نویسنده: محمدعاصم اسماعیل‌زهی

شناخت جهان و راه‌های هوشمندانه حرکت

اکنون این سوال مطرح است که جهان اسلام با این‌همه نابسامانی‌های مختلف که با آن گرفتار آمده و با توجه به پیشینه درخشانی که در تاریخ اسلام و جهان داشته است آیا باری دیگر می‌تواند مجد و اقبال دیرینه خویش را آن‌گونه که شایسته و بایسته است بازیابد؟ در این راه چگونه می‌تواند با توجه به یک‌سویه بودن علم مغرب‌زمین _ مادیت_ سالم و غانم از این ستیزه روزگار بیرون آید؟
در پاسخ باید گفت که با توجه به مباحثی که پیشتر آمد از قبیل اقبال مسلمانان در سده‌های نخستین اسلام به علم و دانش و سرآمد شدن دانشمندان اسلامی در این زمینه و بهره‌گیری وافر آنان از علوم و فنون در هر سده‌ای، در جهان کنونی نیز هرگاه مسلمانان غبار جهل و بی‌خبری را از دامان قلب سترده، با هوشیاری و تلاش درخور خود را بازیابند، می‌توانند در اندک‌زمانی با اتکا به خداوند، خودباوری و خوداعتمادی، قله‌های علم و دانش را فتح نمایند.
مسلمانان با توجه به نقش عمده و کارآمد و گسترده‌ای که در گذشته در راه نشر معارف علمی و فرهنگی داشته‌اند و با توجه به گرایش‌های مثبت دین‌مدارانه به علم و خردگرایی، اکنون نیز مجال چنین پیشرفت و تقدمی را دارا می‌باشند و می‌توانند به همان نحو به آغوش باز علم و دانش در‌آیند اما این کردار، نیازها، برنامه‌ریزی‌ها و دوراندیشی‌هایی را می‌طلبد که با عنایت به خاستگاه‌های آن باید قدمی بس استوار و مستحکم در این راه برداشته شود؛ به‌ویژه در این عصر که دنیا با سرعت سرسام‌آوری در حال گسترش و پیشرفت علمی و صنعتی است و به تعبیر دیگر عصر انفجار اطلاعات است، توجه به راهکارهایی بسیار منسجم و مثبت در راه فراگیری علم و دانش ضرورتی انکارناپذیر است و از سوی مسلمانان باید حرکتی بنیادین و واقع‌گرایانه شکل بگیرد و مسلمانان باید با اندیشه‌ای خیرخواهانه و با در دست داشتن چراغ اخلاق اسلامی و با تمسک راستین به اهداف غایی و بنیادین دین اسلام، به‌سوی کسب معارف بشری قدم‌هایی راسخ بردارند تا آینده‌ای روشن را رقم بزنند.
بر خود نظر کشا ز تهی دامنی مرنج / در سینه تو ماه تمامی نهاده‌اند
در قرون اخیر یکی از عوامل عمده عقب‌نشینی مسلمانان از عرصه گیتی، همان رفاه‌طلبی و حس عقب‌ماندگی است که روزبه‌روز بر مصائب ما می‌افزاید، مسلمانان با مشاهده وسایل رفاه و آسایشی که از سوی غرب سرازیر است، خویشتن را دست و پا بسته در باتلاق این واردات و زندگی مصرفی در‌انداخته و دغدغه‌ای جز مصرف و نیل به اغراض مادی ندارند. در نتیجه روح ایمان در کالبد افسرده‌شان از بین رفته است و هم از اندیشه‌های متعالی و خداپسندانه و دین‌مدارانه بازمانده و یا رخ برتافته‌اند.
از جانبی دیگر این فرهنگ مصرفی و وارداتی در شخصیت‌شکنی و سلب خوداعتمادی و خودباوری، نقش بنیادینی را ایفا کرده است؛ به‌گونه‌ای که مسلمانان با مشاهده ابزارهای رفاهی، اقتصادی و… در عمق خودباختگی و بی‌همتی که ناشی از نوعی یأس است، فرو غلطیده‌اند و این امر هم اسباب ضعف و عقب‌ماندگی را فراهم آورده و بسیاری از مسلمانان را از اسلام بیگانه ساخته است.
محمد اسد اتریشی می‌نویسد: ما اگر بتوانیم اطمینان و اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته را باز یابیم، می‌توانیم به آینده روشن و در راه ترقی و پیشرفت گام برداریم و در رسیدن به این هدف تا وقتی که مسلمانان مؤسسات اجتماعی خود را نابود کرده‌اند و دست نیاز به‌سوی تمدن بیگانگانی که نه‌تنها از نظر تاریخی و جغرافیایی با ما بیگانه‌اند، بلکه در مظاهر روحی و معنوی نیز بیگانه هستند، دراز می‌کنیم ممکن نخواهد شد و به مقصد نخواهیم رسید. (اسلام بر سر دوراهی ص ۱۹۰)
از سوی دیگر شناخت و آگاهی کامل نسبت‌ به جهان پیرامونی و پی‌بردن به ماهیت دنیای معاصر، امری بس ضروری و قابل لحاظ است؛ زیرا بهره‌گیری و تعامل مثبت و یا موضعگیری درست در قبال آن از سوی مسلمانان بدون شناخت دقیق و بررسی کامل آن، امکان‌پذیر نخواهد بود.
بررسی غرب و فرهنگ غرب باید در سرلوحه اهداف جوامع پیشروی اسلامی قرار گیرد، چه آنکه غرب از همین راه به نکات قوت و ضعف مسلمانان و جامعه اسلامی پی‌برده، تیرهای حقد دیرینه و عداوت را شلیک نموده است.
در این زمینه در غرب خاورشناسان و مستشرقانی پرورده شد که از تمامی جهان اسلام و از بسیاری از متون اسلامی آگاهی داشته، ذخیره‌ها اندوختند و کتاب‌های بزرگی در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی مثل حدیث، تاریخ و بررسی تاریخ تمدن اسلامی و… نگاشتند که امروزه متأسفانه بسیاری از مسلمانان همان کتاب‌ها را مرجع موثق و منبع بی‌طرف می‌دانند و از آنان استشهاد می‌نمایند، درحالی‌که آنان اهداف بس خطرناکی در کنار تحقیق و پژوهش داشته‌اند؛ یعنی آمیزش تاریخ اسلامی با پاره‌ای از نقدها نسبت به مبانی بلند دینی و اسلامی، و این تیر عداوت آنان در موارد متعددی به هدف خورده است و بسیاری از مسلمانان کم‌مایه و ناآگاه به دام تزویر آنان گرفتار آمده، با دهل آنان رقصیده‌اند.
این در حالی است که در جوامع اسلامی در زمینه‌های غرب‌شناسی گام مثبتی برداشته نشده است و از ماهیت غرب جز در مصرف کالاهایش چیزی دیگر نمی‌دانند و این خود نوعی بی‌تفاوتی نسبت‌به اوضاع جهان پیرامونی شمرده می‌شود.
چرا به‌جای مستشرقان و خاورشناسان مغرض غربی، ملت اسلام و پیام‌آوران علم و دانش یعنی مسلمانان به این امر مهم نمی‌پردازند؟ مگر جز این است که توفیق مسلمانان در این زمینه‌ها به مراتب بیشتر می‌تواند باشد؟
در این زمینه یکی از مشکلات جهان اسلام آن‌ است که روشنفکران دینی و مذهبی به برنامه‌های تعلیمی و آموزشی و ارزیابی دقیق راهکارهای سازنده در این زمینه کمتر می‌اندیشند و در جوامع اسلامی نسبت به این امر چندان که بایسته و شایسته است عنایت نمی‌شود و همین توقف در برنامه‌های تعلیمی و پژوهشی، رکود و عقب‌ماندگی را به‌دنبال خواهد داشت؛ واگرنه استعداد و توانایی‌های مسلمانان کمتر از دیگران نبوده و توفیقات‌شان نیز فراوان بوده است؛ چنان‌که در بحث‌های نخست گذشت.
بنابراین بررسی کاستی‌های موجود در بطن برنامه‌های آموزشی، تربیتی و فرهنگی اسلام و بازیابی نکات قوت و ضعف‌شان، یکی دیگر از عوامل رشد و ترقی به حساب می‌آید؛ زیرا عدم توجه به نواقص و کاستی‌ها مانع ثمربخشی مثبت برنامه‌ها و امور آموزشی و تربیتی خواهد بود.
به همین منوال در عصر حاضر که غرب مظهر علم و دانش قرار گرفته و گام‌های بلندی در عرصه پیشرفت و ترقی برداشته است، برای مواجهه تمدن اسلامی با تمدن غربی که سلاح علم و صنعت را در دست دارد، نیاز شدید به پیشبرد اهداف علمی و پژوهشی وجود دارد.
  همچنین شناخت حقیقت و ماهیت غرب و شناخت مکاتب فلسفی آن، نیازی بس مبرم است.
دکتر سید حسین نصر می‌نویسد: مهم‌ترین اقدام مسلمانان در این لحظه از تاریخ بشریت همین است که اگرچه غالباً مسحور قدرت علم و تکنولوژی جدید شده‌اند، ریشه‌های این هر دو را به نحوی جدی مطالعه کنند، مبانی آن‌ها را بفهمند، آن‌ها را در چارچوب جهان‌نگری اسلامی ارزیابی کنند، و آن‌ها را منحصراً بر اساس تعالیم اسلامی به کار ببرند، اگر چنین قدم‌هایی برداشته نشود جهان اسلام با نتایج خسارت‌بار تکنولوژی جدید و غیر انسانی شدن آدم‌ها حتی به مراتب شدیدتر از غرب مواجه خواهد شد. (جوان مسلمان و دنیای متجدد: ص ۲۷۸)
به‌طور مسلم برنامه‌ریزی مثبت و تعامل کارآمد در جهت فراگیری علم و دانش امروزین، امری درخور عنایت و قابل ملاحظه است، چون نیاکان ما در سده‌های پیشین با فکر و اندیشه بلندی به بازکاوی علوم و فنون پیشینیان همت گماشتند و در راه پیشرفت در ‌پاره‌ای از علوم، مقامی خجسته و ارزنده کسب کردند. امروزه نیز بحران‌های گوناگون و مختلفی که در جهان اسلام شکل گرفته است تا حدودی در بیداری امت اسلام دخیل بوده و نوعی بیداری اسلامی ظهور کرده است که باید در راستای جهت‌دهی صحیح و سالم آن ملاحظاتی صورت گیرد. چون این امت گذشته‌ای درخشان داشته است و هم‌اکنون نیز کشتزار دل‌های این امت می‌تواند حاصل‌خیز باشد اما این امر نیاز به راهکارهای مثبت و مفید و برنامه‌ریزی‌های کاربردی دارد.
برگرفتن علم و صنعت غربی و بازیابی جایگاه حقیقی و واقعی در گردونه زمان، امری قابل قدر است، اما قبل از هر امری رسوخ در دین و ایمان و تمسک راستین به سرچشمه‌های قرآن و سنت از اشد نیازها می‌باشد، و از این منظر است که انسان می‌تواند به مرز سعادت و انسانیت برسد؛ واگرنه هر قدر بر کمال علم و دانش افزوده شود، جز تراکم تاریکی‌ها بر تاریکی‌ها حاصلی نخواهد داشت.
امام سید ابوالحسن ندوی در رابطه با بیداری اسلامی می‌نویسد: نخستین شرط سلامت این بیداری و شایستگی‌اش برای اعتماد، احترام و دفاع آن است که این بیداری با عقیده اسلامی‌ای که از کتاب و سنت سرچشمه می‌گیرد، همگون و موافق باشد، به‌گونه‌ای که این بیداری با عملکرد رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم و با شیوهٔ ایشان و شیوهٔ خلفاء راشدین که پس از ایشان آمدند و فهم راسخین در علم و عقیده جمهور مسلمانان موافق باشد. (ابوالحسن ندوی، ترشید الصحوة الإسلامیة: ص ۱۳ دارالسلام)
بنابراین به‌منظور استقامت در راه فراگیری علم، لازم است حاملین این علم از مسیر حقیقی اسلام و مسلمانان تخطی نورزند واگرنه، از کارآمدی آنان فرو کاسته خواهد شد. پس برای این‌که مسلمانان بتوانند برنامه‌های علمی را با شیوهٔ درستی دنبال کنند و دانشجویان مسلمان پا در راه انحراف و کژروی و کج‌فکری نگذارند، لازم است که به جنبه‌های فکری و اندیشه‌‌ای نیز با روش‌های گوناگون عنایت و توجه داشته باشند؛ زیرا در بسیاری موارد افرادی که بدون داشتن بینش صحیح و عدم آگاهی کامل از شریعت اسلام و بدون غذای کافی فکری، پا در عرصه دانش غربی نهاده‌اند، پس از مدتی به‌جای کارآمدی مثبت برای اسلام، تیشه نابخردی و ضلال‌شان ریشه‌های اسلام را هدف گرفته است؛ بنابراین، عنایت کامل به زوایای اخلاقی، فکری و روحی از اشد ضرورت‌ها می‌باشد.
بررسی تاریخ و ادبیات اسلامی و علوم آن و بذل عنایت به پرورش استعدادهای خلاق در راستای پیشبرد اهداف اسلامی از راه رسانه‌ها، جراید، مطبوعات و کتاب‌ها، حرکتی کارآمد خواهد بود و انسان مسلمان با تکیه بر ذخایر کتاب و سنت و سیره و رجال و با در دست داشتن سلاح قلم در بسیاری موارد خواهد توانست تا از حوزه دین و اسلام پاسداری نموده، در راه نشر و گسترش اسلام عملکردی مؤثر داشته باشد؛ زیرا عدم توانایی در زمینه نویسندگی و تحلیل موضوعات در عصر حاضر و بی‌توجهی نسبت‌به آن، خسارت‌های جبران‌ناپذیری را در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهد داشت و این امر قدمی در خور تقدیر است در راه احیای شعور  دینی، خودباوری و استقلال فرهنگی.
محمد اسدی اتریشی می‌نویسد: عصر کنونی که ادبیات اروپا و غرب، اساس بحث را در برنامه‌های مدارس (در ممالک اسلامی) تشکیل می‌دهد، لازم است با دقت و آگاهی بیشتری، ادبیات اسلامی را جایگزین آن کنند تا محصلان و دانشجویان به وسعت فرهنگ اسلامی و بی‌نیازی آن از سایر فرهنگ‌ها پی‌ببرند و تحت تأثیر عظمت آن قرار گیرند، تنها از این راه است که می‌توان روح امیدواری به آینده درخشان فرهنگ اسلامی را در آنان زنده نگه داشت. (اسلام بر سر دوراهی: ص ۱۲۲)
البته لازم به ذکر است که در راه تعامل مثبت با غربیان و دادوستد علمی با آنان نکاتی را باید لحاظ نمود؛ وگرنه همان بلاهای خانمان‌سوزی که گریبان‌گیر اندیشمندان غربی گشته، مسلمانان را هم از بین خواهد برد.
در این میان یکی از بزرگ‌ترین خطاهای اندیشه‌ای و عملی‌شان که جهان غرب روزبه‌روز در عمق آن فرو می‌غلتد، عقل‌گرایی، لذت‌گرایی و خودمحوری محض است که بر افکار آنان مستولی شده است و در افزایش مشکلات و فاجعه‌ها تأثیر مستقیمی داشته است؛ زیرا عقل و اندیشه آدمی به‌تنهایی توانایی رسیدن به کنه حقایق عالم را ندارد، بلکه در پرتو احکام الهی و رهنمودهای نبوی می‌تواند راه بهتر زیستن را حاصل نماید و بدون آن، جز افزایش و تراکم مشکلات، نتیجه بهتری نخواهد داشت.
در اخیر امری که از بس ضروری و لازم است، همان فهم دقیق و واقع‌بینانه اسلام و هضم صحیح آن است؛ زیرا بهترین غذاهای فکری و اندیشه‌ای را برای انسان دارا بوده و الهام‌گر پیشرفت و ترقی مبتنی بر انسانیت و خدامحوری است. لذا در جهان کنونی اگر از سویی کندوکاو و ژرف‌اندیشی در فرهنگ و علوم غربی نیازمند بذل توجه است، از سویی دیگر پژوهش در اصل اسلام و پرداختن به زوایای جهان‌شمول و سعادت‌آفرین آن برای انسان سرگردان در عصر حاضر، بسیار حیاتی بوده و نقش ارزنده‌ای را ایفا خواهد کرد. چون در واقع امت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم وارث کار ایشان در راستای گسترانیدن دامنه‌های حیات‌بخش اسلام در جهان می‌باشد؛ البته این امر نیازمند برنامه‌ریزی‌های قاعده‌‌مند و داشتن زبان امروزینی است که توانایی تفهیم اقشار مختلف را داشته باشد.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version