نویسنده: ابورائف

شکست استعمار در افغانستان

آن‌چه در مباحث گذشته ذکر شد، بخش کوچکی از پلان‌ها و کارکردهای استعمارگران در افغانستان بود، ارزیابی و تحلیل دقیق و جزئی فعالیت‌ها و حرکت‌هایی که آنان برای رسیدن به اهداف استعماری و اشغالی خود به آن دست زدند، نیاز به پژوهش و کاوش همه‌جانبه و عمیق‌تر دارد و چه‌بسا کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری بتوان در این زمینه نگارش و جمع‌آوری کرد.
به‌هرصورت، آن‌چه خوش‌آیند و باعث مباهات است این است که حرکت استعماری غربی‌ها و دست‌نشانده‌های آن‌ها، با تمام ابعاد و زوایای خود، در افغانستان با شکست مواجه شد و هیمنه و هیبت پوشالی آن‌ها درهم شکسته شد. کشورهای استعمارگر با تغییر تاکتیک استعماری خود، امیدواربودند در این مرحله از تجاوز همه‌جانبه‌ی خود به افغانستان، پیروز شوند و بتوانند افکار استعماری خود را تطبیق و عملی کنند، اما این بار نیز با با ایستادگی و مقاومت جانانه‌ی مردم مؤمن و مسلمان افغانستان مواجه شدند و در رسیدن به آرمان و آرزوهای شوم‌شان ناتوان ماندند.
استعمار کشورهای غربی در افغانستان به دو شیوه‌ی مهم نظام و فکری صورت گرفته بود و شکست آنان نیز در هر دو بعد اتفاق افتاد، در بعد نظامی، مجاهدت‌ها و جان‌فشانی‌های ملت شهیدپرور و مجاهد افغانستان وسیله و ابزار مهمی برای نایل‌شدن به فتح و پیروزی و درهم شکستن قدرت استعمارگران بود.
از مهم‌ترین دلایل و علت‌های موفقیت ملت مجاهد افغانستان در مقابل قدرت‌های استعماری و کشورهای اشغال‌گر به موارد ذیل می‌توان اشاره کرد:
1- ایمان قوی و اعتقاد راسخ اسلامی به احکام و فرامین دین مبین اسلام و عدم تبدیل این احکام به قوانین وضعی بشری؛
2- استعمارستیزی و نبرد طولانی و دوام‌دار با استعمارگران و عدم قبول خواسته‌ها و خواهشات آنان؛
3- درک صحیح و درست از آموزه‌های دینی در باب جهاد اسلامی و شیوه‌ها و روش آن؛
4- برداشت و تحمل مصائب و مشکلات و دشواری‌های بی‌شمار در راه مبارزه و مقابله با اشغال‌گران و نبرد با استعمارگران؛
5- رهبری واحد و یک‌پارچه در راه جهاد اسلامی و نبرد با استعمارگران و عدم قبول تحزب و حزب‌گرایی در این مسیر؛
6- داشتن تشکیلات منظم و هدفمند در راه استعمارستیزی و استفاده از مفاهیم و آموزه‌های شرعی در مورد جهاد اسلامی؛
7- عدم قبول تطمیع و تهدیدهای کشورهای استعمارگر و پرهیز از مادی‌گرایی؛
8- جان‌فشانی و تقدیم هزاران شهید و مجروح در راه آزادسازی کشور از استعمار و اشغال؛
9- رجال‌سازی و تربیه‌ی افرادی که در کنار جهاد و مبارزه، علوم عصری و دینی را فراگرفته و با سلاح علم و جهاد مسلح شدند؛
10- توجه به بخش فرهنگی و رسانه‌ای و پرکردن این خلأ به‌وسیله‌ی افرادی که ایمان و اعتقاد صحیح و راستینی داشتند.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version