نویسنده: ابورائف

فریب زنان با توطئه‌ی حقوق آنان

قشر زنان در دین مبین اسلام و آموزه‌های وزین آن از جایگاه بسیار بالایی برخوردار هستند و در امور دینی و شرعی و آن‌چه برای فعالیت و پیشرفت الزامی است، همراه و هم‌سطح مردان قرار دارند. اسلام، زن را مهد و پرورشگاه انسان‌های تاریخ‌ساز و موفق می‌داند و نیکی و خوبی وی سبب پاکی و خوبی نسل‌های انسانی خواهد شد.
آیات و احادیث بسیار زیادی در مورد حقوق زنان وجود دارد و درواقع به‌صورت دقیق و شفاف، اسلام حقوق زنان را بیان کرده و به آن احترام گذاشته است. اسلام زن را حق مالکیت و تصرف داده است، الله تعالی در این مورد می‌فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن»؛ «مردان نصیبی دارند از آن‌چه به‌دست می‌آورند و زنان نیز نصیبی دارند از آن‌چه به‌دست می‌آورند.»
دین مبین اسلام به زن حق میراث داده است، همان‌گونه که به مرد این حق را داده است. خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: «للرجال نصیب مما ترک الوالدان والأقربون وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والأقربون مما قل منه أو کثر نصیبا مفروضا»؛ برای مردان و برای زنان از آن‌چه پدر و مادر و خویشاوندان از خود به‌جای می‌گذارند سهمی است، خواه آن ترکه کم باشد یا زیاد، سهم هر یکی را خداوند مشخص و واجب گردانده است.
زنان در انتخاب خلیفه و امیرمؤمنین نیز صاحب نظر و رأی هستند، همان‌گونه که هنگامی‌که حضرت عبدالرحمن ابن عوف به‌عنوان رئیس شورای شش نفره بعد از شهادت خلیفه‌ی دوم اسلام، حضرت امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب تعیین شد، ایشان از زن و مرد، بزرگ و کوچک از همه می‌پرسید و حتی به منازل مردم به‌خاطر شنیدن آرا و نظریات‌شان می‌رفت.
مهم‌تر از این موارد، باید دانست که مسلمانان در طول تاریخ به علم و دانش زن اعتماد کرده و به حافظه و امانت‌داری‌اش ارزش قائل بوده‌اند؛ چنان‌که اکثر مسایل فقهی مربوط به مسایل شخصی و خانوادگی از حضرت عائشه‌ی صدیقه رضی‌الله‌عنها و دیگر ازواج مطهرات و همسران صحابه روایت شده است.
اما برخلاف همه‌ی این امتیازات و حقوقی که دین مبین اسلام برای زنان قایل شده است و به تناسب توان و ویژگی‌های آنان، بر آنان اعمال و افعالی را لازمی دانسته است، جهان غرب زنان را از حقوق اصلی و مورد نیاز آن‌ها محروم کرده و آنان را به‌عنوان ابزاری برای استفاده‌ی جنسی و تبلیغات اقتصادی قرار داده‌اند.
این تفکر غربی‌ها در مورد زن، در قالب حرکتی به نام فمینیزم و جنبش آزادی زن شکل گرفت و با پلان‌ها و برنامه‌هایی که در صدد بی‌بندوبارسازی و بیرون‌کشیدن زنان از خانه و نیز با ادعای پوشالی برابری زن و مرد در امور زندگی همراه بود، نظم و سازمان یافت.
این حرکت ادعا می‌کند که اسلام به زن ظلم کرده است و حقوق مسلمه‌ی وی را زیرپا گذاشته است و در زمینه‌ی میراث، نکاح، شهادت و… زن را نصف مرد دانسته است، این  ادعاها همه در حد یک شبهه و سخن ادعایی بی‌مدرک و سند است و به‌صورت واضح و آشکار مردود و غیرقابل قبول است؛ اما آنان با به‌دست گرفتن رسانه‌ها و استفاده‌ی سطحی از بعضی از احادیث نبوی، اذهان جوانان و عموم را مشوش کرده‌اند.
این حرکت به‌صورت قوی و تهاجمی در افغانستان نیز در طول اشغال مصروف فعالیت و اجرای برنامه‌های خود بود. مهم‌ترین مصدر و مرجع تصمیم‌گیری آن‌ها نیز وزارتی بود که تحت عنوان «وزارت زنان» بنیان‌گذاری شده بود. این وزارت و سایر حرکت‌های فمینیزمی که به‌صورت قوی و منظم فعالیت داشتند، موارد بی‌شماری را برای اغوا و گمراه‌سازی زنان افغانستان به‌ویژه دختران جوان و آسیب‌‌پذیر اجرا و تطبیق نموده بودند و در این راه به موفقیت‌هایی نیز رسیده بودند.
از مواردی که اشغال‌گران در زمینه‌ی اغوا و فریب زنان انجام دادند، به نمونه‌های ذیل می‌توان اشاره کرد:
1- ایجاد اختلاط در میان دختران و پسران در محافل مختلف با بهانه‌ی واهی آزادی و حقوق زنان و مبارزه با افرادی که مخالف این عمل بودند؛
2- تشویق و ترغیب زنان به خلع حجاب و جلوه‌دادن حجاب به‌عنوان علت و سبب عقب‌ماندگی ملت و کشور افغانستان؛
3- بنا و ساختن مکان‌هایی به‌نام خانه‌ی امن به بهانه‌ی پناه‌دادن به دختران و زنانی که بنابر مشکلات از خانه‌ی خود فرار می‌کنند و به این مکان پناه می‌برند؛ در این مکان که فقط از نظر نام در آن امنیت وجود داشت، انواع بی‌بندوباری‌ها و تعرض‌های جنسی بالای زنانی که به این مکان می‌آمدند، صورت می‌گرفت. موارد بی‌شماری از زبان مسئولین مختلف و گزارش‌گرهایی که به این اماکن جهت بازدید می‌رفته‌اند، مخابره شده‌اند که دال بر مفاسد بی‌شمار موجود در این مکان‌ها بوده‌اند.
4- اجرا و تصویب قوانینی در موضوع نکاح و طلاق و حقوق زن که با احکام اسلامی سنخیتی نداشتند و بر مبنای آموزه‌ها و اصول حرکت‌های فمینزمی و بنیان‌گذاران حرکت آزادی زنان بودند.
5- بیرون‌کشیدن زنان از خانه به بهانه‌ی کار و درآمدزایی و ایجاد اختلاط و هم‌نشینی مردان و زنان در ادارات مختلف و زیرپاگذاشتن اصول و احکام محرم و نامحرم شرعی در این مورد؛
6- تبلیغ ادیان باطله در میان زنان و دخترانی که به مراکز فمینیزمی مراجعه می‌کردند، به‌گونه‌ای که طبق گزارش‌های موثق و معتمد، از طریق «بانوی اول کشور» و با مصارف گزافی که از طرف کشورهای حمایت‌کننده‌ی اشغال تأمین می‌شد، به تبلیغ و ترویج ادیان باطله می‌پرداختند.
6- گسترش فساد و فحشا و تلقین آزادی فردی دختران در نوع استفاده از بدن خود و در اختیار قرار دادن آن به دیگران به بهانه‌ی آزادی انتخاب؛
7- تبلیغ روابط غیرشرعی دختر و پسر و بی‌ارزش جلوه‌دادن نکاح شرعی؛ به‌گونه‌ای که رضایت طرفین را مهم جلوه می‌دادند و اجرای نکاح شرعی و مناسبات و سنت‌های دینی و قومی را الزامی نمی‌دانستند.
8- درگیرنمودن قشر زنان به مباحث سیاسی و پارلمانی و استفاده‌ی نامطلوب از آن‌ها در اتفاقات و چالش‌های حزبی و حرکت‌های سیاسی؛ به‌گونه‌ای که در پارلمان، وزارت‌خانه‌ها، ادارات و… زنان فعالیت کرده و مورد انواع تعرض و موارد نامطلوب قرار می‌گرفتند.
9- ارسال و گسیل دخترانی در کوچه و خیابان‌ها باحجاب ضعیف و یا بدون حجاب جهت عادی جلوه‌دادن موضوع بی‌حجابی؛ این نوع افراد از طرف سفارت‌های کشورهای غربی و استعمارگر و سازمن‌های فمینزمی حمایت مالی می‌شدند.
10- تشویق ادارات جهت استخدام زنان و معاف‌بودن آنان از مالیات به تناسب کارمندان زنی که در سیستم و چوکات اداری آن‌ها وجود داشته باشند.
این‌ها بخش مختصری از مواردی بود که استععمارگران در دوران اشغال درجهت اغوا و فریب زنان مسلمان و عفیفه‌ی افغانستان مرتکب شدند.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version