قطع نظر از مقایسهٔ نظام دموکراسی با نظام سیاسی اسلام، نظام دموکراسی نسبت به تمام نظامهای سیاسی دیگر مانند پادشاهی مطلقه و استبدادی، رژیمهای خودکامه و دیکتاتوری، حکومتهای کمونیستی و سوسیالیستی فاشیستی که بشر تا کنون تجربه کرده است، انصافاً نظام دموکراسی بر آنها برتری یا مفاسد و ناهنجاریهای کمتری دارد. طرفداران دموکراسی مزایا و شایستگیهای زیادی برای این نوع حکومت بر شمردهاند که در سطور آتی به آنها اشاره میشود:
۱. آموزش شهروندان؛ «آلکسی دو توکویل»، متفکر نامدار فرانسوی، تأکید داشت که یکی از مهمترین امتیازات دموکراسی این است که برای شهروندان به مثابهٔ یک مکتب آموزشی کار میکند. دموکراسی حق رأی و حق اعتراض به انتخابات را تأمین میکند و اعمال درست حق رأی و اعتراض به انتخابات را به شهروندان آموزش میدهد. چنین فرصتی را هیچ شکل دیگری از حکومت فراهم نمیآورد. گتل نوشت: «مهمترین برتری هر شکل حکومت تقویت فضیلت و قوۀ هوشمندی خود مردم است و نخستین ملاحظه در قضاوت راجع به مزایا و شایستگیهای شکل معینی از حکومت این است که تا چه حد میخواهد خصوصیات فکری و اخلاقی شهروندان را پرورش و ارتقا بدهد.»
۲. کارایی حکومت؛ یکی از مهمترین معیارهای توانمندی یا ضعف شکل خاصی از حکومت، کارایی آن است. کارآمدی حکومت را با طرز عمل آن در شرایط عادی و اضطراری یا بحرانی میشود سنجید. بهدرستی گفتهاند که انتخابات عمومی، کنترول عمومی و مسئولیت عمومی کارایی دموکراسی را بیشتر از نظامهای حکومتی دیگر تضمین میکند. خود حکومت تودهها را به انضباط میکشاند؛ حس مسئولیت را در آنان به وجود میآورد و به شهروندانی فداکار و ازخودگذشته تبدیل میکند.
۳. تأمین آزادیهای فردی؛ دموکراسی تنهاترین شکل یک حکومت است که آزادیهای فردی را تأمین و به واسطهٔ قانون اساسی، حقوق شهروندان را تضمین میکند. جان استوارت میل بههمینخاطر از دموکراسی جانبداری کرد. آزادی عقیده و آزادی مطبوعات و حق برگزاری اجتماعات، برخی از حقوق مدنی مهم و تضمینشدهٔ مردم در نظام دموکراسی است. دموکراسی فرد را ارزشمند میشناسد و او را مطمئن میکند که فرصت مشارکت در رشد جامعه را خواهد داشت. به عقیدهٔ لاول، در دموکراسی کامل هیچکس شکایت نخواهد کرد که حرفش شنونده ندارد. به گفتهٔ هرینشاو، دموکراسی یک رشتهٔ عصبی را به هر فرد متصل میکند و میان او و مرکز ارتباط به وجود میآورد و نظریات هر کس مورد توجه قرار میگیرد.
۴. تأمین برابری؛ دموکراسی خواهان برابری در هر دو زمینهٔ اقتصادی و سیاسی است و حق رأى و حق اعتراض به انتخابات و حق دستیافتن به مقامات عمومی را بدون هیچگونه تبعیض در رنگ و پوست یا کیش و جنس میپذیرد. امتیازات ویژه را نمیپسندد. در زمینهٔ اقتصادی برابری فرصتها و امنیت اقتصادی را برای تودهها تأمین میکند. در یک دموکراسی واقعی هر کس از حداقل ضروریات زندگی و امنیت اجتماعی برخوردار است.
۵. آموزش تودهها؛ دموکراسی بهراستی تجربهٔ گستردهای در آموزش عمومی دارد. مبارزات انتخاباتی در واقع یک آموزش سیاسی است. در انتخابات عمومی یا در هر نوع انتخابات دیگر مسائل عمومی را نامزدهای گوناگون و رأی جمعکنندگان آنان مورد بحث قرار میدهند. در اجتماعاتی که تشکیل میشود، جزوههایی بهصورت گسترده پخش میگردد و سیاستها و برنامههای احزاب گوناگون توضیح داده میشود. بدین شکل، عموم مردم از سیاست گروه یا حزب موردنظر مطلع میشوند. سپس به هر نامزد یا حزبی که رأی میدهند، یعنی از سیاست کاری آنان راضی هستند. اینگونه آگاهی و مشارکت سطح فکری مردم را بالا میبرد و شهروندان را در درک مسائل کشور توانایی میبخشد. به گفتۀ بورنس، همهٔ حکومتها شیوهای از آموزش هستند، اما بهترین آموزش خودآموزی است؛ بنابراین، بهترین حکومت خودحکومتی است که همان دموکراسی است.
خلاصه اینکه معتقدان دموکراسی گفتهاند:
۱. دموکراسی خردمندانهترین نوع حکومت است؛
۲. دموکراسی فساد سیاسی را به حداقل میرساند؛
۳. دموکراسی عادلانهترین نظام حکومتی است؛
۴. دموکراسی راهحل آشتیجویانهٔ جدالهاست؛
۵. دموکراسی وفاداری و تعهد ملی را افزایش میدهد و از میزان قومیتگرایی افراطی میکاهد؛
۶. دموکراسی پایدارترین نوع حکومت است؛
۷. دموکراسی آزادی بیان را ارتقا میدهد؛
۸. دموکراسی رشد فکری را میافزاید؛
۹. دموکراسی موجب ارتقای شرایط روانشناختی خود میشود؛
۱۰. دموکراسی بهترین زمینهساز مدیریت علمی است؛
۱۱. دموکراسی منجر به شایستهسالاری میشود.
در یادداشتهای بعدی به معایب و نقد دموکراسی از دیدگاه دانشمندان قدیم و جدید غرب پرداخته خواهد شد. انشاءالله.