نویسنده: ابورائف

استعمار در افغانستان

استعمار در افغانستان کشور اسلامی افغانستان از معدود کشورهایی است که به گواه متفکرین اسلامی و اندیشمندان دینی، هیچ‌گاه مستعمرۀ هیچ کشوری نشده است، در دوران استعمار کهن و شیوه‌های مرسوم آن، کشور افغانستان از قبول استعمار بیگانگان و قرارگرفتن زیر سلطة آنان ابا ورزیده و استقلال خود را حفاظت کرده است.
متفکرین بی‌شماری از میان نویسندگان و اندیشمندان اسلامی به این واقعیت اعتراف کرده‌اند و غیرت و شهامت مردم افغان را در عدم قبول استعمار در طول تاریخ، تحسین نموده و ستوده‌اند. داکتر مستشار «علی جریشه»، در این مورد می‌نویسد:« در جهان اسلام، هیچ کشوری از استعمار نظامی کشورهای استعمارکننده نجات نکرد، مگر دو کشور که آن دو یکی جزیرة العرب و دیگری افغانستان بود.
نجات افغانستان از استعمار، به‌خاطر شجاعت و شهامت افغان‌ها و شکست‌های پیاپی نیروهای اشغالگر به‌دست افراد مقاومت‌گر اسلامی بود.
نصرت و یاری خداوند متعال برای مجاهدین افغان در مقابل تلاش‌های انگلیس برای اشغال سرزمین‌های آن‌ها، مانع از این شد که باری دیگر آن‌ها چنین اقدام بکنند، اما در مرحلة پایانی، فقط روس‌های نادان در این ورطه افتادند.»
استاد «یحیی محمدالیاس»، در این مورد می‌نویسد:« قابل ذکر است که در این تهاجم گستردۀ اروپا، غیر از دو کشور اسلامی عربستان و افغانستان هیچ کشور دیگری جان سالم به‌در نبرد.»
چه‌بسا همین موضوع، کشورهای متجاوز و متخاصم را بر آن داشت تا جهت تسخیر این قلعۀ بزرگ اسلام و مسلمین دست به لشکرکشی و حمله نظامی به این کشور بزنند که درنتیجه، در زمان‌های نه‌چندان دور، شاهد لشکرکشی‌های بریتانیا، سپس شوروی سابق و اخیرا تهاجم ایالات متحده و هم‌پیمانانش بودیم.
در این مبحث، الزامی است که دو مرحلة مهم از تاریخ افغانستان را که تهاجم بریتانیا و تهاجم شوروی سابق است را بررسی کنیم.

تهاجم بریتانیا

کشور انگلستان در سه مرحلۀ مختلف و به اهداف مشخص و دل‌خواه خویش، به سرزمین افغانستان لشکرکشی کرد و به‌دنبال اشغال و استعمار این کشور بود. به‌گواه تاریخ، بعد از هر لشکرکشی و تجاوز روباه پیر به این سرزمین مقدس، شاهد جان‌فشانی‌ها و مجاهدت‌های بی‌شمار ملت افغان و ایستادگی جانانة آنان بوده‌ایم؛ به‌گونه‌ای که اقوام مختلف، لسان‌های گوناگون، رجال دینی، ملی‌گرایان و سیاسیون مخلص درکنار هم قرار گرفتند و با نیروهای متجاوز به نبرد پرداختند.

جنگ اول انگلیس با افغان‌ها

جنگ اول و ابتدایی انگلیس با مردم افغانستان، در سال ۱۸۳۸م. شروع و تا سال ۱۸۴۲م. ادامه یافت. این جنگ با مساعدت و جهت‌دهی کمپانی هند شرقی شکل گرفت. تعداد نیروهای انگلیسی در این جنگ، نیروهای اصلی و خدمه و تشویق‌کنندگان آن‌ها، قریب به سی هزار نفر می‌رسید که به‌نام «ارتش سند» مشهور شده بود و متشکل از دو لشکر از سپاهیان انگلیسی و هندی بودند.
انگلیس‌ها با تطمیع بعضی از سران افغانستان، توانستند حکومت دوست‌محمدخان را شکست دهند و بر این کشور سلطه پیدا کنند.
پس از اشغال افغانستان توسط انگلیس‌ها و تصرف قندهار و سپس لشکرکشی و تصرف کابل، آنان قرادادی را بر «شاه‌شجاع»، شاه دست‌نشانده و مورد حمایت خود تحمیل کردند که بر مبنای آن، حضور دایمی نیروهای انگلیسی در افغانستان تضمین شده و کنترل سیاست خارجی افغانستان به‌دست انگلیس‌ها می‌افتاد.
انگلیس‌ها در این سال‌ها، انواع ظلم و شکنجه‌ها را بر ملت افغانستان روا داشتند و با پایداری و شهامت افغان‌ها و شجاعت بی‌مثال‌شان مواجه شدند و سرانجام در سال ۱۸۴۲م. از ملت و مجاهدین افغانستان که متشکل از اقوام مختلف این مملکت بود، شکست خورد و خاک این وطن را ترک کردند.
در این بین، قیام ۱۷ رمضان، که به‌عنوان قیام مردم مؤمن و مسلمان و مجاهد افغانستان علیه انگلیس مشهور است و در سال ۱۸۴۱م. آغاز شد، سر آغاز حرکت آزادی‌بخش افغانستان از دست انگلیس‌ها بود.

جنگ دوم انگلیس با افغان‌ها

این جنگ از سال ۱۸۷۸م. تا ۱۸۸۰م. ادامه یافت. انگلیس‌ها که از شکست مفتضحانۀ اول و تعداد بالای تلفات و منابع مالی که از دست داده بودند، هنوز زخمی بودند، دوباره تلاش کردند تا به خاک افغانستان حمله کنند و آن را تحت اشغال خود قرار دهند.
در آن زمان، «امیر شیرعلی‌خان»، فرزند «امیر دوست‌محمدخان» بر افغانستان حکومت می‌کرد و نتوانست ایستادگی چندانی جلوی نیروهای اشغال‌گر انگلیسی انجام دهد. انگلیس‌ها پس از تصرف افغانستان که پس از گذشت زمان کمی، با فوت شیرعلی‌خان همراه شد، بر فرزندی وی، «امیریعقوب‌خان» معاهده‌ای را تحمیل کردند که بر اساس آن، سفارت انگلیس در کابل افتتاح شده، سیاست خارجی افغانستان در تسلط انگلیس‌ها و کنترل معابر اصلی افغانستان نیز به‌دست آن‌ها قرار گرفت.
انگلیس‌ها با لشکرکشی‌های مختلف، بر افغانستان مسلط شدند و تمام امور نظامی و سیاسی را به‌دست گرفتند، اما پس از گذشت مدتی، خیزش انقلابی و جهادی ملت افغانستان آغاز شد و افرادی مانند «ملادین‌محمد» معروف به «ملامشک عالم» و «ملاعبدالغفور لنگری»، به تحریک جهاد پرداختند. افراد و شخصیت‌های ملی بی‌شمار دیگری از مناطق مختلف افغانستان به مخالفت و نبرد با انگلیس‌ها پرداختند و عرصه را در قریه‌ها، شهرها و سرک‌ها بر آنان تنگ کردند و در این راه قربانی‌های بی‌شماری دادند.
قیام‌های مردم افغانستان علیه انگلیس به‌نام‌های «قیام کابل»، «قیام عمومی دسمبر» و… مشهور شده‌اند و علما و ملی‌گرایان و عموم مردم افغانستان با جهاد خویش و نیز عدم قبول پلان‌ها و توطئه‌های انگلیس‌ها که بر مبنای تجزیه افغانستان بود، زمینة شکست و عقب‌نشینی انگلیس را برای دوم فراهم کردند.

جنگ سوم انگلیس با افغان‌ها

این جنگ که به جنگ «تل» یا «استقلال» نیز معروف است، بین انگلیس و افغانستان در سال ۱۹۱۹م. اتفاق افتاد. علت آن، عدم قبول معاهدة «گندمک» توسط امان‌الله‌خان، شاه وقت افغانستان بود. این معاهده در جریان جنگ دوم انگلیس و افغانستان بودکه بر مبنای آن انگلیس‌ها آزادی‌های ملی افغانستان را نقض کرده بود، لذا با عدم قبول آن توسط امان‌الله خان، انگلیس‌ها برآشفته شدند و اقدام به بمباردمان‌های بی‌رویه کرد و افراد بی‌شماری را شهید کردند، درنتیجه، پس از به‌رسمیت‌شناختن خط فرضی دیورند توسط امان‌الله خان و نیز به‌رسمیت‌شناختن افغانستان و استقلال آن توسط انگلیس، در همان سال به‌پایان رسید.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version