کارکرد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در عرصهی اجتماعی
هیچ اجتماع و جامعهای در دنیا وجود ندارد؛ مگر از سه بُعد تشکیل میشود:
بُعد عُلیا: همانا پدر و مادرمیباشد که بعد از حقوق الهی و حقوق والدین میباشد و در هیچ تمدنی سراغ نداریم که مانند اسلام به ایشان حق قایل شده باشد، خداوند متعال میفرماید: «وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا»؛[1] ترجمه: «پروردگارت مقرّر داشت كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد، اگر يكي از آن دو يا هر دو نزد تو به پيري رسيدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجيده و بزرگوارانه سخن بگو».
بُعدسُفلی: افراد زیردست که عبارتند از: زنان، اولاد و نوکران؛ همه آگاهاند که قبل از اسلام دختران زنده بهگور میشدند و با زنان رفتار وحشیانه صورت میگرفت و به آنان میراث داده نمیشد، در مورد یتمیان میفرماید: «انا وکافل الیتیم فی الجنة»؛[2] «من وپرورشکنندهی یتیمان در بهشت یکجا میباشیم.» در مورد غلامان به حیث آخرین وصیت در بستر مرگ میفرماید: «الصلاة و ما ملکت ایمانکم»؛[3] «نماز را ترک نکنید و به غلامانتان رویهی درست کنید».
بُعدحواشی: همسایه، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میفرماید: همیشه جبریل آمده و به من در مورد همسایه تأکید میکرد، من گمان کردم که بعد از مرگم میراثخور من خواهد شد.[4] و همچنین میفرماید: «وعن أَبي هريرة رضی الله عنه: أَن النَّبيَّ ﷺ قَالَ: واللَّهِ لا يُؤْمِنُ، واللَّهِ لا يُؤْمِنُ، واللَّهِ لا يُؤْمِنُ، قِيلَ: مَنْ يا رسولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الَّذي لا يأْمنُ جارُهُ بَوَائِقَهُ»؛[5] «حضرت ابی هریره رضیاللهعنه از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم روایت میکند که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: قسم به الله مؤمن نمیشود، قسم به الله مؤمن نمیشود، قسم به الله مؤمن نمیشود و ایمان ندارد شخصیکه همسایهاش از آزار او در امان نباشد.» البته هدف از مؤمن، مؤمن کامل مراد است کسیکه در جامعه زندگی میکند، یک سلسله حقوقی بر وی لازم است و یک سلسله حقوقی او بر دیگران دارد، از جمله شش حقوق لازمی که اتومات چارچ میشود.
در سیاق این سخن، این حدیث را پیامبر فرموند: «حقُّ المسلم على المسلم ست: إذا لَقِيتَهُ فسَلِّمْ عليه, وإذا دعاك فَأَجِبْهُ، وإذا اسْتَنْصَحَكَ فانْصَحْهُ، وإذا عَطَسَ فَحَمِدَ الله فسَمِّتْهُ، وإذا مرض فعُدْهُ، وإذا مات فاتَّبِعْهُ»؛[6] «ابوهریره رضیاللهعنه میفرماید که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: حق مسلمان بر مسلمان شش مورد است: هرگاه همرایش ملاقات میکنی سلام بده، [حق اول: سلام دادن] هرگاه دعوت شدی باید اجابت کنی [حق دوم: پذیرفتن دعوت] هرگاه ازت طلب خیرخواهی کرد، باید خیرخواهی کنی [حق سوم: نصیحت نمودن] هرگاه عطسه زد جوابش را با یرحمک الله بده [حق چهارم: جواب عطسه را دادن] زمانیکه مریض شد به عیادتش برو [حق پنجم: عیادت کردن او در مریضی] زمانیکه فوت کرد به جنازهاش حاضر شو [حق ششم: حضور در جنازه]».
همچنان راجع به احترام به بزرگان و ترحم به کودکان آنحضرت فرموده است: «از جملهی ما نیست آن فردی که به بزرگان احترام و به کودکان شفقت نکند».[7]
و اینکه امروز امت اسلامی چرا اهل رشد و تمدن نیستند؟ درحالیکه تمام مواد خام اسباب رشد و تمدن اروپا از سرزمینهای اسلامی میباشد، بهخاطریکه اسلام را تنها در بُعد عبادت حاکم نمودند نه در سیاست، اقتصاد، تعلیم، تحصیل، اجتماع و اخلاق؛ زیرا تمدن از عبادت به دست نمیآید، تمدن از فکر و اندیشه، سیاست، و اقتصاد سرچشمه میگیرد. امت، امروزه بجای اشداء علی الکفار، اشداء در بین خود شده و در اختلافات فقهی و تکفیر یکدیگر درگیر و وحدت سیاسی و وحدت جغرافیایی که دستور دین ما است ترک شده است.
نتيجهگيرى
در نتیجۀ كلى مىتوان چنين گفت: تمدن اسلام در عصر پیامبر انسانیت را دوباره به راه راست آورد و اروپای خواب برده، انسانیت را از اسلام یاد گرفت و بیدار شد، جامعهی تشكیل يافتهی اسلامى در مدينة النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم واجد همۀ صفات لازم براى آغاز حركت تمدّنى خود بود؛ بنابراين، حضور پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در مدينه و تشكيل حكومت را بايد اقدام عملى بعدى ايشان پس از بعثت و دعوت، در جهت تمدّنسازى اسلام برشمرد. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم با اقبال مناسب مردم يثرب نخستين اصول و پايههاى تمدّن و مدنيّت جامعهاش را بر سعۀصدر، حسن تفاهم، نفى استبداد، مهربانى و همزيستى انسان بنيان نهاد، نقش بىبديل پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآلهوسلم در پايهگذارى و اعتلاى تمدّن اسلامى، امرى قابل توجه و نيازمند تحقيق و بررسى مبسوط و عميقترى است، بدين روى، به نظر مىرسد اين كار سترگ بايد توسط اهل فن پیگيرى شود تا ابعاد گوناگون نقش آن بزرگوار به خوبى تبيين گردد.