پس از ختم اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و پیروزی ملت مجاهد افغانستان علیه قشون سرخ، مجاهدین افغانستان در تشکیل حکومتی که بتواند نماینده همه اقوام، افکار، مذاهب و ایدههای این ملت باشد ناکام ماند و سالهای متمادی، هرجومرج و تضادهای داخلی دامنگیر این ملت شد.
هرکدام از رهبران و بزرگانی که درجهت ختم اشغال شوروی سابق فعال و کوشا بودند، پس از شکست و فرار آنها، برای خود و حزب خود درخواست امتیازات و مناصب بیشماری را کردند و درجهت برتری دادن خود، قوم و حزب خود برآمدند و نتوانستند همه درکنار هم قرار گیرند و با تشکیل دولتی فراگیر و جامع امید و آینده مترقی را برای ملت رنجدیده افغانستان رقم بزنند.
عوامل ناتوانی مجاهدین در تشکیل دولت
مجاهدین که نقش بارزی را در برچیدهشدن گلیم اشغال در افغانستان داشتند و نقش رهبر و پیشوای جهادی، فکری و علمی مردم مجاهد افغانستان را بازی میکردند، در زمینه تشکیل دولت نتواتستند موفق باشند و امیدهای ملت مجاهد افغاستان را به یأس مبدل ساختند.
مهمترین دلایل این اتفاق را میتوان در موارد ذیل بررسی نمود:
زیادهطلبی رهبران مجاهدین؛
رهبران مجاهدین، هرکدام بهدنبال پستها و مناصب بالا افتادند و هرکدام در ازای جهاد و نبردهایی که انجام داده بودند توقع سهم بالا و مقدار عظیمی از حکومت و فرمانروایی را داشتند. همین موضوع باعث شده بود که هیچکدام از رهبران جهادی، به مزایا و مناصبی که به آنان داده شده بود، رضایت نداشته باشند و در صدد کسب جایگاه بیشتر برای خود باشند.
به همین علت، جلسات بیشمار و نشستهای عدیدهای که در داخل و خارج از کشور برگزار میشد و بهدنبال آشتیدادن مجاهدین و گردآوری آنها حول یک هدف و نظام بود، ناکام میماند.
تمرکز بیش از حد بر مسایل نژادی و قومی و لسانی؛
همانگونه که قبلا ذکر شد، احزاب جهادی متشکل از اقوام و مذاهب مختلف بود و درواقع، همه ملت افغانستان با گرایشها و قومیت و لسانهای مختلف علیه شوروی سابق بهپا خواسته بودند که این یکی از بزرگترین رمزهای موفقیت حرکتهای جهادی بود، اما در بُعد دیگر و پس از پیروزی مجاهدین و شکست دولتهای دستنشانده آنها، این موضوع سبب بروز اختلافات و عدم کامیابی در ایجاد دولت فراگیر می شد.
هر یک از رهبرانی که در جهاد اشتراک داشتند، به قومی از اقوام افغانستان مربوط میشدند و در جهتگیریهای سیاسی و تنظیم حکومتی بهدنبال سهمگیری بیشتر اقوام خود بود.
فراموشکردن اهداف جهادی
هدف مهمی که ملت افغانستان بهخاطر آن علیه حکومت متجاوز شوروی قیام کرده بود، همانا نجات سرزمین مقدس افغانستان از اشغال و مالیدن پوزه آنان به خاک بود، اما متاسفانه پس از پیروزی مجاهدین و نایلشدن به آزادی و استقلال ملی و دینی، اهداف والای خود و معنویاتی را که بهدنبال آن بودند را فراموش کردند و گرفتار کشمکشهای سیاسی و نبردهای درون حزبی و چهبسا خونین شدند و باریدیگر ملت افغانستان را مبتلا به و قتل کشتار کردند.
دخالت کشورهای خارجی
این مورد را نیز نباید نادیده گرفت که کشورهای خارجی و منطقوی هرکدام اهداف و پلانهایی را در افغانستان دنبال میکردند و چهبسا حمایتی که از مجاهدین در دوران جهاد داشتند نیز درصدد رسیدن به همان اهداف بود. همین دخالتها و حمایت از بعضی از احزاب و بهحاشیهراندن بعضی از احزاب دیگر، سبب مهمی در ایجاد هرج و مرج داخلی و عدم ثبات گردید.
کشورهایی که در دوران جهاد بهصورت تئوری یا عمل از مجاهدین حمایت کرده بودند، اکنون درجهتدهی و هدایت آنان نقش و تاثیر داشتند و نمیخواستند افراد زیرنظر و مورد حمایت خود را ازدست بدهند.
شکلگیری تحریک اسلامی طالبان
این اختلافات و نبردهایی که در پی آن بهوجود آمد و نیز خلأهایی که در تشکیل و مرکزیت دولت اسلامی و ملی مشهود بود، باعث تشکیل و برپایی حرکتی اسلامی به رهبری «ملامحمدعمر مجاهد» شد که بعدها بهنام «تحریک اسلامی طالبان» و «امارت اسلامی افغانستان» مسمی شد.
این حرکت جهادی در مدت کوتاهی، کشور افغانستان را تحت تصرف خود درآورد و نظام و فرامین اسلامی را در کشور تطبیق ساخت، امنیت سراسری حاکم شد، حدود الهی جاری و ساری گشت، نبردهای داخلی و درگیریهای مرگبار درونحزبی و آثار و پیامدهای ویرانگر آن بهپایان رسید.
اهداف تأسیس امارت اسلامی افغانستان
رهبران امارت اسلامی افغانستان اهداف و چشماندازهای مهمی را از شکلگیری و تأسیس دنبال میکردند که از مهمترین آنها به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
1-ایجاد حکومت خالص اسلامی و اجرای کامل احکام شرعی؛
2-ازبینبردن جنگهای داخلی، فساد و ناامنی؛
3-ازبینبردن خطر تجزیه کشور؛
4-پاسداری از نتایج و ثمره چهارده سال جهاد علیه کمونیسم و برآوردن آرزوهای شهدا؛
5-تأمین استقلال و حیثیت کشور، حاکمیت مرکزی، وحدت ملی و تمامیت ارضی؛
6-قطعکردن دست مداخلهگران خارجی و دستنشاندههایشان از کشور؛
7-قدرت و حاکمیت از تفنگداران فاسد و جاسوسان خارجی گرفتن و آن را به قشر صالح جامعه سپردن؛
8-تدوین قانون اساسی برای کشور در پرتو اصول شریعت اسلامی و اصلاح سایر اصول و مقررهها؛
9-ایجاد اردو مجهز و فعال اسلامی برای دفاع از حریم تمامیت ارضی کشور؛
10-استقلال قضایی، تعلیمی، روابط خارجی، اعماری و انکشافی و ریشهکنکردن جرایم و مفاسد اخلاقی از سراسر کشور.
تجاوز آمریکا به افغانستان
البته نظام اسلامی افغانستان، باجود تمام این اهداف والا، توسط کشورهای دنیا بهرسمیت شناخته نشد و این موضوع باعث قطع ارتباط جهانی با افغانستان گردید و در نتیجه باعث گسترش فقر، سقوط ارزش پول ملی و ضربهخوردن روند تولید و اقتصاد شد.
گذشته از این موضوعات، بحث اتهام ارتباط با القاعده که از نظر آمریکا و جامعه جهانی یک گروه «تروریستی» بود و موضوع پناهندهبودن رهبر این گروه در افغانستان، حساسیت جامعه جهانی با دولت اسلامی افغانستان را بیشازپیش کرده بود.
یازده سپتامبر و حمله به برجهای دو قلو
شکلگیری نظام اسلامی در افغانستان و اجرای فرامین الهی در این کشور مسلمان و اقبال فزایندهای که مردم این کشور نسبت به آموزهها و اعتقادات اسلامی داشتند، سبب اصلی و موضوع یازده سپتامبر و حمله به برجهای دو قلو و تجاری نیویورک آمریکا، بهانهای شد برای مقدمهسازی جهت حمله به سرزمین افغانستان و اشغال آن توسط این کشور و متحدین آن.
این حمله که به زعم و گمان ایالات متحده، توسط القاعده و رهبری و جهتدهی آن صورت گرفته بود و رهبر این گروه نیز در افغانستان پناهنده شده بود، زمینهساز و سبب اصلی حمله همهجانبه آمریکا و متحدین آن به افغانستان شد. درحالیکه اسامهبنلادن، تبعه ثروتمند یمنی الأصل سعودی، سالها قبل از شکلگیری امارت اسلامی و در دوران جهاد مجاهدین علیه شوروی سابق به افغانستان پناه آورده بود و در آن زمان جزو تروریستان محسوب نمیشد و سپس از کشور خارج شد، اما پس از شکست شوروی، دیدگاه آمریکا در مورد این مجاهدین عوض شد و با برچسپ تروریست به تعقیب و پیگیری وی پرداخت.
سرانجام در اواخر دوران «برهانالدین ربانی» و به دعوت یکی از قومندانهای جهادی و موافقت دولت ربانی، به افغانستان پناهنده شد. در آن زمان، این موضوع چندان حساسیتبرانگیز نشد، اما پس از پیروزی امارت اسلامی، وی از جانب آمریکا بسیارخطرناک و مخل امنیت معرفی شد و تحت پیگرد قرار گرفت.
در ابتدا، ایالات متحده آمریکا، نظام اسلامی افغانستان را تحت فشار سیاسی گذاشت و از آن درخواست تسلیم رهبر القاعده را داشت، این درخواست هیچگاه از طرف امارت اسلامی افغانستان مورد قبول واقع نشد و تسلیم فرد مسلمان و مؤمنی را که به کشور اسلامی پناه آورده است، برخلاف آموزههای اسلامی و غیرت افغانی دانستند، پس از این موضوع، مرحله لشکرکشی و حمله بیرحمانه ایالات متحده آمریکا به افغانستان آغاز شد و این سرزمین خسته و مقدس باری دیگر شاهد یک تجاوز دیگر و پیامدهای طاقتفرسای آن بود.