وقتی الله جل علا شأنه این کتاب عظیم را با تمام لوازمش تضمین نمود. عوامل و اسباب آن را نیز در خارج فراهم کرد. و دلها را برای این منظور آماده نمود. بنابر همین بود که هرگاه آیات قرآن از زبان آن حضرت ص شنیده میشد مسلمانان فوراً آن را به خاطر میسپردند و بر دلها نقش میکردند و برای این منظور حتی به رقابت میپرداختند، یکی از عوامل این رقابت همان محبت فطری بود که در دلهایشان نسبت به قرآن ودیعه شده بود. و عامل دیگر تحصیل ثواب و فضیلتهایی بود که در قرآن بیان شده است، بلاغت و اعجاز قرآن و حلاوت کلمات آن نیز در این خصوص نقش داشت. افزون بر این، مسلمانان در امور عبادت و احکام و معاملات، تمدن و اجتماع، و ابعاد گوناگون زندگی به قرآن مراجعت مینمودند از این طریق ارتباط و علاقهشان به قرآن مجید روزبروز افزایش مییافت، آنها سرانجام شیفته قرآن گردیدند و به کثرت قرآن مجید را حفظ میکردند، آمار حافظان چنان بالا رفت که فقط در حادثه «بئرمعونه» هفتاد حافظ و قاری قرآن به شهادت رسیدند و از آن روز به بعد تعداد حافظان قرآن روزبروز افزایش یافت و فرهنگ حفظ همچنان رواجپذیر میباشد و در هر گوشه جهان ادامه دارد. فرزندان مسلمین در زمینه حفظ و قرائت و خوب خواندن قرآن مرتباً به رقابت میپردازند عموم مسلمین چنان به تلاوت قرآن عشق و علاقه دارند که شاید برای خیلی از غیر مسلمین قابل باور نباشد. و امروزه تعداد حفاظ به صدها هزار نفر میرسد. خدمات ابوبکر و عمر (رض) پس از جنگ یمامه و به شهادت رسیدن تعداد کثیری از حافظان قرآن مجید خداوند متعال نائبان راستین حضرت رسول اکرمص و مسئولین امر مسلمین را به این واقعیت متوجه کرد چنانچه در زمینه نگهداری قرآن مجید به حافظهها تکیه شود مبادا با شهید شدن حفاظ بقای قرآن مجید به خطر افتد، نخستین کسی که این خیال به ذهنش خطور کرد حضرت عمربن خطاب (رض) بود. او کسی بود که در تشخیص مصلحت و ضرورت مسلمین در میان صحابه کرام ممتاز بود. خواستههای قلبی او اغلب با اهداف شریعت هماهنگ میشد. حضرت عمر(رض) به خلیفه رسولالله ص پیشنهاد کرد که به جمعآوری و تدوین قرآن مجید که بر روی سنگها و پوستها و چوبهای خرما نوشته شده بود یا در سینهها محفوظ بود اقدام نمایند . خداوند متعال قلب حضرت ابوبکر صدیق (رض) را برای این منظور مطمئن کرد. او برای این منظور حضرت زیدبن ثابت(رض) را انتخاب کرد و این مسئولیت سنگین را بر دوش او سپرد. حضرت زید با جدیت کامل و اهتمام بلیغ این مأموریت را انجام داد، و قرآن را از روی نوشتههای پراکنده و سینهها جمعآوری نمود. بدین طریق، قرآن به شکل صحیفهها به وجود آمد. در زمان حضرت عثمان (رض) در زمان خلافت حضرت عثمان (رض) به دلیل کثرت فتوحات اسلامی حافظان و قاریان به نقاط مختلف جهان اسلام منتشر شدند. مردم هر منطقهای روش قرائت فردی را که به آن منطقه اعزام شده بود قبول کردند. بدین طریق روشهای گوناگون قرائت به وجود آمدند از طرفی با مسلمان شدن مردم عجم لهجههای خواندن متفاوت گردید. اینجا بود که صحابه کرام ترسیدند. مبادا تبدیل و تحریفی در قرآن صورت بگیرد این مشکل را نزد حضرت عثمان (رض) مطرح کردند حضرت عثمان (رض) دستور داد مصحف واحدی از روی صحیفههای مختلف با قرائت متواتره نوشته شود. نسخههای متعددی از این مصحف به هر منطقهای فرستاده شد. و یک نسخه در مدینه منوره به نام «الإمام» نگهداری شد. مسلمانان در شرق و غرب نسخههای جدید را قبول کردند و به نسلهای بعدی منتقل نمودند. از آن روز به بعد مردم در سراسر جهان به مصحف عثمانی اعتماد نمودهاند و طبق آن حفظ و تلاوت مینمایند. این واقعه مربوط به سال 25 هجری میباشد. از آن تاریخ تاکنون هیچ کسی در جوامع اسلامی درباره مصحف عثمانی نه اختلافی از خود بروز داده و نه نسخه متفاوتی از کتابخانه و موزهای پیدا شده است . بعد از اینکه کار جمع و تدوین به مرحله تکمیل رسید از آن وقت اکنون مسلمانان بر قرآن مجید اجماع دارند و از نظر اسباب ظاهری به سبب کثرت علما و حفاظ و کثرت چاپ و نشر قرآن مجید از هر گونه تحریف و دستبرد کاملاً مصون و محفوظ مانده است.
اعترافات دانشمندان غربی در دائرةالمعارف بریتانیکا به این واقعیت اعتراف شده است که: «قرآن مجید در روی زمین تنها کتابی است که بیش از همه خواننده دارد» . مستشرقان و محققان اروپایی گرچه قرآن مجید را به عنوان یک کتاب منزل من الله قبول ندارند اما آنها نیز واقعیت بالا را پذیرفتهاند. اینک ما گفتارهایی از محققان مسیحی در این خصوص برای خوانندگان نقل میکنیم. سرولیم میور، کسی است که به تعصب علیه اسلام و پیامبر ﷺ به قدری معروف است که حتی مشعلدار تحصیل جدید سر سید احمدخان مؤسس دانشگاه علیگره در رد کتاب او خطبات احمدیه خودش را تألیف نموده است، سرولیم میور در کتاب مزبور چنین مینویسد: «هنوز ربع قرن از رحلت حضرت محمد ﷺ نگذشته بود که اختلافات و تفرقههایی پدید آمد که بر اثر آن حضرت عثمان به شهادت رسید. و این اختلافات هنوز نیز وجود دارند. اما همه فرقهها اعتقاد براینند که قرآن مجید یکی است. در واقع اتفاق نظر فرقههای گوناگون بر قرآن مجید، دلیل انکارناپذیری بر این امر است که صحیفهای که پیش روی ما قرار دارد عین همان صحیفهای است که به دستور خلیفه بدشانس تدوین شده بود. شاید در تمام جهان هیچ کتاب دیگری وجود ندارد که بعد از گذشت دوازده قرن عبارت آن بدون تغییر محفوظ شده باشد. در قرآن اختلاف قرائت نیز تا حد حیرتانگیزی اندک میباشد، و آن هم به خاطر اِعراب و حرکتهایی است که خیلی بعد زده شده است. وهیری [Wherry] در تفسیر قرآن مجید مینویسد: «از میان تمام صحیفهها قرآن مجید از همه آنها خالصتر [Purest] و غیر مخلوط میباشد». مترجم معروف قرآن مجید به زبان انگلیسی آقای پالمر [Palemer] میگوید: «صحیفهای که توسط حضرت عثمان ترتیب داده شده از آن زمان تاکنون مورد تأیید و متفق علیه است». لین پول [Lanepoole] میگوید: «بزرگترین خوبی قرآن این است که در اصالت آن هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد هر حرفی که امروز از آن میخوانیم با اعتماد کامل و میتوانیم بگوییم که از هزار و سیصد سال قبل همین گونه بوده است» . آری، با توجه به همین واقعیت است که اسلام به نبوت جدیدی نیاز ندارد که شکوک و شبهات را از بین ببرد حق و باطل را مشخص نماید و نقاب از چهره دروغگویان بردارد و نه نیاز به کتاب جدید وجود دارد که جایگاه کتب نسخ شده را بگیرد که مورد تحریف واقع شدهاند .
شرایط و موانع استفاده از قرآن مجید قرآن مجید تمام بنی نوع بشر را مورد خطاب قرار میدهد اما همانطور که قطعههای مختلف زمین به اعتبار صلاحیت و نیازمندیشان به آب و استفاده از آن متفاوت میباشند یا همانطور که تأثیر بهترین غذا در معدههای مختلف متفاوت است قرآن مجید نیز گرچه بطور یکسان بشر را خطاب میکند اما صلاحیت پذیرش و استفاده و بهرهگیری از آن در افراد متفاوت است. آری، چیز یکی است ولی ظروف انسانی و استعدادهای بشری با یکدیگر متفاوتند. الله تعالی خودش در قرآن مجید تفاوت این اثر و نتایج را بیان کرده و دربارة دو نتیجه متضاد قرآن مجید بر دلها چنین فرموده است: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ ٱلظَّٰلِمِينَ إِلَّا خَسَارٗا ٨٢﴾ [الإسراء: 82]. «و ما قرآنی را نازل میکنیم که برای مؤمنان سراسر شفا و رحمت است و به ستمگران چیزی به جز خسارتشان نمیافزاید». ﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ﴾ [فصلت: 44]. «بگو: آن برای مؤمنان، هدایت و شفا است. و برای بیایمانهایی که گوشهایشان سنگینی دارد سبب کوری و گمراهی است. آنان از دور صدا زده میشوند». ﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ فَمِنۡهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمۡ زَادَتۡهُ هَٰذِهِۦٓ إِيمَٰنٗاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَهُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ١٢٤ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَتۡهُمۡ رِجۡسًا إِلَىٰ رِجۡسِهِمۡ وَمَاتُواْ وَهُمۡ كَٰفِرُونَ ١٢٥﴾ [التوبة: 124-125]. «وقتی که سورهای نازل میشود برخی از آنها میگویند: آیة نازل شده به ایمان چه کسی افزود؟ ایمان مؤمنان زیاد میشود و آنها خرسندند. اما کسانی که دلهایشان بیمار است به خباثت و پلیدیشان اضافه میشود و آنان در حالی که کافر هستند خواهند مرد». ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَسۡتَحۡيِۦٓ أَن يَضۡرِبَ مَثَلٗا مَّا بَعُوضَةٗ فَمَا فَوۡقَهَاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعۡلَمُونَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡۖ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۘ يُضِلُّ بِهِۦ كَثِيرٗا وَيَهۡدِي بِهِۦ كَثِيرٗاۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِۦٓ إِلَّا ٱلۡفَٰسِقِينَ ٢٦﴾ [البقرة: 26]. «بدون تردید الله از آوردن مثال پشه یا چیزی کمتر از آن شرمنده نمیشود کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که حق از جانب پروردگارشان همین است. و کافران میگویند: منظور خدا از آوردن این مثال چیست؟ به وسیلة آن بسیاری از گمراه و بسیاری را هدایت میکند. البته کسی غیر از نافرمانها را گمراه نمیکند». در بعضی آیات اثر متفاوت قرآن را بر مؤمنان و کفار جداگانه بیان کرده است. مثلاً درباره مؤمنان میفرماید: ﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ 2 ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣﴾ [البقرة: 1-2]. «قرآن برای پرهیزگاران هدایت است. همان کسانی که به غیب باور دارند و به نماز پایبندی میکنند و مقداری از رزق دادة ما را خرج میکنند». ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٢﴾ [الأنفال: 2]. «بعضی از ویژگیهای مؤمنان این است که هنگامی که در حضورشان یادی از الله میشود لرزه به دلهایشان میافتد و وقتی که آیات الهی بر آنها خوانده میشود به ایمانشان افزوده میشود و همانها هستند که اعتماد کامل بر پروردگارشان دارند». ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ ٢٣﴾ [الزمر: 23]. «الله بهترین کلامی را که آیههایش مشابه همدیگرند و بارها تکرار میشوند نازل کرده است. موی پوست کسانی که از پروردگارشان میترسند از آن، راست میشود. آنگاه جسم و جانشان نرم و به یاد الله راغب میشوند. این هدایت خداوندی است هر که را بخواهد با آن هدایت میدهد و هر که را خدا گمراه کند راهنمایی نخواهد داشت». دربارة کفار میفرماید: ﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ تَعۡرِفُ فِي وُجُوهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡمُنكَرَۖ يَكَادُونَ يَسۡطُونَ بِٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا﴾ [الحج: 72]. «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می شود در چهرههای کافران بنگرید خشم و غضب اندرونیشان را خواهی دید. آنها میخواهند بر کسانی که آیات مان را میخوانند حمله کنند». ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ﴾ [الزمر: 45]. «و هنگامی که تنها از الله سخن به میان میآید دل کسانی که آخرت را باور ندارند میگیرد». ﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ يَرَىٰكُم مِّنۡ أَحَدٖ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَفۡقَهُونَ ١٢٧﴾ [التوبة: 127]. «و وقتی که سورهای فروفرستاده میشود برخی از آنان به برخی دیگر نگاه میکنند و میپرسند: آیا کسی شما را دارد میبیند؟ آنگاه برمیگردند، الله دلهایشان را برگردانیده است. زیرا که آنان ملتی نادان هستند». اما قرآن مجید بر این اکتفا نکرده که فقط اثرپذیری و بهرهگیری مؤمنان و عدم اثرپذیری و گمراهی کافران را بیان کند بلکه در کنار آن، از اعتقادات و اخلاق و رفتار و کردار هر دو گروه سخن گفته و یادآور شده است که چگونه این اوصاف متقابل در بروز نتایج دخالت دارند. ما میتوانیم در پرتو این اوصاف، شرایط استفاده از قرآن مجید و موانعی آن را مشخص نماییم، و بفهمیم که چه نوع اخلاق و صفات و چه نوع طرز تفکر و تربیت با قرآن مجید مناسبت دارند و در بهرهگیری و استفاده از مؤثراند، و چه نوع آنها برای استفاده از قرآن مجید حجاب و مانع میباشند و با آن منافات دارند. و باعث میگردند تا انسان از تأثیرات اصلاحی و انقلابی قرآن محروم و بیبهره گردد، ما در صفحات آینده در همین زمینه به بحث میپردازیم. موانع استفاده از قرآن مجید قرآن مجید در آنجا که از محرومیت کفار بحث میکند، درباره هدایت و استفاده از قرآن مجید نیز عواملی را بیان مینماید. بدون تردید این عوامل در راه ایجاد انقلاب ایمانی و تحول معنوی و اصلاح اعتقادی موانع سختی به حساب میآیند. گذشته از کفار اگر این عوامل در خود مسلمانان نیز یافته شوند باعث نوعی محرومیت میگردند. 1- تکبر بزرگترین سبب محرومی از برکات تعالیم انبیای کرام و پیروی آنان تکبر و عزت نفس کاذبانه و احساسات جاهلی میباشد. گاهی اینگونه تکبر مستقیماً مانع پذیرش حق میگردد زیرا انسان چنین میپندارند که در صورت پذیرش حق باید از مقام و قدرت دست بکشد، از موقعیت اجتماعیاش صرف نظر نماید و رسوم و عادات جاهلی را ترک کند. و از خیلی مزایا محروم شود به جای زندگی خودسرانه و آزاد باید یک زندگی قانونمند اختیار نماید. آری، بر بسیاری از مردمان تحمل چنین تحولی سخت و دشوار معلوم میشود. از این رو تکبرشان آنها را به انکار قرآن مجید وادار میکند. آیات ذیل در همین خصوص بحث میکند. ﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَايَٰتِيَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلرُّشۡدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلۡغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗاۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ ١٤٦﴾ [الأعراف: 146]. «کسانی را که به ناحق در زمین تکبر میورزند از آیاتم برخواهم گردانید. اگر اینها هر نشانهای را ببینند باز هم ایمان نمیآورند و اگر راه راستی را ببینند به عنوان راه برای خود برنمیگزینند و اگر راه گمراهی را ببینند به عنوان راه برمیگزینند. برای اینکه آنها آیههای ما را تکذیب کردند و از آنها غفلت ورزیدند». ﴿ۡوَيۡلٞ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ ٧ يَسۡمَعُ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسۡتَكۡبِرٗا كَأَن لَّمۡ يَسۡمَعۡهَاۖ فَبَشِّرۡهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٖ ٨﴾ [الجاثیة: 7-8]. «افسوس بر هر دروغگوی گنهکاری! آیههای الهی را که بر او خوانده میشود میشنود و اما بر ضد و غرورش اصرار میورزد گویا که نشنیده است. به چنین شخصی مژدة مبتلا شدن به عذابی دردناک را بده». ﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَكۡبَرَ ٢٣ فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ يُؤۡثَرُ ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥﴾ [المدثر: 23-25]. «سپس به پشت رفت مغرور شد. پس گفت: (قرآن) چیزی جز سحر و جادوی روایت شده از قدیمیان نیست. این کلام خدا نیست، کلام بشر است». گاهی این طور میشود که عدهای از کفار بنابر وضعیت ظاهری پیامبران و فقر آنان خود را بالاتر از این تصور میکنند که از آنان پیروی نمایند لذا در مقابل تعلیمات و پیامهای آنان راه انکار و استکبار را پیش گیرند مانند فرعون که میگفت: ﴿أَمۡ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي هُوَ مَهِينٞ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ٥٢ فَلَوۡلَآ أُلۡقِيَ عَلَيۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مُقۡتَرِنِينَ ٥٣﴾ [الزخرف: 52-53]. «من از کسی که عزت و قدرت بیانی ندارد به مراتب بهترم؛ پس چرا النگوهای طلایی به دستش نیست یا فرشتگان دستهجمعی همراهش نیامدهاند؟». و کفار قریش میگفتند: ﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ ٣١﴾ [الزخرف: 31]. «و گفتند. چرا این قرآن بر مردی بزرگ از اهالی دو شهر مکه و طائف فروفرستاده نشده است؟». گاهی صرفاً بشر بودن پیامبران را برای خود عذر قرار میدادند. ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُۥ كَانَت تَّأۡتِيهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٞ يَهۡدُونَنَا فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ ٦﴾ [التغابن: 6]. «پیغمبران نشانههای روشنی را نزد آنان میآورند. آنها میگفتند: آیا بشری به ما راه مینماید؟ آنها کفر ورزیدند و روی برگردانیدند و خدا بینیاز شد و خداوند بینیاز ستوده است». ﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَلَكٞ فَيَكُونَ مَعَهُۥ نَذِيرًا ٧﴾ [الفرقان: 7]. «و میگویند: این، چگونه پیغمبری است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهای همراه او نازل نشده است تا وظیفة پیغمبری را انجام دهد؟». گاهی وضعیت اقتصادی و اجتماعی و نسبی پیروان پیامبر را برای خود عذر قرار میدادند. ﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا نَرَىٰكَ إِلَّا بَشَرٗا مِّثۡلَنَا وَمَا نَرَىٰكَ ٱتَّبَعَكَ إِلَّا ٱلَّذِينَ هُمۡ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ ٱلرَّأۡيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمۡ عَلَيۡنَا مِن فَضۡلِۢ بَلۡ نَظُنُّكُمۡ كَٰذِبِينَ ٢٧﴾ [هود: 27]. «سرداران کافر قومش گفتند: به نظر ما تو بشری مانند ما هستی و پیروانت را در نگاه اول میبینیم که از طبقات پایین جامعه هستند. و به نظر ما شما هیچ برتری بر ما ندارید بلکه شما از نظر ما دروغگو هستید». گاهی صرفاً به این دلیل از پذیرش حق امتناع میکردند که دربارة خودشان بر این باور بودند آنها چون از طبقات بالای جامعه هستند پس باید چیز خوب نخست به سراغ آنها برود، پس هر چیزی که نخست به آنها نرسد در آن خیر و خوبی وجود ندارد. ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِۚ وَإِذۡ لَمۡ يَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَيَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡكٞ قَدِيمٞ ١١﴾ [الأحقاف: 11]. «کافران به مؤمنان میگویند: اگر دین، خیر و خوبی میداشت اینان پیشتر از ما به آن روی نمیآوردند. و وقتی که به آن رهیافت نشوند خواهند گفت: این همان دروغ قدیمی است». آری، همین عوامل سبب شد که گروه مرفه آبادیها و در تکذیب انبیا و مخالفت با آنان از دیگران سبقت میگرفت: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ ٣٤﴾ [سبأ: 34]. «هرگاه ترسانندهای به منطقهای فرستادیم خوشگذرانهایش گفتند: ما به چیزی که شما با آن فرستاده شدهاید معتقد نیستیم». ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا فِي كُلِّ قَرۡيَةٍ أَكَٰبِرَ مُجۡرِمِيهَا لِيَمۡكُرُواْ فِيهَا﴾ [الأنعام: 123]. «و اینگونه ما در هر منطقهای مجرمهای بزرگی قرار دادیم تا در آنجا به مکر و فریب مشغول شوند». به هر حال تکبر به هر دلیلی که باشد و به هر مشکلی که ظهور کند مانع استفاده کامل از قرآن میگردد. بنابراین، شرط اساسی برای پذیرش تعالیم قرآن و اجرای احکام قرآن در زندگی و قبول کردن رهنمودهای پیامبر ﷺ تواضع و فروتنی و تسلیم شدن در برابر حق میباشد. ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾ [النساء: 65]. «قسم به پروردگارت! تا وقتی که مردم در منازعات خود شما را حکم و داور قرار ندهند و رأی صادرة شما را بیهیچ آزردگی خاطر بلکه با خوشی نپذیرند مؤمن بشمار نخواهند آمد». 2- مجادله بحث و جدال کردن بدون دلیل دربارة قرآن مجید، و رایزنی و حجت بازی در مقابل آن انسان را از هدایت قرآنی محروم میسازد و نشانگر نوعی تکبر پنهان در درون سینهها است. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِي صُدُورِهِمۡ إِلَّا كِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِيهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ٥٦﴾ [المؤمن: 56]. «کسانی که بیآنکه دلیلی داشته باشند در آیههای خدا به بحث و جدل میپردازند در دلهایشان کبر وجود دارد. آنان هرگز به هدف خود نخواهند رسید. به خداوند پناه ببر. همانا او شنوا و بیناست». ﴿وَٱلَّذِينَ سَعَوۡ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مُعَٰجِزِينَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مِّن رِّجۡزٍ أَلِيمٞ ٥﴾ [سبأ: 5]. «برای کسانی که برای شکست ما در آیههایمان میکوشند عذاب دردناکی به عنوان سزا داده خواهد شد». ﴿ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلۡبِ مُتَكَبِّرٖ جَبَّارٖ ٣٥﴾ [المؤمن: 35]. «بحث و جدل کسانی که بیهیچ دلیلی در آیههای الهی مجادله میکنند از نظر خدا و مؤمنان بسیار ناپسند است و اینگونه خدا بر قلب هر متکبر سرکش مهر میزند». ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ يُوحِي بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗ﴾ [الأنعام: 112]. «و همچنین انسانها و جنهای شیطان صفتی را رو در روی هر پیغمبری قرار دادیم. آنها جهت فریب همدیگر سخنان فریبندهای به گوش یکدیگر میخوانند». 3- دنیاپرستی و انکار آخرت از میان عقاید کفریه عقیده انکار آخرت طوری است که انسان را از تأثیر قرآن مجید محروم میسازد. دلیلش این است که اساس پندهای قرآن و ترغیب و ترهیب آن بر اعتقاد به آخرت استوار است. قرآن مجید از عواقب اخروی میترساند، به ثواب و نعمتهای آخرت امیدوار میسازد، معلومات لازم را در زمینه سفر به آخرت مهیا مینماید و درباره منازل آخرت، اطلاعات دقیق و راهنماییهای لازم در اختیار انسان قرار میدهید به همین دلیل امیدواران آخرت در هیچ حالی نمیتوانند از آن بینیاز بشوند. چنانکه میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَهُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ﴾ [الأنعام: 92]. «و کسانی که به آخرت ایمان دارند به این کتاب نیز ایمان دارند و آنها بر نمازهایشان مداومت میکنند». «اما آنان که منکر آخرتاند یا از نظر اعتقاد منکر نیستند ولی عملاً مادیگری و دنیاپرستی بر آنان غلبه کرده است تأثیر قرآن بر چنین کسانی یا هیچ یا خیلی اندک است». ﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَيۡنَكَ وَبَيۡنَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا ٤٥ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَكَرۡتَ رَبَّكَ فِي ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا ٤٦﴾ [الإسراء: 45-46]. «هنگامی که قرآن میخوانی بین تو و بین کسانی که به آخرت ایمان ندارند حجابی را حایل میگردانیم و برای اینکه نتوانند بفهمند پردهای بر دلهایشان مینهیم و گوشهایشان را سنگین میکنیم و وقتی که در قرآن، فقط پروردگارت را یاد میکنی پشت میکنند و میگریزند». ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ لَا يَهۡدِيهِمُ ٱللَّهُ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ١٠٤﴾ [النحل: 104]. «به درستی که خداوند کسانی را که به نشانیهایش ایمان ندارند هدایتشان نمیدهد و عذابی دردناک برایشان در نظر گرفته شده است». ﴿فَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٞ وَهُم مُّسۡتَكۡبِرُونَ﴾ [النحل: 22]. «دل کسانی که آخرت را باور ندارند انکارکننده است و آنان تکبر میورزند». ﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكۡرِنَا وَلَمۡ يُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا ٢٩ ذَٰلِكَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ٣٠﴾ [النجم: 29-30]. «از کسی که از یاد ما روی برگرداند و هدفش چیزی جز زندگی دنیا نباشد روی برگردان. علم و دانش آنها به همین منتهی میشود. همانا پروردگارت به حال کسی که از راه منحرف شده است و کسی که از هدایت یافته است بسیار داناست». آری، غلبه مادیت بر عدهای چنین آنها را کودن و کوتاهاندیش میکند که عقل و فکرشان دربارة امور غیر مادی اصلاً کار نمیکند. لذا دست به انکار میزنند. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُواْ بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَٱطۡمَأَنُّواْ بِهَا وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِنَا غَٰفِلُونَ ٧﴾ [یونس: 7]. «همانا کسانی به دیدار ما علاقمند و مشتاق نیستند و راضی و مطمئن به زندگی دنیا هستند و بر آن بسنده میکنند و از نشانههای ما غفلت میورزند». ﴿بَلِ ٱدَّٰرَكَ عِلۡمُهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ مِّنۡهَاۖ بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ ٦٦﴾ [النمل: 66]. «بلکه فکر و اندیشةشان دربارة آخرت از کار افتاده است بلکه در شک و تردید به سر میبرند بلکه کور از آخرت هستند». یک وصف دیگری که مخصوص کفار نیست، و باعث محرومیت عموم میگردد استدلال کردن از آیات متشابهات برای اغراض خویش میباشد. عدهای میخواهند با تحریف و تأویل مطلب خودخواه خود را از قرآن ثابت کنند و انسانهای دیگر را نیز گمراه نمایند علت این امر همانا سوء نیت و زیغ قلبها است. ﴿ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ﴾ [آلعمران: 7]. «او همان کسی است که کتاب را بر تو نازل کرده است. برخی از آیات آن محکم هستند و اصل کتاب همان بخش است و برخی دیگر متشابهات هستند. کسانی که کجاندیش هستند برای به وجود آوردن فتنه و پی بردن به منظور اصلی به دنبال متشابهات میروند».