و برگرداندن آن‌ها (امیال مختلف انسان) از افراط و تفریط به حد وسط و اعتدال می‌باشد. به‌عبارت دیگر، منظور آن است که هرگاه دستیابی به امری شرعاً و عقلاً نیکو و شایسته باشد آن امر (اعتدال) حاصل شود و زمانی که عدمش نیکو و احسن است آن امر (اعتدال) بروز نکند؛ لذا می‌توان ادعای وجود یک نوع رابطه‌ی منطقی میان اعتدال و اصلاح را کرد. به این مفهوم که هر کار معتدلی صالح و درست است و هر کار غیرمعتدلی فاسد و نادرست می‌باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاح به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال، به فساد گراییده است؛ پس اگر کسی رویه‌ی اعتدال را در پیش نگیرد و رفتاری صالح نداشته باشد، گرایش او به فساد است.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version