اخلاق در لغت به معنای طبیعت و سرشت است. دکتر عبدالکریم زیدان در این مورد چنین میفرماید: «اخلاق، مجموعهای از معانی و ویژگیهای مستقر و ثابت در نهان انسان است که در پرتو آن، رفتار در نظرش نیک یا زشت نشان داده میشود و ازاینرو، فرد یا به انجام آن اقدام مینماید یا از انجام آن خودداری میورزد.»
معنا و مفهوم اخلاق از ديدگاه اسلام
اخلاق مجموعهای از اصول و ارزشهایی است که رفتار انسان را تنظيم مینمايد و تعاليم وحی، آنها را تعيين فرموده و جهت تحقق هدف وجود انسان در کرۀ خاکی، اصول و ضوابطی را برای آنها قرار داده است.
امام محمد غزالی در بحث زیبایی مرتبط بااخلاق میفرماید: «اخلاق، وضعیت و حالت پایدار و استواری در نهان انسان است که رفتار و کردار آدمی بهآسانی و بدون نیاز به اندیشه و تأمل، از آن فرمان میگیرد. اگر این حالت و وضعیت بهگونهای باشد که کردار و رفتاری که از دیدگاه عقل و شرع شایسته است، از آن سر زند، در این صورت، این حالت و وضعیت به نیکرفتاری قلمداد خواهد شد و اگر کردار صادره از آن زشت باشد، در این صورت، آن حالت به “بدرفتاری” نامگذاری خواهد شد.»
همچنین امام غزالی میفرماید: «الخُلُق والخَلق» با هم به کار میروند. گفته میشود: «فُلانٌ حَسَنُ الخُلُقِ وَالخَلقِ» یعنی باطن و ظاهر وی نیک و خوب است؛ منظور از «خَلق» همان صورت ظاهری و مراد از «خُلُق» صورت باطنی است.»
جايگاه و اهميت اخلاق نیکو و قوانين آن در اسلام
هر جامعهای برای برقراری، استقرار و ثبات، نیاز به برخی ضوابط و قوانین اخلاقی دارد که ضایع شدن آنها باعث پاره شدن نخی میگردد که افراد جامعه را به هم پیوند داده است. در این میان، اسلام مجموعهای از قواعد و اصول اخلاقی را در این زمینه وضع کرده که هر فطرت و سرشت پاکی در مقابل آنها بهپاس احترام خواهد ایستاد. همچنین، قرآن کریم اساسنامهای اخلاقی برای هر فرد مسلمان مقرر نموده تا در تمامی مراحل زندگی شخصی عملاً تطبیق گردد؛ مسائلی که در ظاهر بسیار شخصی و خاص فرد است ولی در ساختار سلوکی و رفتاری او بسیار مؤثر و بیانگر و تکویندهندۀ شخصیت اسلامی و انسانی او میباشند، مواردی از قبیل:
– اجازه گرفتن قبل از ورود به حوزۀ دیگران: (سورۀ نور، ۲۷-۲۹؛ نور، ۵۸-۵۹)
– آرام سخن گفتن: (سورۀ حجرات، ۲-۴)
– سلام دادن قبل از داخل شدن: (سورۀ نور، ۶۱)
– جواب سلام با عباراتی بهتر از سلام: (سورۀ نساء، ۸۶)
– احترام به مجلس: (سورۀ مجادله ، ۱۱)
– سخن شیرین و مؤدبانه: (سورۀ إسراء، ۵۳)
– اجازه گرفتن قبل از انصراف: (سورۀ نور، ۶۲)
از بین سورههای بزرگ قرآن کریم که حقایق عقیده، برنامۀ شریعت، راه و رسم انسانیت، مرام ادب و الفبای اخلاق را در لابلای محتوای خود دارد، سورۀ «حجرات» میباشد. خداوند در این سورۀ مبارکه با کمال صراحت و وضوح، به مسلمانان ارشاد میفرماید: «شیوۀ زندگی شما با سایر انسانها فرق دارد»؛ یعنی مسلمانان باید در جامعۀ بشری اسوه و نمونۀ اخلاق الهی و قرآنی باشند، و جامعۀ اسلامی باید نمادی از عدالت اجتماعی، و در نهایت احترام و ادب با پروردگار عالم و رسول برگزیدۀ او، در مقابل سایر انسانها باشد؛ ازاینرو، میتوانیم این سورۀ مبارک را «سورۀ اخلاق» نامید و این حقیقت را دریافت که درجات ایمان به درجات اخلاق نیک وابسته است، چنانکه رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرمودهاند: «أَكْمَلُ المُؤْمِنِينَ إِيمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا»؛ ترجمه: «کاملترین مؤمنان در ایمان، خوشاخلاقترینشان میباشند.»
اخلاقنيکو پيرايهای نيست که بینيازی از آن ممکن باشد، بلکه جزو اصول زندگی است که دين آن را میپسندد و صاحبان آن را محترم میشمارد.
همچنين از ايشان صلیاللهعلیهوسلم روايت شده که فرمودند: «إِنَّ مِنْ أَحَبِّكُمْ إِلَيَّ وَأَقْرَبِكُمْ مِنِّي مَجْلِسًا يَوْمَ القِيَامَةِ أَحَاسِنَكُمْ أَخْلَاقًا»؛ ترجمه: «همانا محبوبترین و نزدیکترین شما در مجلس من روز قیامت، خوشاخلاقترین شما خواهد بود.».
در سایۀ نظام اخلاقی اسلام و در آغوش تعلیم و تربیت پیامبر بزرگ اسلام صلیاللهعلیهوسلم و مکتب و مدرسۀ قرآن حکیم، نسلی تربیت گردید که به نیکوترین صفات و بهترین اخلاق متصف بودند و از اخلاق پست، عادات زشت و صفات بد رهایی یافتند. آنان توانستند در مدت زمان اندکی این دین بر حق را به دورترین نقاط عالم برسانند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از همان ابتدای دعوت دینی، نخستین هدف و غایت بعثت خویش را چنین معرفی نمودند: «إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق» یعنی «خداوند مرا به رسالت برگزیده است تا مکارم اخلاق را تکامل بخشم و انسان را با اخلاق حسنه بیارایم.»
و در مورد دین و شیوۀ زندگی خود نیز چنین فرمودهاند: «الدین المعاملة» یعنی «دین تنها و تنها نحوۀ برخورد و رفتار با دیگران است.» ازاینرو میتوان گفت که اسلام، دین اخلاق پسندیده است و انسانها را به داشتن اخلاق نیک بر اساس آموزههای وحی دعوت میکند و به تربیت جامعۀ اسلامی بر آن علاقهمند و مصرّ میباشد. خداوند نیز پیامبر خود را چنین تمجید مینماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ»؛ یعنی «تو دارای خوی سترگ (صفات پسندیده و افعال حمیده) هستی.»
بدون شک، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم در میان یاران خود مَثَل اعلای اخلاق نیکویی بود که آنان را بهسوی آن دعوت میفرمود. او پیش از آنکه با پند و اندرزهای حکیمانهاش نهال اخلاق نیکو و رفتار و کردار پسندیده را در نهاد یارانش بنشاند، با اخلاق نیکو و سیرت معطر خویشتن این نهال را میکاشت و آنگاه با آب پند و اندرز بارورش میساخت.
اساساً، اسلام بدین منظور آمده است تا انسان و بشریت را بهسوی زندگی درخشان با فضایل اخلاقی و تربیتهای نیکو با گامهایی گسترده بهپیش ببرد.
چه نيکو گفته است احمد شوقی: «وَ إنَّما الأُمَمُ الأخلاقُ مَا بَقِيت فإن هُمُ ذَهَبَت أخلاقُهُم ذَهَبُــوا»؛ ترجمه: «بیگمان آنچه ملتها را نگه میدارد، اخلاق آنهاست؛ هرگاه اخلاق نیکو از میان آنها رخت بربندد، آنان نیز به دنبال آن از بین میروند.»