نویسنده: عبیدالله نیمروزی

از برائت تا وفات

عایشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها در محبت و عشق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم غرق بود؛ حتی برای یک روز یا یک شب، تاب دوری از او را نداشت.
خداوند خواست مقام و منزلت او را بالاتر ببرد و به «فنافی‌الله» برساند و به‌همین علت، این آزمایش سخت را سبب این کار قرار داد و عشق و محبت خویش را در دل‌اش بیشتر کرد، تا در آینده نیز بتواند فراق نیم قرن از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را تحمل نماید و با عشق خدا زندگی را به‌سر ببرد.
حضرت عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها می‌گوید: «وقتی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم آیات نازله را تلاوت فرمود و اظهار رضایت و خرسندی از من کرد، مادرم گفت: ای عایشه! بلند شو! برو پیش رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم.» منظورش این بود که از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم تشکر کنم، من جواب دادم: «به خدا سوگند، از احدی جز او که پاکی مرا از بالای هفت آسمان نازل کرد، تشکر و سپاس‌گزاری نمی‌کنم.»
آری! این سخن عایشه رضی‌الله‌عنها همراه با محبت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در قلب‌اش بود؛ اما به‌خاطر ناز عفیفانه و مؤمنانه‌اش، این کلمات را به‌زبان می‌آورد.
قلب مؤمنان شاد شد، پشت خمیده صفوان راست گردید و شادی به خانه نبوت و صدیقیت بازگشت!
با نزول آیات آشکار و محکم ابتدای سورۀ «نور»، دل رنجور مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم شاد شد و چهره پژمرده و غمگین مادر مؤمنان، عایشة صدیقه رضی‌الله‌عنها، همچون خورشیدی، منوّر و شادان گشت و پشت خمیده‌ی «صفوان بن معطل» از فرط مصیبت، راست شد و پوزه‌ی منافقانِ کوردلِ بی‌مروّت، به خاکِ رسوایی و ندامت کشیده شد و«عبدالله بن ابی» و هم‌دستان‌اش تا ابد در عذاب این تهمتِ ناروا گرفتار شدند و تاریخ، برگ دیگری از ایام تلخ را پشت سر گذاشت.
پس از تلاوت آیات سورۀ «نور»، توسط رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم  شادی به خانه ابوبکر رضی‌الله‌عنه بازگشت و دلِ پژمرده‌ی آنان، جان تازه‌ای گرفت، ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه وقتی آیات نازله در مورد پاکی، طهارت و عفتِ جگرگوشه‌اش، عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها را شنید، سریعاً بلند شد وپیشانی عایشه را بوسید و در این وقت عایشه رضی‌الله‌عنها گفت: «ای پدر عزیزم! چرا قبلاً حرف مرا باور نکردی و مرا بی‌گناه نشماردی؟
ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه در کمال صداقت و اخلاص گفت: «اگر در مورد این مسـأله حرفی می‌زدم درحالی‌که هیچ علمی به‌حقیقت نداشتم آنگاه کدام آسمان بر من سایه می‌انداخت و کدام زمین مرا حمل می‌کرد».

 اجرای جزاء اهل تهمت

بعد از این گفت‌وگو، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم به مسجد تشریف برد و پس از ایراد خطبه‌ای، آیات نازله در مورد برائت حضرت عایشة صدیقه رضی‌الله‌عنها را برای اصحاب، یاران و تمام مردمِ مدینه قرائت کردند و دستور دادند بر کسانی که این تهمت را زده بودند، حد قذف (که هشتاد ضربه شلاق بود) زده شود.
بنا به دستور قرآن، کسی که تهمت زنا را به کسی نسبت بدهد و از اثبات آن (آوردن چهار شاهد برای گواهی) عاجز بماند، باید بر او حد قذف زده شود.
کسانی که در واقعه‌ی «افک» شرکت داشتند و آن را ترویج می‌دادند، چون دلیل شرعی نداشتند و از اثبات آن عاجز ماندند، مرتکب قذف شده و بر آنان حد قذف جاری شد.
اکثر تهمت زنندگان، منافقان بودند و فقط سه نفر از مسلمانان واقعی در این دام افتاده و قضیه را باور کرده بودند که بعد از اجرای حد شرعی بر آن‌ها، توبه کردند و این سه نفر عبارت اند از:
  1. مسطح بن اثاثه (خواهرزادۀ ابوبکر صدیق)؛
  2. حسان بن ثابت؛
  3. حمنه بنت جحش.
و بدین شکل، شادی و فرح به خانه مؤمنان بازگشت و محبتِ مادر مؤمنان در قلوب اصحاب رسول الله و تمامی مسلمانان چند برابر شد.

افک و بازتاب آن در جامعۀ اسلامی

قضیۀ «افک» در جامعۀ اسلامیِ آن روز، بازتاب گسترده‌ای داشت و اثرات ناگواری نیز بر جای گذاشت. بحث در این مورد به سرعت در مدینه پیچید و پیر و جوان، زن و مرد، عالم و عامی، همگی در مورد آن سخن می‌راندند.
مردم در این ماجرا چند گروه شدند، گروهی که در اثر عقیدۀ متزلزل و فکر باطل، در شرافت و پاکی عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها به شک افتاده بودند.
گروهی دیگر که به پاکیزگی و طهارتِ نفس عایشه رضی‌الله‌عنها اکتفا می‌کردند و از استماع این قضیه و سخنان مخالفان و منافقان بیزاری می‌جستند و آنچه به گوش می‌شنیدند با اشک چشم بیرون می‌کردند و «لا حول ولا قوة الا بالله» می‌گفتند.
فرقه‌ای دیگر به مقام دفاع بر آمدند و تهمت و افترای سیاه‌دلان را رد می‌کردند که از آن جمله، جماعتِ اوس و تعدادی از صحابه بودند.

چرا به وسیله قرآن برائت ثابت گردید؟

انبیاء علیهم‌السلام همگی معصوم هستند، به‌همین جهت خواب و رؤیاهای‌شان صادق است و آنچه را که ببینند، به مثابه‌ی وحی می‌باشد.
حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها نیز طبق گفته‌ی خویش انتظار داشت که برائت‌اش در خواب و رؤیای رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نمایان گردد و اصلاً انتظار نزول آیات قرآن در شأن خویش را نداشت.
اما پرودگار چیز دیگری اراده کرده بود و می‌خواست نام عایشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها را تا قیامت زنده نگه دارد و در هر عصر و زمانی، پاکی و صداقت و ایمان او را برای نسل‌های آینده بازگو کند تا دیگران از ذکر نام‌اش فیض ببرند، ثواب حاصل کنند و با یادش به این مادر مهربان، محبت ورزند.
از طرفی دیگر، اگر برائت عایشه رضی‌الله‌عنها در خواب یا رؤیا ظاهر می‌شد، ممکن بود عده‌ای ضعیف‌الإیمان تحت تأثیرِ تبلیغاتِ منفی منافقان قرار گیرند، مبنی بر اینکه این داستان (برائت عایشه) را محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم از خود در آورده است و به‌شکلی جای شک و شبهه باقی می‌ماند، اما با نزول آیات قرآن و ثبت آن در سورۀ «نور»، کسی نمی‌تواند آن را انکار کند؛ بلکه هر دشمن متعصبی نیز از قبول آن چاره‌ای ندارد، چرا که عدم قبولیت برائت عایشه رضی‌الله‌عنها یعنی قبول نکردن آیات قرآن و این به‌ معنای کفر و الحاد است.
امام طبری می فرماید: «خداوند سبحان پاکی و برائت چهار نفر از دوستان خویش را به چهار وسیله ثبت کرده است:
  1. حضرت یوسف علیه‌السلام را به‌وسیلۀ شاهدی از اهل «زلیخا» تبرئه نمود، آنجا که می‌فرماید: «وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِن اَهلِهَا»
  2. حضرت موسی علیه‌السلام را از عیب‌جویی یهود تبرئه کرد که می‌گفتند: در بدن موسی عیب‌هایی وجود دارد که در موقع غسل خود را می‌پوشاند؛ ولی خداوند سنگی را که لباس‌های حضرت موسی در وقت غسل کردن بر روی آن قرار داشت، به حرکت در آورد تا یهودیان بدن موسی را ببینند و او را از عیب مبرا یافتند.
  3. حضرت مریم علیهاالسلام را با نطق آوردن عیسی علیه‌السلام که طفل شیرخواری بود، تبرئه نمود زمانی که عیسی علیه‌السلام گفت: «من بنده خدا هستم».
  4. حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها را با آیات صریح و غیرقابل انکار که ذکر شده است و تا دنیا باقی است، مردم آن آیات را در قرآن خواهند خواند، برائت نمود.»

 جبرئیل علیه‌السلام با خود چی آورد؟

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بعد از مژده دادن به حضرت عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها آیات ابتدائی سورۀ مبارکۀ «نور» را که در آن پاکی و برائت ام المؤمنین عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها نازل شده است، تلاوت فرمود.
برای نام‌گذاری این سوره به «نور» می‌توان به چند علت اشاره کرد:
  1. وجود آیه‌ای در این سوره که خداوند را در نور و نور دهنده‌ی آسمان‌ها و زمین و قلوب و درون معرفی کرده است: «اللهُ نُور السَمواتِ وَالآرض».
  2. احکام نورانی که در این سوره ذکر شده از قبیل: آداب ازدواج، طلاق، ورود و خروج از منزل، حجاب و ارتباط با دیگران و… که رعایت این‌ها سبب نورانیتِ زندگانی فردی و اجتماعی می‌گردد.
  3. رفع تاریکی و ظلمتی که بر اثر این تهمت بزرگ به عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها در مدینه و در قلوب بعضی‌ها حاکم شده بود، این آیات مانند نوری آن تاریکی‌ها را در هم شکست و از لابه‌لای تاریکیِ بدگمانی‌ها، پاکی و بی‌گناهی عایشه رضی‌الله‌عنها نمایان گشت.
هر چند بسیاری از مفسران اعتقاد دارند که آیة 11 این سوره مستقیماً به قضیه‌ی «افک» اشاره دارد؛ اما برخی نیز بر آن‌اند که از ابتدای سوره تا آیه 26 در شأن عایشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها می‌باشد و خداوند به‌خاطر همین ماجرا آن احکام را در ابتدای سوره بیان نموده است، به هر حال از آیه 11 تا آیه 26 مستقیماً و صراحتاً به پاکی و برائت عایشه رضی‌الله‌عنها اشاره دارد که ترجمه مختصری از این آیات تقدیم می‌گردد.

واقعه‌ی افک را ناگوار ندانید!

«اِنّ الذِینَ جَآءُو بِالاِفکِ عُصبَةٌ مُنکَم لَا تَحسَبُوهُ شَرّاً لّکُم بَل هُوَ خَیرٌ لّکُم لِکُلِّ أمرِی مِنهُم مّا اکتَسَبَ مِنَ الاِثمِ وَ الَّذِی تَوَلَّی کِبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظِیم» (کسانی‌که این تهمت بزرگ را [درباره عایشه ام المؤمنین] پرداخته و سر خم کرده‌اند، گروهی از خود شما هستند؛ اما گمان می‌برید که این حادثه برای‌تان بد است؛ بلکه این مسئله برای‌تان خوب است و خیر شما در آن است چرا که منافقان کوردل از مؤمنان مخلص جدا و کرامت بی‌گناهان را پیدا و عظمت رنجیدگان را هویدا می‌کند و بعضی از مسلمانان ساده‌لوح را به خود می‌آورد، آنانی‌که دست به چنین گناهی زده‌اند هر یک به اندازه شرکت در این اتهام، سهم خود را از مسئولیت و مجازات آن خواهند داشت و هر کدام از آنان به گناهِ کاری که کرده است گرفتار می‌آید و کسی‌که [سر دسته آنان در این توطئه بود] و بخش عظیمی از آن را به عهده داشت، عذاب بزرگ و مجازات سنگینی دارد.)
خداوند سبحان در اولین آیه‌ای که در مورد ماجرای «افک» نازل فرموده، می‌خواهد دل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم، خاندان ابوبکر رضی‌الله‌عنه و عایشۀ مظلوم رضی‌الله‌عنها را تسلی دهد و به آنان گوش‌زد کند که این واقعه را اصلاً شر و ناگوار تصور نکنید، چه بسا کارهای شری که پیش شما ناگوار و ناپسند است، سراسر آن خیر و نیکی باشد؛ پس پروردگار، بهتر حال بندگان و اوضاع آنان را می‌داند.
  1. پروردگار با کلماتی زیبا، مصیبت‌زدگان را دل‌جویی و تسلی می‌دهد و سپس فرد مؤمن نیز در وقت پیش آمدن مشکلی برای مسلمانان، باید از کلمات و جملات زیبا برای دل‌جویی آنان کار بگیرد و با سخنان خویش موجبات آرامش آنان را فراهم نماید.
  2. ممکن است بسیاری اوقات انسان مسلمان، از سوی اطرافیان خویش مورد تهمت قرار گیرد، نباید این را دور از ذهن تصور کرد، چه بسا بدترین تهمت‌ها از سوی نزدیکان باشد؛ پس این کار نباید موجب شود انسان مسلمان خود را از تهمت و شرّ نزدیکان امین بداند و به هر کسی اعتماد کند.
  3. هر نوع پیش‌آمد بدی را شر و ناگوار تصور نکنید؛ بلکه شاید در آن خیرهای فراوان برای خود و اطرافیان‌تان نهفته باشد؛ پس مهم این است که ارتباط با پروردگار را از دست ندهید و در تمامی اوقات و احوال به او مراجعه نمایید و از او کمک و استعانت طلب کنید.
  4. این واقعه نه تنها برای حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها مایۀ سرشکستگی و بدنامی نیست‌؛ بلکه عزت و منزلت ایشان را بیشتر کرد؛ پس می‌بینم برای خاندان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و بیت ابوبکر رضی‌الله‌عنه و بسیاری از مسلمانان، سراسر خیر بوده است. و هر چند روزگارانی حزن، اندوه، درد و رنج را به همراه داشته است.
  5. هر کسی به اندازه گناهش سزا می‌بیند، افرادی که طراحی، رهبری و اجرای نقشه‌های شوم را به عهده دارند، بیشتر از دیگران سزای‌شان خواهند داد؛ پس باید جایگاه هر مجرمی را به خوبی دانست و همگی را با یک دید نگاه نکرد.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version